۳۰ فروردین ۱۳۹۱، ۷:۲۲

مروری‌ بر کارنامه فریبا کلهر/

سه‌گانه‌ای برای تسویه حساب با گذشته نویسنده

سه‌گانه‌ای برای تسویه حساب با گذشته نویسنده

فریبا کلهر تا زمانی که در چنبره سه‌گانه‌نویسی نیست لحظاتی به یاد ماندنی خلق می‌کند اما همین که در تعلق حفظ سه‌گانگی اسیر می‌شود، تکرار و فراموشی بر جای جای اثر او سایه می‌اندازد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: فریبا کلهر را با ادبیات کودک و نوجوان می‌شناسیم. نویسنده‌ای با ذوق وسلیقه، با لحنی صمیمی و قلمی آرام و شیرین، که هر گاه در اندام یک راوی مهربان حلول می‌کند آنچنان از پس کار برمی‌آید که باورمان می‌شود به جای رمان؛ تجربیات شخصی خود را نگاشته است!

کلهر با «پایان یک مرد» ریل عوض کرد و به تعبیری عامیانه، افتاد روی خطّ رمان بزرگسال نوشتن. او با «پایان یک مرد» اعلام جنگ داد تا دیگر از او تنها در حوزه ادبیات کودک و نوجوان سخن به میان نیاورند. در این تصمیم شجاعانه با خلق «شروع یک زن» اصرار ورزید و ضربه نهایی را با «شوهر عزیز من» به این دسته از افراد وارد ساخت.

 قصد تاریخ‌نگاری سه‌گانه نویسی نداریم اما جعفر شهری را باید طلایه دارِ سبک خاصی از سه گانه نویسی محسوب کرد و او را نخستین سه‌گانه نویس در ژانر رمان ـ زندگینامه در ادبیات معاصر کشورمان دانست . شهری در گستره‌ای وسیعتر و با قلم و شیوه نگارشی منحصر به خود، این کار را در سه اثر«شکر تلخ»، «گزنه» و«قلم سرنوشت» با تمام تلخی‌هایش به سرانجام رسانید. آن جایی که نویسنده دوران زندگانی خود را در سه پاره زمانی (کودکی ـ جوانی ـ بزرگسالی) و از دیدگاه تلخکامی‌ها نگاشت.

نویسندگان، شعرا، فیلمسازان، اهالی تئاتر و حتی هنرمندان عرصه موسیقی هم شاید دست به آفرینش این گونه سه‌گانه‌ها زده باشند؛ سه‌گانه‌هایی که این روزها چندتایی از آن را دیده و خوانده‌ایم اما این که لزوم سه گانه نویسی چیست و اساسا بر چه نوع کارهایی می‌توان علی الاطلاق؛ سه‌گانه نام نهاد در بررسیِ کوتاه و مختصر قابل دسترسی و رمز گشایی است.

در نگاه اول سه گانه را در قالب یک اثر هنری که احتمالا موضوع مشترکی دارند خلاصه می‌نمایند و در ادامه، آثار بلندی که شخصیت‌هایی مربوط به هم و یا محتوایی به هم پیوسته داشته باشند نیز سه گانه می‌دانند که می‌تواند این به هم پیوستگی ملموس و محسوس و یا بسیار پیچیده، ظریف و نامحسوس باشد.

محدود شدن در این که باید سه گانه‌ای نوشت که وحدت موضوعی داشته باشد، شخصیت محوریِ یکسانی داشته باشد، از ارتباط درونی نامحسوس اما تنگاتنگی برخوردار باشد و یا حلقه‌هایی مفقوده و نامرئی این سه اثر را به هم متصل نموده باشد، خود نوعی اضطراب و انقیاد مضر درونی ایجاد می‌نماید که نویسنده را در معرض بایدهایی بازدارنده قرار می‌دهد. با این حال و با نگاهی به سه گانه کلهر متوجه می‌شویم نویسنده در هر اثر تا آنجایی که در چنبره سه گانه نویسی نیست لحظاتی به یاد ماندنی خلق می‌کند اما همین که در تعلق حفظ سه گانگی اسیر می شود، تکرار و فراموشی بر جای جای اثر او سایه می‌اندازد.

