"تادائو ساتو " چهره بسيار آشناي سينماي ژاپن يكي از مشتاق سينماي ايران است و در راه شناسندن فيلمهاي ايراني ، بويژه در ژاپن تلاشهاي بسياري را به همراه همسرش ، انجام داده است و در اين راه درجشنواره " فوكواوكا" فيلم هاي ايراني بسياري را به نمايش گذارده است . وي امسال يكي ازداوران بخش مسابقه معناگراي جشنواره فجر است.
وي در گفت وگو با خبرنگار سينمايي خبرگزاري "مهر" با اشاره به جغرافياي مشترك دو كشور ايران و ژاپن و شرقي بودن فرهنگشان گفت: الان سينماي آمريكا حرف اول را در دنيا مي زند و سينماهايي چون ايران و ژاپن و يا آسيا ، بايد بتوانند خود را بالا بكشند و با سينماي آمريكا مبارزه كنند. از اين جهت چون حس مشتركي ميان دوكشور وجود دارد، ارتباط سينمايي شان برقراراست. و دوستانه مي توانند كارهاي بسياري را انجام دهند در اين راه هر چه بيشتر توليد مشترك داشته باشيم به اين همكاري ،كمك بهتري خواهد كرد. اگر چه هنوز اتفاق خاصي دراين زمينه نيفتاده است. همكاري بيشتر و بهره مندي از خوبي هاي يكديگر نزديكي بيشتر سينماي دو كشور را در پي خواهد داشت.
ساتو درباره معنويت در سينما گفت: در بحث سينماي معنوي ايران و ژاپن به علت اشتراكات بسيار و آسيايي بودنشان شباهتهايي دارند و نظراتشان يكسان است. اين بخش از سينماي معناگرا مي تواند ديد آسيايي و فرهنگ شرقي راگسترش دهد. من يك مثال بزنم .الان ژاپن و كره همسايه يكديگرند از قديم با هم همكاري داشتند و فرهنگ هايشان بسيار به هم شبيه است وهمديگر را بيشتر مي شناسند ولي به علت جنگهاي قديم حسي وجود دارد كه باعث دوري اينها از يكديگر شده است . اكنون همه مي كوشند بر اين عنصر و سابقه منفي ، سرپوش بگذارند تا بتوانند به صورت دوستانه ، آن اشتراكات معنوي را به نمايش بگذارند و فيلم هايي به صورت مشترك ساخته مي شود كه تعدادشان روز به روز در حال افزايش است . حالا ايران به نسبت كره ، فاصله بسياري با ژاپن دارد، ولي مطمئنم كه اگرهمديگر را تشويق كنيم ، كارهاي بهتري را در ارتباط با معناگرايش شرق مي توانيم ارايه دهيم.
از ساتو پرسيديم كه آيا در سينماي روز جهان ، آنقدر فيلم معناگرا توليد مي شود كه بتوان چنين بخشي را در يك جشنواره تدارك ديد؟ وي پاسخ داد: درحالحاضر 5تا 10 درصد فيلمهاي تمام دنيا ، به اين موضوع پرداخته اند. كم هست ولي مي توان با ياري كردن آنها ، تعداداين فيلم را بيشتر كرد.
اين داور بخش معناگراي جشنواره با اشاره به فيلمهاي اين بخش گفت: شصت درصد اين فيلمها در اين گروه قرار مي گرفت وحدود 30 درصد آنها فيلمهاي ترسناك بي مزه اي بود . مفهوم معناگرايي يا معنويت ، خيلي وسيع است. از جن گرفته تا خدا ، همه در اين گروه قرارميگيرند و خيلي دنياي وسيعي دارد و براحتي نمي توان دست به انتخاب زد.
در اين باره كه همه مذاهب ، منشا الهي و واحد دارند واز اين ويژگي چگونه مي توان در تحكيم معنويت و مبارزه با ماديت سينماي هاليوود استفاده كرد؟ ساتو معتقد است : مذهبي هاي مختلف به زعم عده اي با هم فرق دارند. ولي به نظر من چنين نيست . در بخش معناگرا جشنواره فجر ما فيلمي را داشتيم كه درباره صوفي هاي ايراني بود. پس از ديدن اين فيلم ، متوجه شدم كه ما در ژاپن هم چنين گروهي را داريم در بودايي ها كه همين حالت صوفيان ايراني را دارند و براي دنياي بعدي تلاش مي كنند . اين گروه را در ژاپن " ميوكوجين" مي گويند. درمذهب بودايي ، به درويش ميوكوجين مي گويند . وقتي به اين فيلم نگاه مي كردم متوجه شدم كه از نظر تك تك آدمها با هرمذهبي كه دارند وقتي به درون زندگيشان مي رويد مي بينيد كه همان كارهايي را مي كند كه شخص ديگري بامذهب ديگري انجام مي دهد همگي ، اشتراك رفتاردارند و يكي هستند. نمي خواهم بگويم تبليغ مذهبي ولي نمايش رفتار افراد در زندگي عادي باعث مي شود كه همگي زودتر به اين نتيجه برسيم كه هيچ فرقي با يكديگر نداريم مذهبها يكي است و به قول شما هدايتي كه از بالا هست ، مشترك است. به نظر من خيلي بيشتر ازاينها بايد فيلمهاي مذهبي ساخته شود.
ساتو افزود: دو سال پيش درجشنواره " فوكواوكاي " خودمان بخشي گذاشتم براي فيلمهاي كشورهاي اسلامي ، فيلمهايي كه راجع به اسلام است و دركشورهاي اسلامي ساخته شده است . در اين بخش آثاري از ايران بنگلادش ، فيليپين ، مالزي وديگر كشورهاي منطقه آسيا بود. بازتاب آن خيلي جالب بود. ژاپني ها از اسلام شناخت آنچناني نداشتند و آنچه را در رسانه ها درباره اسلام مي گويند باور داشتند . اما وقتي ما اين كار را كرديم تماشاگران ژاپني ديدند كه مسلمانان هم مثل خود آنها هستند و اگر اسمشان و مذهبشان اسلام است ، همان كارهايي رامي كنند كه خودشان انجام مي دهند.و بازتاب خيلي خوبي در ميان تماشگران داشت . يا نمونه ديگر حدود 7-8 سال پيش در فوكواوكا ميهماناني از فيليپين داشتيم كه فيلمهايشان را آورده بودند . وقتي فيلم " بچه هاي آسمان" مجيد مجيدي را آنجا پخش كرديم ، اينها جا خورده بودند و مي گفتند ما راجع به ايران ، فقط آنچه را از اخبار رسانه هاي آمريكايي بيان شده مي دانستيم و هميشه از آن ديد ايران يك كشور هميشه دشمن به نظر مي رسيد كه دوست دارد جنگ كند. اما با ديدن اين فيلم متعجب و خوشحال شدند كه در آسيا چنين آثاري هست و عجيب بود كه چقدر اشتباه فكر مي كردند. من فكر مي كنم كلا فيلمهاي مذهبي از اين به بعد در همه كشورهاي آسيايي بايد بيشتر از گذشته مبادله شود و معرفي شود.
اين سنيماگر آسيايي ميگويد: درباره سينماي آسيا اگر بيست سال پيش به آمريكا يا اروپا مي رفتيد ، كسي چيزي نمي دانست. و آمريكايي ها و اروپايي ها فكر مي كردند فقط خودشان فيلم دارند وخودمان هم در آسيا از فعاليت يكديگر خبر نداشتيم حدود 10 - 15 سال پيش نخستين فيلمهاي آسيايي به اروپا راه پيدا كردند و اكنون اگر شناخت عمومي ايجاد شده به اين علت است كه از 7-8 سال پيش تغييرات جدي در باور غربي ها رخ داده است . اين تغيير ، بسيار بهتر از دوراني است كه شناخت نسبت به سينماي آسيا نبود. يعني پيشرفت خودش را داشته است.
ساتو در پايان گفت: در قديم همه فكر مي كردند سينما يعني يك كار پرخرج كه نياز به پول دارد و اگر كشوري پولدار نباشد نمي تواند به فيلمسازي روي آورد. براي همين بود كه فيلمهاي آمريكايي هميشه حرف اول را مي زد . ولي الان مي بينم كه فقيرترين كشورها هم سينما دارند و فيلم مي سازند و اين تغيير خيلي خوب است وهمه فهميده اند كه براي فيلمسازي ، لزوما نبايد استوديوي بزرگ و با عوامل مختلف داشت . كافي است فقط بتوان شخصيت يك آدام را نشان داد. مي توان فوكوس كرد روي يك نفر و فقط شخصيت او را نشان داد به اعماق وجود او نگاه كنيم. بدين ترتيب هم مي توان فيلم ساخت واين نكته اي است كه همه دنيا به آن رسيده اند كه خيلي ساده هم مي توان فيلم ساخت. و تا همين حد هم بهنظر من خيلي خوب است اين پيشرفت. و نبايد زياد عجله كرد براي رسيدن سريع به سينماي هاليوود. همين اتفاقاتي كه دارد مي افتد خيلي خوب است.
نظر شما