به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از واشنگتن پست، یک قرن پس از انتشار «یولیسه» به قلم جیمز جویس، هنوز هم هر نوع رمانی با دریچههای نگاه چندگانه و یا به چالشکشاننده ترتیب زمانی خطی متهم به «تجربی» بودن میشود.
با این حال «این رویاهای تو» نهمین رمان استیو اریکسون این عنوان را با افتخار تمام یدک میکشد.
استفان مایکل اریکسون رماننویس، مقالهنویس و منتقد مطرح فیلم و اهل ایالات متحده و برنده جایزه معتبر «ادبیات و هنر از آکادمی آمریکا»ست.
این نویسنده متبحر همچنین یکی از نمایندگان فعال «آوان پاپ» به شمار میآید. این جنبش هنری در دهه 1990 با الهام از پسامدرن ابداع شد.
در «این رویاهای تو»، یک زوج سفیدپوست اهل لس آنجلس از اینکه پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 2008 و به قدرت رسیدن باراک اوباما احتمال وقوع یک برهه پسانژادگرایانه در آمریکا وجود دارد، بسیار خرسندند؛ به طوری که یک کودک اهل اتیوپی را به فرزندخواندگی میپذیرند و نامش را شبا میگذارند.
الکساندر زان نوردهوکس، یک رماننویس ناراضی است. همسر وی «ویو» عکاس است و اثر اصیلش قربانی سرقت هنری شده، اما فاقد استطاعت مالی لازم برای مورد پیگرد قرار دادن خاطیان است.
منزل مسکونی این زوج مملو از موشهای فاضلاب است و نوردهوکس نمیتواند اقساط کلان وام بانکی را بپردازد. همچنین در ادامه رمان این امکان وجود دارد که به دلیل جریانات بینالمللی وی و همسرش به دلیل نگهداری شبا متهم به قاچاق انسان شوند.
هنگامی که به زان این فرصت داده میشود که در یکی از دانشگاههای انگلیس در خصوص موضوع «رمان به عنوان یک فرم ادبی که در قرن بیست و یکم در خطر منسوخ شدن دست و پا میزند» به ایراد سخنرانی بپردازد، وی بر خلاف میل باطنی منبع اصلی رمان جدیدش را پیشنهاد یکی از دوستان اسبق همسرش عنوان میکند.
در ادامه، زان به همراه شبا و پسر 12 سالهشان در لندن میمانند؛ در حالی که ویو در جستجوی مادر واقعی این کودک آفریقایی به اتیوپی میرود، اما هنگامی که وی گم میشود و شبا هم غیبش میزند و این امکان وجود دارد که این کودک توسط پرستار بچه دو رگه انگلیسیاش ربوده شده باشد، پدر و پسر خود درصدد حل معما برمیآیند.
استیو اریکسون، خالق رمان در جریان ماجرایهای خواندنی این زوج ناگهان به امور سایر شخصیتها سرک میکشد. وی همچنین همچون آثار قبلیاش علاقهمند است کاراکترهای تخیلی را در برخورد با رویدادها و شخصیتهای تاریخی قرار دهد.
این نویسنده زمان خطی را شکسته و زمانهای مختلف را در کنش با یکدیگر رها میسازد.
«این رویاهای تو» مملو از تناقض است و آنچه که یکی از شخصیتها «دموکرازی» مینامد، مفهوم خاصی را در آن دنبال میکند؛ چرا که «کرازی» نزد انگلیسیزبانان به معنای کودن است.
نظر شما