«پایان یک مرد» با شروع و پایانی زیبا، آنچنان به عارضه جذابیت دچار است که نمی‌توان این عارضه شیرین را در دو اثر بعدی ملاحظه کرد و تا جایی که می‌توان با در هم آمیختگی و در کنارهم قرار دادن این سه کار متوجه شد، بر این اعتقادم که اساسا  نگارش سه گانه‌ای از ابتدا مد نظر نویسنده نبوده است اما در میانه‌های داستان وقتی شخصیت زن هنوز دنبال تکه‌های بیشتری از خود می‌گردد و هنگامی که حرف‌هایی ناگفته بر زبان سنگینی می‌نماید، ناگاه و در زایشی تدریجی؛ نویسنده «شروع یک زن» را به دنیا می‌آورد این اتفاق دیگر در «شوهر عزیز من» تکرار نمی‌شود، به گونه‌ای که «شوهر عزیز من» به هیچ وجه نقطه پایانی و نجات بخش محسوب نمی‌شود.

 خوانش دوباره این سه اثر در محدوده زمانی کوتاه مرا به این باور رسانیده است هرچند انتظار می‌رفت با اثری متفاوت رو در رو شوم اما «شوهر عزیز من» در یک رهاشدگی و سردرگمی که من آن را نوعی تسویه حساب درونی می‌دانم قادر نبوده است تا واقعه‌ای را با ویژگی آغاز و پایانی تأثیر گذار، به وجود آورد.

زنانگی افراطی در این سه اثر که نویسنده اصراری برسرپوش نهادن بر آن احساس ننموده است (شجاعت نگارشی) آنچنان نمود وعینیت پیدا می‌نماید که تمام زوایای «پایان یک مرد» را در حیطه قلمرو خواست‌های خود قرار می‌دهد. این زنانگی به گونه‌ای اعجاب‌آور در«شروع یک زن» کمرنگتراست. به واقع دانسته یا نا‌دانسته نویسنده با ایجاد تناقض و تضادی آشکار، پازل سی ساله خود را نرم نرمک به انتهای تکامل می‌رساند. در هر صورت باید بپذیریم در قالب سه گانه یا رمانی چند جلدی، کلهر تمامی این حرف‌ها را بیان می‌نمود حتی اگر بر این باور پای فشاریم که نویسنده می‌توانست در رمانی دو یا سه جلدی و با نامی واحد اثری جذاب‌تر خلق نماید. (نظر شخصی و کاملا درونی است به گونه‌ای که معتقدم در بازنگری می‌توان با کسر و تعدیل این سه‌گانه را به رمانی دو جلدی و تحت نامی واحد بازنویسی کرد.

تجربیات شخصی نویسنده (نویسندگی، روزنامه نگاری و تجربه زندگی در ان سوی مرزها) در جای جای این سه اثر گاه راوی را به قصه‌گویی (هنری که کلهر از بهترین‌های این رشته است) وادار می‌کند. قصه گویی که روزشمار تحولّات درونی خود را با وسواسی تحسین برانگیز یادداشت نموده است. سه گانه کلهر با نوشتن «شروع یک زن»به اتمام می رسد اما حرف‌هایی که مدّ نظر نویسنده بوده است و در هیچ کجای دو اثر قبلی نگنجیده است! به ناچار، «شوهر عزیز من» را به دنیای داستان وارد نموده است. «شوهر عزیز من» فرزند پسری است که در خانواده‌ای با هفت فرزند دختر قدم به عرصه وجود می‌گذارد تا پدرخواهان پسر و مادر زخمی از کنایه‌های ناپسرزا بودن را التیام بخشد، چیزی که به درستی تدوین نشده است؛ داستانی که با تمام خوبی‌ها و زیبایی‌ها چیزی(هایی) ندارد یا کمتر از حد معقول به آن پرداخته شده است.

