عباس جعفری مقدم، نویسنده و دبیر پنجمین جایزه ادبی یوسف در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سئوالی درباره الزامات امروز داستاننویسی دفاع مقدس گفت: پیش از هر چیز باید بگویم که من قبول ندارم که داستان دفاع مقدس در یک دوره تنها آکنده از شور و هیجان و احساس بود و حالا از این شور کاسته شده و تنها به منطق در ساخت داستان رسیدهایم. پایه این ادبیات تاریخ باشکوه دفاع مقدس است و این دفاع واقعیت دارد؛ چه در آن سالهایی که آن دفاع وجود داشت و چه حالا که داریم از آن روزها دور میشویم و نویسنده هم باید به اصل واقعیتها وفادار باشد.
وی افزود: امروز هم کسانی که داستانی مینویسند که ما به لحاظ تکنیکی و فنی به آن ایراد میگیریم، به این موضوع اذعان دارند که باید واقعیت را در داستان دفاع مقدس نوشت. جنگ یک واقعیت ملموس بوده و هست. اگر هم در مقطعی ضعفهایی داشتیم، اما آنچان صحنهها حماسی و باشکوه در آن هست که نویسندهای که دست به قلم میبرد، بدون شک این شجاعتها و ایثار و ... را در آثار خود باید وارد کند.
جعفری مقدم افزود: حتی در زمان جنگ کسی به نویسنده تکلیف نمیکرد که اگر اتفاق بدی هم افتاد، شما نباید درباره آن داستان بنویسی، اما این خود نویسندهها بودند که وقتی در فضا قرار میگرفتند، چیزی جز ایثار رزمندگان و برآیند آن موقعیت را نمینوشتند.
دبیر پنجمین جایزه ادبی یوسف افزود: وقتی از آن فضا دور شدیم، نویسندگانی را رفته رفته دیدیم که از آن فضا دور بودند و این موضوع بر کار ادبیات دفاع مقدس تاثیر گذاشت. شما به من بگویید آیا بعد از 30 سال نباید یک اثر داستانی خوب از شهید چمران داشته باشیم؟ از شهید زینالدین چطور؟ از کدامیک از سردارانمان داریم؟ از کدام یک از پیروزیهایمان ما داستان باشکوه داریم. آن وقت عدهای میگویند که ما چقدر از پیروزیها بنویسیم. میخواهیم از ضعفها بنویسیم. این به نظر من یعنی اینکه مبنای کار و نگاه ما ایراد دارد. داستان ما کجا از پیروزیهای جنگ اثری فاخر ساخته که حالا بخواهد برود سراغ ضعفهایش؟
وی ادامه داد: بحث دیگری که مطرح میشود، موضوع واقعگرایی است. دیده شده که در برخی مواقع گوشهای از واقعیتها را برای ساخت داستان به کار میگیرند و این باعث میشود که بسیاری از متن واقعیتها درست و کامل به نمایش در نیاید. کسی میآید و میگوید میخواهم از حقوق مردم دفاع کنم. بعد برای این منظور گوشهای از حقوق یک فرد را به نمایش میگذارد که با آن تمام حقوق سایر مردم زیر سئوال میرود.
جعفری مقدم همچنین گفت: افرادی هستند که داستانی مینویسد که مبنای آن ترس یک سرباز در گوشهای از جبهههای دفاع مقدس است. این دروغ نیست، اما منتسب کردن آن به تمام جبهه است که ما را از اصل واقعیت دور میکند. این روزها وضع به گونهای است که حتی نمیشود گفت:«دفاع مقدس» انگار برخی به نام آن هم آلرژی دارند و نمیخواهند واقعیتی درباره آن بدانند.
این نویسنده افزود: اگر کسی واقعیت را آورد و در کنار آن این موضوع را هم نوشت، باید دستش را بوسید. ما با هیچ نویسنده و منتقدی دعوا نداریم، اما مبنایی داریم؛ مبنایی که میگوید که هشت سال جنگ چرا شد دفاع مقدس؟
وی تصریح کرد: نباید درباره جنگ در داستان ادعای غلط داشت. اگر کسی این ادعا را کرد باید به او پاسخ داد. آدم منصف باید در ادعایش همه واقعیتها را ببیند. البته قبول دارم که برخی شور حسینی گرفتشان و از این سوی ماجرا غش کردند؛ یعنی چیزهایی را به عنوان واقعیت که شاید حقیقت نداشته است.
این نویسنده در ادامه افزود: فردی آمده داستانی نوشته و در آن رزمندگان را به عنوان کهنه سرباز معرفی کرده است که به خاطر اینکه قطار مسافربری پر شده بوده و جایی برای آنها نداشته است، آمدهاند و جلوی قطار را گرفتهاند که به زور سوار شوند. این در حالی است که حتی در بحبوحه جنگ هم اینطور نبود. این یعنی قلب واقعیت و قدر رزمندگان را ندانستن و بیان اینکه دیگر با آنها کاری نداریم.
جعفری مقدم همچنین گفت: نویسندههای جنگ از تئوریهایی برای داستان نویسی استفاده میکنند که ما با آن مشکل داریم. متعلق به ما نیست. تئوری داستان ضدجنگ برای ما نیست که با آن داستان بنویسیم. در خود ایالات متحده با جنگ ویتنام مخالفتهای شدیدی بود. چه در میان مردم و چه در میان مسئولان و این گونه ادبیات ضد جنگ را پدید آورد. این فضا چه تناسبی با فضای دفاع مقدس ما دارد؟ مردم خود ما پای کار دفاع مقدس بودند و خود مردممان بودند که برای دفاع مقدس ایثار کردند. این با فضایی ما که بخواهیم با استفاده از آن داستان بنویسیم، چه تناسبی دارد؟
نظر شما