پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۹ بهمن ۱۳۸۳، ۸:۴۳

نگاهي به تازه ترين رمان احمد دهقان در حوزه ي ادبيات دفاع مقدس

روايتي ساده از " جنگ " ، براي نوجوانان امـــروز

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : رمان " گردان چهار نفره " به موضوع شناسايي منطقه ي عراقي ها قبل از شب حمله اختصاص دارد كه به قلم احمد دهقان نوشته شده است . اين رمان ، پيشتر در قطع پالتويي توسط ناشري ديگر به چاپ رسيد و اخيرا نشر سوره ي مهر به چاپ مجدد رسيده است . احمد دهقان در سال 1345در كرج متولد شد و در تهران رشد و پرورش يافت.


به گزارش مهر ، احمد دهقان برنده ي جايزه ي بيست سال داستان نويسي براي سفر به گراي 270 درجه، جايزه بيست سال ادبيات پايداري براي مجموع آثار و جايزه ي كتاب دفاع مقدس ، دوره ي دوم براي ستاره هاي شلمچه و روزهاي آخر موفقيت هايي است كه در كارنامه ي ادبي وي به ثبت رسيده است.

از آثار او مي توان به سفر به گراي 270 درجه (رمان)، پرنده و تانك (رمان)، گردان چهار نفره (رمان نوجوان)، سال بازگشت (رمان)، ستاره هاي شلمچه (خاطرات)، روزهاي آخر (خاطرات)، اشاره كرد.

يكي از راه هاي وارد شدن به دنياي داستان نويسي نوشتن داستانهايي براساس خاطرات انسانها باشد. چنانچه بسياري از داستان نويسان از همين خاطرات و مسائل كوچك پيرامون، به خلق اثري مي پردازند. در اين ميان آنچه داستان را قابل لمس و درك از جاب مخاطب مي كند همانان واقع گرايي متن داستان باشد.

هرچند گهگاهي وجود تخيل در داستان موجب جان گرفتن داستان مي شود و اين تخيل با وجود خاطرات، واقع و مستندات داستان امكان ناپذير مي شوند. گردان چهار نفره از زبان راوي داستان و شخصيت اصلي داستان نقل مي شود و در حقيقت راوي داستان (ناصر) به شكل نقالانه به نقل داستان مي پردازد و من راوي از ابتدا تا انتهاي داستان با مخاطب همراه مي شود و سايه و حضور آن به وضوح در جاي جاي داستان به چشم مي خورد، رمان گردان چهار نفره، نقل داستان شجاعت و دليري چهار شخصيت داستان است. شخصيت هايي كه هر يك با خصوصيتي از يكديگر متمايز مي شود .

علي با شوخي طبعي اش ،  سعيد با حس دوست داشتن بي حدش كه همواره به فكر ديگران است و ناصر با نقش راوي داستان ،  رمان گردان چهار نفره از آنجا شروع مي شود كه عراقي ها قرارگاه خودي را زير آتش مي گيرند ، آن هم درست شب قبل ازعمليات، قرارگاه ،  مركز فرماندهي عمليات است، نيروها همه به پشت خط مقدم جبهه آمده و همگي آماده هستند.

گردان چهار نفره ، بارها در دل شب خط مقدم دشمن را شناسايي كرده اند تا شب عمليات نيروها را تا خط مقدم دشمن راهنمايي كنند. حال با حمله عراقي ها به قرارگاه با احتمال لو رفتن عمليات مجبور مي شوند بار ديگر تا خط عراقي ها بروند و شناسايي كنند و برگردند، ناصر از همان لحظه ي رفتن با دلهره اي كه در سعيد مي بيند، حس عجيبي به او دست مي دهد و ناخودآگاه نگران دوست با وفايش مي شود.

