به گزارش خبرنگار مهر، پخش سریال "مسیر انحرافی" به کارگردانی بهرنگ توفیقی اگرچه در قسمتهای اول با استقبال مخاطبان و منتقدان روبرو شد اما ضعف ناشی از نبود فیلمنامه در قسمتهای بعدی به از دست رفتن تعدادی از مخاطبان این اثر منجر شد.
در بخش دوم گزارش نشست نقد و بررسی سریال با حضور کارگردان، محمد هاشمیاصل تهیهکننده، عزتالله مهرآوران و مجید واشقانی بازیگران این بحث را مطرح کردیم و عوامل به دفاع از سریالشان پرداختند. دفاعیاتی که در ادامه میآید:
*خود من زمانی که قسمت اول سریال را دیدم ذوق زده شدم. از قسمت دوم هم خوشم آمد. اما از قسمت سوم با ورود به جزیره همه چیز از ریتم افتاد... هیچ دلیلی ارائه نمیشود که چرا این همه آدم هیچکدام به دنبال راه فراری نمیگردند؟ انگار آمدهاند کیش! چرا کاپیتان که بیشتر به راننده کامیون میماند قسمت 12 به خودش میآید که بیایید راه فرار پیدا کنیم؟ اینها واقعا غیرقابل باور است.
مهرآوران: شما بگویید آیا در این جزیره امکان تلاش برای فرار وجود دارد یا خیر؟ من شخصیت خودم را میگویم. کوروش قرار است بعد از مسافرت همسرش را طلاق دهد اما اتفاقاتی پیش آمد که اینها دوباره با یکدیگر پیوند خوردند. این امکانی بود که جزیره به ما داد.
توفیقی: این خلوت چنین امکانی به آنها میدهد. در قسمت اول و دوم فضاهای شیکی داشتیم که جذابیتهای بصری آنها در نگه داشتن بیننده تاثیر زیادی دارد. از آن طرف ویژوال افکتی داشتیم که در سینما هم شبیه آن را ندیدهاید. اما تمام اینها را یکدفعه از سریال میگیریم و وارد فضای جزیرهای میشویم که جزیره بکر ناشناخته عجیب و غریبی هم نیست. انتهای اتوبان بابایی است.
حتی در یکی از سکانسها سوتی داده بودیم و از پشت سر شخصیت نیما از لای درختها یک ماشین رد میشود. با شروع قسمت سوم تنها روابط آدمها برای ما میماند و من درباره تک تک آنها میتوانم صحبت کنم و دلیل بیاورم که چرا دنبال راه فرار نمیگردند؟ یا میگردند و ما خبر نداریم. مثل عارف ساتور.
این برخورد برخی با سریال که وقتی جذابیتهای اولیهاش را از دست داد روی ترش کردند من را اذیت میکند. برای اینکه میتوانستند قدری تحمل کنند و با دنبال کردن شرایط جدید خود را عادت دهند که البته بسیاری از مخاطبان اینگونه عمل کردهاند. ماندند و به روابط انسانی نگاه کردند و دریافتند چقدر درست تعریف شده.
برای مثال شخصیت کوروش و همسرش ماهرخ زن و شوهری هستند که شلوغی شهر، گرفتاری کاری و... حتی فرصت حرف زدن با هم را از آنها گرفته است. اما حالا در جایی گیر کردهاند که در قسمت هشتم به اینجا میرسند که دیگر ما چقدر روبروی هم بنشینیم و حرف بزنیم؟ بسیاری از مسائلشان حل میشود و...
من در بازتاب مطبوعات از این دلخورم که چرا به نیمه دوم سریال به این دید نگاه نکردند. در حالی که حتی طنزهای اجتماعی ما که درباره کاریابی یا مسئله انتخابات با دقت نگاه نشده و این جبهه گیری را دوست نداشتم. من حتی درباره بحث ویژوال افکت نیز گفتم که ما مدعی نیستیم و میخواستیم بگوییم یک امکاناتی شبیه به این وجود دارد که اگر تهیهکنندهای جرئت این را داشته باشد، پای حرفش بایستد و کارگردانی این جسارت را داشته باشد که در ایران صحنه سقوط هواپیما را نشان دهد، عوامل سازنده چنین کاری نیز هستند و دست به دست هم میدهند و این اتفاق رخ میدهد. برای همین از همه خواهش کردم به جای اینکه روبرویمان بایستند و ایراد بگیرند پشتمان بایستند تا قدمهای بعدی بهتر برداشته شود. اما این اتفاق نیفتاد.
هاشمیاصل: قسمت اول خیلی عالی بود و قسمت دوم همینطور. قسمت سوم خیلی خوب بود. ما اتفاق منحصر بفردی داشتیم و به قسمت سوم رسیدیم. شما سریالهای دیگر را با این کار مقایسه کنید. ما 13 روز فرصت داشتیم که این سریال را جا بیندازیم و موفق هم شدیم. من یک اصطلاحی دارم که میگویم در همه کارها اول باید یک چک افسری به مخاطب بزنی بفهمد دنیا دست کیست!
زمانی کارگردانی بود که شاتهای نامتعارف میگرفت. وقتی موسم پخش سریال رسید همه انتقاد کردند. اما حالا شرایط چیز دیگری را میطلبد. حالا خیلیها دارند تلاش میکنند ادای آن فرد را دربیاورند اما موفق نمیشود.
