به گزارش خبرنگار مهر، این نشست از سوی قطب علمی «پژوهشهای فرهنگی و ادبی فارس دانشگاه شیراز» با همکاری انجمن دوستداران حافظ روز شنبه در محل تالار شهید منتظری دانشکده علوم دانشگاه شیراز برپا شد.
در ابتدای مراسم کاووس حسنلی مدیر قطب علمی پژوهشهای فرهنگی و ادبی فارس دانشگاه شیراز گفت: سیمین دانشور، داستاننویس نامدار معاصر، شیرازی بود و ما شیرازیها بیش از دیگران موظف به گرامیداشت نام و یاد او و پاسداشت یک عمر فعالیتهای ادبی و فرهنگی او هستیم. قطب علمی پژوهشهای فرهنگی و ادبی فارس در دانشگاه شیراز، با احساس همین وظیفه، نشست امروز را با همکاری انجمن داستانِ انجمن دوستداران حافظ ترتیب داده است.
وی افزود: دانشور از سال 1327 که نخستین مجموعه داستان خودش را با عنوان «آتش خاموش» منتشر کرد ( که مجموعهای سطحی و رمانتیک بود) تا دورههای پایانی حیاتش حرکتی همیشه رو به پیش داشت. دانشور مثل خیلی دیگر از نویسندگان و شاعران معاصر ما دچار جوانمرگی نشد.
مدیر قطب علمی پژوهشهای فرهنگی و ادبی فارس دانشگاه شیراز با اشاره به اینکه به نظر من دستکم شش عامل در شکلگیری شخصیت فرهنگی دانشور تاثیر آشکار داشت، افزود: استعداد ذاتی و قابلیتهای شخصی، آشنایی با کسی مثل خانم دکتر سیاح که ادبیات روس خوانده بود و دانشور را با نویسندگان جدید، کسانی مثل چخوف، آشنا کرد وگرنه ممکن بود تحت تاثیر فضای سنتی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و کسانی مثل شادروان بهار، فروزانفر و دیگران قرار میگرفت، ارتباط با صادق هدایت، هدایت داستانهای اولیه دانشور را میخواند و برایش اصلاح میکرد و این برای دختر جوانی که در سالهای اولیه نویسندگیاش بود، خیلی مفید واقع میشد ازجمله این عوامل بود.
حسن لی ادامه داد: همچنین ازدواج با جلال آل احمد (در سال 1329) که درست است که دانشور صراحتا میگفت: من همیشه "سیمین دانشور" باقی ماندم و هیچگاه "سیمین آل احمد" نشدم و اصلا با طرز فکر جلال موافق نبودم ... من به کلی آدم غیر سیاسی هستم ولی هرگز نمیتوان گمان کرد که حدود 20 سال زندگی با آل احمد در او تاثیر نداشته باشد. یادمان باشد آل احمد در آن سالها بیش از همه نویسندگان و روشنفکران از نیما و سرودههایش دفاع کرد، همسایگی با نیما و روابط نزدیک خانوادگی با آنها و تحصیل در رشته زیبایی شناسی در دانشگاه استنفورد آمریکا نیز ازجمله این شش عامل بود.
دیگر سخنران نشست منصور اوجی در آغاز سخنرانیاش گفت: خداوند بزرگ دارای صفات جلالیه و جمالیه است و هنرمندان بزرگ نیز پارهای، در آثارشان از صفات جلالیه بهره بردهاند و پارهای از صفات جمالیه، چنان که فردوسی و مولوی آثارشان سرشار از شکوه و حماسه و سعدی و حافظ آثارشان سرشار از تغزل و زیبایی است.
وی در ادامه ضمن مقایسه سیمین دانشور و فروغ افزود: فروغ همه چیزش زیبا بود و همه چیز سیمین باشکوه، فروغ از لحاظ شکل، رفتار، کردار، آثار و حتی عمر کوتاه در قلمرو زیبایی حرکت کرد ولی سیمین در قلمرو شکوه و عظمت وشگفتا حتی او با کسی ازدواج کرد که نامش جلال بود.
وی ضمن اشاره به خاطرات پنجاه ساله خود با سیمین، در پایان گفت: سیمین زنی بود بزرگ در عرصههای فراموش شده انسانی، زنی بود به آرامش رسیده، که جز خوبیهای دیگران را به چشم نمیآورد و این سوای ارج ادبی اوست زیرا در حیطه رمان "سووشون" و در قلمرو داستان کوتاه تنها «سوترا» کافی است تا نامش را برای همیشه زنده نگاه دارد.
نظر شما