اين حس ناصر درچند جاي داستان به كرات تكرار مي شود و مستقيما به مخاطب مي فهماند كه اتفاقي براي سعيد پيش مي آيد و با اين كار راوي مخاطب داستان هر لحطه منتظر رخ دادن حادثه اي براي سعيد است. در ادامه داستان چهار شخصيت داستان در دو گروه از يكديگر جدا مي شوند و هر كدام در جهتي به سمت عراقي ها حركت مي كنند. علي و حسن در يك گروه و سعيد و ناصر در گروهي ديگر پيش مي روند، اثر فوق نمونه اي كوچك از رشادت ها و ايثار غيور مردان ميهن اسلامي در طول سالهاي دفاع مقدس است ، آنان كه در لحظات حساس و نفس گير در ميدان ترديد بين ادامه راه و يا بازگشت به عقب خود را فراموش مي كنند و تنها به نتيجه عمليات و عبور موفقيت آميز همرزمان مي انديشند.

در بخشي از كتاب راوي در لحظه اي كه احساس مي كند در بد وضعيتي قرار دارد يك لحظه بين ادامه راه و بازگشت به عقب مردد مي شود ولي يادش مي آيد كه فردا شب بايد سيصد نفرانسان را همين راه جلو ببرد ناگهان از فكر بازگشت منصرف مي شود.

اين رشادت ها آنجا بيشتر خودنمايي مي كنند كه سعيد و ناصر در قرار گاه عراقي ها گير مي كنند نه راه پس دارند و نه راه پيش، ولي تصميم مي گيرند به هر نحوي كه شده توسط بيستم به حاج نصرت پيام باز بودن راه را بدهند و دير كردن آنها موجب لغو عمليات نشود. همين مساله منجر مي شود تا با جسارت تمام به داخل سنگر شوند و پيغام خود را به نيروهاي خودي برسانند. در لحظه خروج سعيد مجروح مي شود و در حقيقت همان احساسي كه از لحظه شروع عمليات شناسايي توسط راوي (ناصر) بارها بر آن تاكيد شده بود با زخمي شدن سعيد مشكلات شان دو چندان مي شود، اما با كمك به موقع حسن از مهلكه نجات مي يابند.

شخصيت حسن اگرچه با غرغرهاي مداومش حوصله ي خواننده را سر مي برد. ولي همين غرزدنها، شخصيت شجاع، نترس و مردانگي يكي از شخصيتهاي داستان را مي سازدو متن داستان را از روال عادي و خشك در مي آورد. شخصيتي كه رندانه دوستانش را نجات داد و به قول خودش گندكاري آنها را درست كرد. در انتهاي داستان نويسنده به زاويه اي ديگر توجه مي كند و با ديد كلي به داستان با آوردن تمثيلي از بلدرچين هاي سرگردان در دام سگان گرسنه و عصباني كه در پي صيد شكار هستند واقعيت داستان را به تصوير مي كشد. و در اين ميان ناصر نقش گردان چهار نفره، سگهاي عراقي هاي هراسان و بلدرچين ها همان سيصد نفري بودند كه قرار بود شب عمليات از مسير شناسايي شده به قرارگاه عراقي ها حمله كنند.

احمد دهقان با رمان گردان چهار نفره رشادت، دليري، شجاعت و ايثار را به ساده ترين زبان در قالب رمان به نوجوانان منتقل مي كند، همچنين در پايان داستان موفقيت نيروهاي ايراني را در شب عمليات شاهديم. شبي كه گردان چهار نفره من را به فراموشي سپردند و بنا به گفته راوي چهار جسم شدند در يك جان، كه به تنهايي به قلب دشمن نفوذ مي كند و تمام خطرات و حوادث نفس گير را به جان مي خرد. نويسنده داستان منظور خود را با مطرح كردن قضيه بلدرچين ها تمام و كمال به مخاطب نوجوان تفهيم مي كند و با اداء كردن كلمات " خوشحالم، خيلي خوشحالم " توسط ناصر فجر و پيروزي به وضوح نمايان مي شود.

گفتني است اين كتاب در 3300 نسخه، 108 صفحه ،  با قيمت 650 تومان منتشر شده است .

کد خبر 155638

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha