محمدحسن حسینی، شاعر کودکان و نوجوانان و سراینده مجموعه شعر «کتاب باغ» در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: به تعبیر زیبای استاد شفیع کدکنی، بهار، رستخیز طبیعت و شعر رستخیز کلمات است. هرچند ممکن است کدکنی هم در این عبارت، وامدار شاعری فرزانهتر از خود باشد.
وی ادامه داد: استاد ما زندهیاد سیدحسن حسینی تعبیر قشنگی در این باب دارد. او میگوید: «هرچند که رو نهفتنی بایدمان/ در خاک عظیم خفتنی بایدمان/ مشمول بهار رستخیزیم همه/ چون وقت رسد شکفتنی بایدمان» او معتقد است که همیشه انسان در حافظه خاک خواهد بود. جوانه میزند و از خاک برمیخیزد و سرانجام دوباره چون دانهای به دل خاک برمیگردد تا جوانه دیگری از زمین بروید.
حسینی افزود: مولوی اما شاعری چیرهدست است که بهار را با تمام مضامین پیدا و پنهانش تصویر میکند؛ آنجا که میگوید: «کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست؟/ چرا به دانه انسانت این گمان باشد؟»
شاعر کتاب «باز باران» خاطرنشان کرد: بهار همان فصلی است که قلبها در آن باز میشود و قیامتی است که هر سال خدا آن را به نمایش میگذارد. همه زندگی ما پر از تکرار و ملال است، اما بهار هیچ وقت «طبق معمول» نیست و همیشه برای فطرت انسان حرف تازهای دارد. شاعر نیز از این قاعده پیروی میکند و بهار، فصل باز شدن قلب و آزادی خیال اوست.
وی با اشاره به «کتاب باغ» خود که شعرهای نوجوانش در آنها به چاپ رسیده گفت: من در این مجموعه، چهارپارهای با این مضامین دارم که میگوید:
شاخههای بیشمار
میدهند او را نشان
سوی او دارند راه
جادههای کهکشان
ذکر او دارد به لب
باد هوهو میکند
بلبل هر چشمهای
قلهوالله احد
هر درختی یک الف
در کتاب سبز دوست
هرچه شبنم بر چمن
نقطه چین نام اوست
این شعر از من برنمیآید و معتقدم حتماً اتفاقی در من افتاده و خدا این مفاهیم را به من رسانده است. به گمان من لابد دری باز شده و نسیمی وزیده تا این شعر را بگویم و آن نسیم، نسیم بهار است.
حسینی با اشاره به قویپنجه بودن شاعرانی چون حافظ و مولوی اضافه کرد: حافظ در غزلی معروف میگوید: «ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی/ از این باد ار مدد جویی چراغ دل برافروزی.» آدم بیبضاعتی مثل من به حافظ میشود نگاه نویی داشته باشد. مگر باد چراغ را خاموش نمیکند؟ چرا باد نوروزی میتواند چراغ دل حافظ را بیفروزد؟
وی ادامه داد: شاعران به تأسی از بهار یک حرف و برداشت دارند، اما حافظ و مولوی در بهره بردن از برکات بهار، نقطه دیگری را هدف گرفتهاند. چنانکه مولوی هم در مضمونی بسیار قدرتمندانه میگوید: «آن که ضمیر دانه را علت میوه میکند/ راز دل درخت را بر سر دار میکشد» یعنی او در تعبیری بسیار زیبا و جانانه معتقد است که میوه را برای این دار میزنند که راز دل درخت را فاش کرده است!
نویسنده زندگینامه داستانی قیصر امینپور در پایان گفت: من همیشه در سلسله جلسات نقد کتاب و همانندخوانی حوزه هنری با عنوان «آیینههای روبرو» به شنیدهها و آموزهها فراوان اشاره میکنم و حرفهای زیبایی را که شنیدهایم به زبان میآورم که این موضوع شما شاید مرا بر آن دارد تا درباره لحظات عاشقانه و «آن» شاعران نیز نشستی در بهار برگزار کنیم.
نظر شما