"مسیر انحرافی" برای سریالهای بعد الگو خواهد شد. این را به یقین و محکم میگویم. همیشه منفعت یک قدم آن طرف جرئت است. وقتی جرئت کنی و عادتها را به هم بریزی آن وقت است که حرفت ثبت میشود. ما مدعی این هستیم که اتفاقا از کار ما الگوبرداری خواهند کرد.
توفیقی: اتفاقا من به این فکر میکردم که ما روز اول که درباره سریال بحث کردیم قرار بود بستری فراهم شود در یک ناکجاآباد که بتوانیم شوخیهای اجتماعیمان را راحتتر انجام دهیم. شاید به قوت رسیدن بخش اول و دوم ایراد ما بود. شاید بهتر بود ما این کار را نمیکردیم که از قسمت سه به بعد مورد ظلم قرار نمیگرفت. اصلا شاید اشتباه کردیم که سطح توقع را آنقدر بالا بردیم که برخی از بحث اصلیمان فاصله گرفته و آن را پس زدند.
میتوانستیم قصه را با جزیره شروع کنیم ویژوال افکت هم نداشته باشیم! به نظر من آنقدر سریال و فیلم سینمایی و تله فیلم ساخته میشود و پخش و اکران و نمایش داده میشود و هیچ اتفاقی نمیافتد... حداقل ببینیم کدام کارها ردی از خودشان به جای گذاشتهاند. این کار حداقلش این است که چهار رد خوب از آن باقی ماند. همین مسئله ویژوال افکت که به خدا مسئله مهمی است!
این همه درباره فاصله سینمای ایران با کشورهای دیگر بحث میکنیم چرا کار ما باعث تعجب نشده!؟ به جای اینکه خوشتان بیاید باید تعجب کنید! باید روی این مانور دهید.
واشقانی:یک تهیهکننده آمده ریسک کرده و جسارت به خرج داده یا اصلا دلش خواسته و هزینه سنگینی را برای کار گذاشته. یک کارگردان جوان را هم انتخاب کرده، خودش هم جوان بوده، نویسندهاش هم جوان بوده، به یک سری جوان هم اعتماد کرده. کار ما هم از شبکه جوان پخش شده. اتفاقا کسانی باید از این سریال حمایت کنند که از جوان گرایی دم میزنند و درباره علم روز در فیلم و سریالها سخن میگویند. یک سریال مگر چقدر بودجه دارد؟ اگر ما تا انتهای این سریال هم توپ و تفنگ و بزن و بکوب میگذاشتیم همه میگفتند سردرد گرفتیم پس چه زمانی کاراکترها را بشناسیم؟
هاشمیاصل: ما کارمان را در این سریال کردهایم و حرفهایمان را زدهایم. مباحثی چون اشتغال، مسکن، ازدواج، اعتیاد و مسائل مبتلا به جامعه را مطرح کردهایم.
*موضوع این است که پرداخت به اینها به ویژه در حوزه مسائل سیاسی در حد یک دیالوگ و بدون عمق بوده است.
توفیقی: برخی این موارد اجتماعی یک قسمت بوده است.
*بیشتر بحثهای سیاسی را میگویم که در حد یک کنایه گفته و رد میشود و مخاطب یک لحظه میخندند و تمام.
توفیقی: چرا شما این را به حساب هوشمندی ما نمیگذارید؟
*یعنی دستتان برای پرداخت بیشتر بسته نبود؟
توفیقی: ما میدانستیم برای تلویزیون کار میکنیم. بیان مسائل سیاسی کار سختی نیست اما اینقدر که بتوانیم روی خط باریک مرز حرکت کنیم و حرفهایی بزنیم که از تلویزیون پخش شود، این هنر میشود. اگر قرار بود به این مسائل بیشتر پرداخته شود کار 26 قسمت میشد.
مهرآوران: کار تصویری اشارت است. باید عادت کنیم این اشارههای پشت سر هم را بگیریم. نقد کردن این است که هم این طرف گود را ببینیم و هم داخل گود را. مردم با چیزی ارتباط برقرار کردند که جسارت تهیهکننده و کارگردانش را دیدند. برای من که در سن احتیاط هستم خیلی مهم است کاری انجام دهم که پر از جسارت است. اما متاسفانه کسی از این نظر و از این دیدگاه به کار نمینگرد.
*گویا بحث ویژوال افکت را به گروهی سپردهاید که سابقهای در فیلم و سریال نداشتهاند و بیشتر تیزر ساختهاند. این بخش از اول همین حجم را داشت. یا حس کردید میشود بیشتر به آن پرداخت؟
هاشمیاصل: من مدتها بود که فکر میکردم این اتفاق حتما باید رخ دهد. با گروههای مختلف داخلی و خارجی صحبت کردیم. سفرهای مختلف رفتم. یکی از محاسن کارمان این بود که کارگردان ویژوال افکت را میشناخت در حالی که بسیاری با این پدیده بیگانه هستند. ما با تیمی وارد گفتگو شدیم و در آخر این ریسک را برای انجام این کار به جان خریدیم. گفتیم یا میشود یا نمیشود.
توفیقی: من با این گروه کارهای کوچکتری در زمینه تبلیغات تجربه کرده بودم. این جا افتادن قضیه ویژوال افکت لازمهاش این نیست که این گروه بزرگتر شوند خود بچهها هم چنین ادعایی ندارند و همین که به قضیه ویژوال افکت پرداخته شود مهم بود. گروههای دیگری هم در ایران هستند که میتوانند این کار را انجام دهند. مثلا من با آقای سحرخیز کار نکردهام اما میدانم ایشان هم از عهده این کار برمیآیند....
ادامه دارد
-----------------
گفتگو: مریم عرفانیان
نظر شما