کلهر که به خوبی سه دهه اخیر را مشاهده و ترسیم کرده است، به سبب درگیری با روزنامه نگاری و نویسندگی (ادبی ـ هنری) و نیز آشنایی کامل با فضای ایران سال 57 به بعد، برای تسویه حساب با گذشته‌ای که قسمتی از روح و ذهنش را دچار آزردگی نموده است، با مراجعه به دم دستی‌ترین خاطرات و یادداشت‌های شخصی، اقدام به این انتقام گیری می‌نماید. تلخی‌ها را با لطافتی زنانه به رشته تحریر در می‌آورد تا شیرینی‌های دو اثر قبلی، محو نشود. شیرینی‌هایی که در«شوهر عزیز من» با تمام طنازی و روانی قلم نویسنده دیده نمی‌شود.

«شوهر عزیز من» در جایی که باید نقطه پایانیِ سه‌گانه کلهر باشد خود نقطه آغازی می‌شود تا نویسنده راهی که با شروع نویسندگی در محدود بزرگسال انتخاب نموده است، امیدوارانه تر دنبال نماید. تکرارصحنه‌هایی که به وفور در دو اثر قبلی دیده می‌شود، اسامی، مکان‌ها، درگیری‌ها و آدم‌هایی که خاص و ویژه هستند تنها دلایلی محکمی هستند که ما می‌توانیم به آسانی بر این سه اثر کلهر عنوان سه گانه بگذاریم.

ایجاد تعلیق و کشش درونی در آثار کلهر دچار نوسانات زیادی است؛ گاه به کلی رنگ می‌بازد و گاهی ما را با معماهایی حل ناشدنی رو در رو می‌سازد اما کلهر که توان جدال طولانی مدت را در خود نمی‌بیند! هیچ معمّایی را حل ناشده رها نمی‌سازد گویی با خواننده احساسی نزدیک و خواهرانه دارد. ضرباهنگ درونی داستان‌های کلهر اگر از انتها بنگریم، کنترل نشده در داستان جولان می‌دهند. «آغاز یک مرد» دارای ضرباهنگ و ریتمی خوشایند؛ «شروع یک زن» با ضرباهنگی پرنوسان اما همچنان خوشایند و «شوهر عزیز من» با ریتم و ضرباهنگی پر نوسان و کنترل نشده است. این ضرباهنگ در مراحل انتهاییِ «شوهر عزیز من» دچار شتاب و تشتّت نیز می‌شود.

نویسنده آنگاه که احتمال می‌دهد به نقطه اوج و رهاشدگی رسیده است تمام طرح‌هایی که ترسیم نموده بود تا «شوهر عزیز من» را به تکامل برساند فراموش می‌نماید، بر هم می‌ریزد و تمام قواعد را دچار ویرانی درونی می‌سازد و دیگر خطوط اولیه را در داستانی که خود بنا نهاده بود رعایت نمی‌کند اما با یک بازنگری شتابزده، برخی از این پریشانی‌ها را سر و سامان می‌دهد اما در هم ریختگی آنجایی که باید خودی نشان دهد؛ رؤیت می‌شود.

کلهر با کارنامه‌ای قابل دفاع در این سه اثر به خوبی قدرت و تسلط خود بر داستان نویسی برای بزرگسال را به رخ می‌کشاند هر چند نویسنده خود نیز به خوبی می‌داند کلهرِ ادبیات کودک و نوجوان جایگاهی محکم تر از نویسنده سه‌گانه‌ای که سال گذشته روانه بازار شد، دارد. با تمامی ملاحظات و باریک بینی‌ها، سه اثر خانم کلهر از آثار خوب در داستان نویسی معاصر است که تاریخ شفاهی نگاری، خاطره‌نویسی و روایت اول شخص را توام رعایت می‌نماید. حضور در اجتماع، ارتباط مفید با نویسندگان حوزه‌های مختلف، حضور در عرصه روزنامه‌نگاری و به روز بودن از جمله پارامترهایی است که به خوبی و در تنگناها و گذرگاه‌های سخت، دست نویسنده را برای عبوری آسان گرفته است. پارامترهایی که اگر نبود نویسنده را با چالش‌هایی دردسرساز رو در رو می‌ساخت.

نویسنده: رضا بردستانی

کد خبر 1579114

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha