پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۶ فروردین ۱۳۹۱، ۱۰:۳۶

تحلیلی بر تاریخ حاکمیت اسلامی/

براندازی خاموش در جامعه اسلامی

براندازی خاموش در جامعه اسلامی

این روزها، روزهای فاطمه (س) و این شبها، شبهای علی (ع) است. آنچه می گذرد، تقابل بی نقابِ جریان باطل با حقایق عالم است و نور علی و فاطمه (سلام الله علیهما) ابعاد مختلف جریان باطل را معرفی می نماید.

این روزها، روزهایی است که گام های بعد از سقیفه برداشته می شود و در یک نقشه پیچیده، مردمی که از منظر اسلام آزاد و مختار در انتخاب مسیر دنیا و آخرتشان می باشند، در بازیهای تو در توی جریان باطل زمین گیر می شوند. خواص ناکارآمد و عوام حیرت زده، بستری را فراهم کرده اند تا باطلی بر مسندِ حق بنشیند.
اگر از منظر دیگری بنگری، این روزها، روزهایی است که در دنیای اسلام و سرزمینهای پهناور اسلامی، بزرگترین براندازی تاریخ بشر رخ داد و خللی عظیم در مسیر هدایت بشر ایجاد کرد.
این روزها، روزهایی است که بزرگترین حقایق عالم، یعنی معارف دین اسلام و ثقلین باقیمانده از رسول (ص)، در محاق بسر می برند و در عین حال، عوام مردم احساسِ از دست دادن ومنحرف شدن را در خود نمی یابند. چنین شرایطی ، این سوال اساسی را پیش می آورد که مگر به لطفِ این معارف نبود که جوامع عقب مانده دیروز تبدیل به جوامعی رو به تعالی شده بودند؟ و مگر مردم نسبت به عواملی که سبب رشد آنها شده اند احساس تعلق ندارند؟ پس چگونه است که در محاق رفتن معارف الهی، انگیزشی در بین توده های مردم ایجاد نمی کند؟
طبیعی است مردمی که به برکت وجود پیامبر و خاندانش، از تاریکیهای دوران جاهلیت رهیده بودند، دوست دار آنها بوده و تمایل داشتند که این اندیشه روشنگر، سکان هدایت جامعه را بدست بگیرد. پس اگر این مردم احساس می کردند که در سکان هدایت جامعه، براندازی رخ داده است، علیه براندازان قیام کرده و طومار آنها را در هم می پیچیدند. و اگر شرایط به این سمت نمی رود، و در سکوت عوام و خواص جامعه اسلامی، بطور علنی و با شیوه ای بدلی (یعنی تشکیل سقیفه بنی ساعده) براندازی حکومت اسلامی انجام می گیرد؛ یعنی اینکه مردم جامعه اسلامی، دریافتی از انجام شدن براندازی حکومت اسلامی ندارند و این، محصول دو عامل اساسی است:
نخست اینکه فضای ذهنی مردم جامعه، در اثر فریبکاریها و جنگهای روانی پیاپی و پیچیده در کنار کم کاری خواص جبهه حق، بگونه ای مهندسی شده است که لطمه دیدنِ شاخصه های اساسی اسلام، چندان جلوه ای در منظر آنها ندارد و محورهای دیگری، بدل از محورهای اصلی اسلام طراحی شده اند تا مردم گرد آنها بیایند و از اطرافِ شاخصه های اصلی دور شوند.
و دوم اینکه براندازان ِ جایگزین شده، چهره و لباسی برای خود دست و پا کرده اند که عامه مردم نتوانند بدرستی آنها را تشخیص دهند و تا اندازه ای شبیه حق شده اند که برای عوام، قابل تشخیص نیستند. آنها آنقدر در اطراف پیامبر و علی (علیهما السلام) پرسه زدند و خود را در کنار این دو محور حق به مردم نمایانده اند  که مردم، آن دو را شبیه به محمد و علی (علیهما السلام) می انگاشتند و با مخفی کاری و پوشیدگی، وجهه مناسبی برای خود دست و پا کرده بودند که برای عموم جامعه قابل تشخیص نبودند.
بعبارت دیگر، نتیجه برآشفته نشدن جامعه اسلامی پس از سقیفه این است که مردم، احساس براندازی نکرده اند و نوعی "براندازی خاموش" رخ داده است که این هم در لباس همراهی طولانی مدت با جریان حق و پرسه زدن در اطراف آن به دست آمده بود.
توجه به این نکات درسهایی برای هر روز جوامع انسانی دارد تا خود را از هدایت حاملان حقایق محروم نکنند و در سیاهی های کفر عده اندکی، دنیا و آخرت خود را نبازند.
 

کد خبر 1568460

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha