خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: محمدحسن حسینی، شاعر و منتقد ادبی به مناسبت سالگرد درگذشت زندهیاد سیدحسن حسینی، شاعر و پژوهشگر عرصه شعر انقلاب، یادداشتی را با عنوان «شرح زیارت نواحی فریاد» در اختیار «مهر» قرار داده که در زیر منتشر میشود.
به نام دوست
همین پنجشنبه بعد از سیزده بود که رفتیم سر مزارت. اگر چه گفته بودی دنیا تنگ است و تاب لبخند پروانهها را ندارد. اما ما رفتیم و حلقه نگین مزارت شدیم. درست اندازه دور مزارت بودیم. مثل خودت که پروانه آن رگهای بریده بودی که اگر آواز روشنش نبود، عقل هیچ حنجرهای به فریادهای بلند قد نمیداد.
رفتیم اما باز مثل همیشه درست سر وقت دیر. پس از رستاخیز رسیدیم که زمین نفس تازه کرده و شکفته بود و گفتنیهای معطر را گفته بود. تو در آرامش ملکوتی ملکوت آرامش بودی. در ملکوت سکوت. سکوتی دنباله دار که حریق دامنه دارش به خیمههای سوخته کربلا میرسد.
ما از میان دود و دم روزمرگی و تراکم سرگیجه و تردید روحهای متروک آمدیم تا سر بر شانه لرزان هم بگذاریم برای تسکین داغ پنهان شدن کوه در خاک.
یادمان نرفته است کجا تو را به حافظه خاک سپردیم تا در بامداد حشر، هنگام نشر تازه آن داغ بند بند اندوه خیزانیات بشکفد. داغی که از زخم سینه صحراییات - مثل یک پرچم در رستاخیز - گل خواهد کرد. در هیئت خون چون کوهی که گدازه بر لب میآورد.
میبینی سید همه این کلمات از توست. جایی برای نفس کشیدن قلمهای ما نگذاشتهای. حتی ذره ذره این خاک پر از ترانههای ناسروده توست و امثال من مقدار قابل ملاحظهای بیمقداریم. هر کجا قلم پا میگذارد حریم مقدس فریاد توست.
آن روز پنجشنبه همه آمده بودند تا به قول خودت عاشقی را رعایت کنند و به قول قیصر تمرین وحدت کنند. دید و بازدید عید بود و محفل شعر و ترانه. و شگفتا همه خطوط در انحنای نام بلند تو گم شده بودند و همه لحظهها به آنی جهانی.
نگران نباش سید عزیز! جای کلماتت امن است و یارانت در لابلای آنها همچنان سرگرم جستجوی روحی هستند که ملول از فتنه غولهای تکرار و طبق معمولها بود و مضمونهای مکرر چهرهاش را درهم میکرد.
یادداشتهای حافظ و قرآنات را نیز قیصر که «ولی شناس» بود و مرید «رندان تشنه لب» قبل از سفر به «امینش» سپرده است و جای هیچ ملالی نیست. همان آیینهای که این اواخر بیکساش خواندی.
سید جان آن روز خیلیها آمده بودند: زیبا اشراقی (همسر قیصر)، دخترت عزیزت راحیل، مهدیار بالابلندت که بهار خاطرت بود، همسر دلشکستهات، محسن مومنی، عموزاده خلیلی، مسجد جامعی، مصطفی خرامان، فاطمه خرامان، بیوک ملکی و همسرش طاهره ایبد، ساعد باقری، عبدالجبار و عبدالستار کاکایی، سهیل محمودی، ناصر فیض، مصطفی رحماندوست، مهیار کاوه، اسماعیل امینی، مهرداد غفار زاده، حسن احمدی، خانم نباتی و خیلیهای دیگر که الان خاطرم نیست به همراه آهنگساز و اهل ذوقم مهیار طریقی گفتم: میبینی اینجا زیارتگه عاشقان جهان است. تنها سیدحسن حسینی با مدد مولایش - رفیق اعلی- میتواند این گروه را یکجا کنار هم بنشاند.
سید حسن حسینی شاعر، نویسنده و پژوهشگر در سال 1335 در محله سلسبیل تهران به دنیا آمد. وی بعد از دریافت دیپلم طبیعی، لیسانس رشته تغذیه را از دانشگاه مشهد دریافت کرد و فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی گذراند. حسینی مسلط به زبان عربی و با زبانهای ترکی و انگلیسی در حد استفاده از منابع و مآخذ و صحبت کردن و نوشتن آشنا بود.
وی از سال 1352 نوشتن و سرودن را در مطبوعاتِ قبل از انقلاب از جمله مجله فردوسی آغاز کرد و در سال 1358 حوزه اندیشه و هنر اسلامی را به همراه استادمحمدرضا حکیمی و آقایان رخ صفت، تهرانی و آیت الله امامی کاشانی راهاندازی کرد و مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین پور بر عهده گرفت.
حوزه فعالیتهای سیدحسن حسینی شامل شعر، تحقیق، ترجمه و تألیف است. او سالهای آخر عمرش را به سبکشناسی قرآن و زبانشناسی حافظ مشغول بود و در 9 فروردین 1383 بر اثر سکته قلبی درگذشت.
از جمله آثار او میتوان به همصدا با حلق اسماعیل، برادهها، بیدل، سپهری و سبک هندی، گنجشک و جبرئیل، مشت در نمای درشت، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، نوشداروی طرح ژنریک، طلسم سنگ، شقایق نامه، در ملکوت سکوت، از شرابههای روسری مادرم، سفرنامهٔ گردباد، حمام روح (ترجمه گزیدهای از آثار جبران خلیل جبران) و نگاهی به خویش (مصاحبه با شاعران و نویسندگان معاصر عرب، همراه با موسی بیدج) اشاره کرد.
نظر شما