به گزارش خبرگزاري مهر از وين ، متن خطبه هاي نماز جمعه امروز وين كه توسط حجت الاسلام و المسلمين ابراهيميان اقامه شد چنين است:
تمام اعمال و كردار و رفتار انسان، اعم از خوب و بد در قيامت متمثل مي شود و به شكلي مناسب با آن عمل و عقيده ظاهر مي شود و همانها در آن دنيا زوج انسان مي گردند. اگر عقيده و عمل، پاك و صالح باشد انسان از آن لذت مي برد و با آن انس مي گيرد؛ اما اگر عقيده و عمل فاسد و آلوده باشد، انسان را اذيت مي دهد و انسان از آن رنج مي برد و آزرده مي شود و عذاب يا ثواب عالم برزخ از اين جهت است.
قرآن نيز از اين قاعده كلي مستثني نيست. كسي كه اهل قرآن است و در دنيا قرآن را زيبا مي بيند و به آن پاي بند است براي چنين كسي، قرآن در قيامت به صورت زيبا متمثل و ظاهر مي شود و او را از تنهايي بيرون مي آورد و از او شفاعت مي كند اما كسي كه در دنيا رابطه و آشنايي با قرآن نداشت و به آن پايبنـــد نبود براي چنين كسي قرآن كريم در قيامت به صورت ناشناس و نازيبا متمثل مي شود و چنين شخصي در قيامت از بركت قرآن بهره مند نخواهد شد.
از منظر امام صادق(ع) قرآن براي هر كسي به صورت مناسب با آن شخص ظاهر مي شود هر مقدار كه قرآن براي شخص در دنيا زيباست و آن شخص از قرآن بهره دارد به همان اندازه قرآن براي آن شخص در قيامت تمثل و ظهور زيبا دارد و كسي كه در دنيا انس و آشنايي با قرآن ندارد در قيامت يا قرآن براي او تمثل ندارد يا به نحو زننده و زشت براي او متمثل مي شود.
«عَن أبي عبدالله(ع) قال قال رسول اللهِ(ص) تَعلَّموا القُرآنَ فَاِنَّهُ يَأتي يَومَ القيامَةِ صاحِبَهُ في صورَةِ شابٍّ جَميل شاحِبِ اللَّونِ فَيَقُولُ لَهُ اَنَا القُرآنُ الَّذي كُنتُ اَسهرتُ لَيلَكَ وَ اَظمَأتُ هَواجِرَكَ وَ اَجفَفتُ رِيقَكَ وَ اَسبَلتُ دَمعَتَكَ إلي أن قالَ فَأبشِر فَيُؤتَي بِتاجٍ فَيوضَعُ عَلَي رَأسِهِ وَ يُعطَي الامانَ بِيَمينِهِ وَ الخُلدَ فِي الجِنانِ بِيَسارِهِ وَ يُكسَي حُلَّتَينِ ثُمَّ يُقالُ لَهُ اقرَأ وَ ارقَه فَكُلَّما قَرَأ آيَةً صَعِدَ دَرَجَةً وَ يُكسَي اَبَوَاهُ حُلَّتَينِ إن كَانَا مُؤمِنينِ ثُمَّ يُقالُ لَهُما هَذا لِما عَلَّمتُماهُ القُرآنَ» امام صادق(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) فرمود: قرآن را بياموزيد به درستي كه قرآن در روز قيامت براي صاحبش به صورت جواني زيبا رو ظاهر مي شود و به آن شخص مي گويد من قرآني هستم كه به تو بيداري شب و تشنگي مي دادم و اشك تو را سرازير مي كردم تا اينكه گفت: پس بشارت بده. تاجي بر سر او نهاده مي شود و به دست راست او امان [از آتش] و در دست چپ او خلود در بهشت قرار مي دهند و به او دو لباس زيبا پوشانده مي شود. سپس به او گفته مي شود: قرآن بخوان و بالا برو؛ پس هر آيه اي كه بخواند درجه اي مي گيرد و پدر و مادر او نيزبه دو لباس بهشتي پوشانده مي شوند و به آنان گفته مي شود كه اين لباس پاداش زحمت شماست كه فرزندت را قرآن آموختيد.»
«يَجئُ القرآن يومَ القيامة في اَحسَنِ منظورٍ اليه صورةً فَيَمُرُّ بِالمسلمين فيقولون هذا الرجل منا فَيجاوِزُهم الي النبيين فَيقولون هو منا فَيُجاوِزُهُم الي الملائكة المقربين فيقولون هو منا حتي ينتهي الي رب العزةِ عزوجل فيقولُ يا رب فلانٍ اَظمَأتُ هواجِرَه و اَسهَرتُ ليلَه في دار الدنيا و فلان بن فلانٍ لم اُظمِئ هواجِرَه وَ لَم اُسهِر لَيلَه فيقولُ تبارك و تعالي اَدخِلهُمُ الجنةَ علي مَنازِلِهِم فيقومُ فَيَتَّبعونَه فيقول للمؤمن اِقرَء وَ اَرقَه قال فَيَقرَأ و يَرقي حتي يبلُغَ كُلَّ رجل منهم منزلتَه التي هي له فَيَنزِلُها» «در روز قيامت، قرآن به زيباترين صورت ظاهر مي شود بر مسلمانان عبور مي كند آنان مي گويند كه اين مرد از ما است بسوي پيامبران مي رود، پيامبران مي فرمايند كه او از ما است و از پيامبران بسوي ملائكه ي مقرّب مي رود آنان مي گويند، اين از ما است تا اينكه به پروردگار مي رسد و به خداوند مي گويد فلان شخص را در دنيا تشنگي و بيداري دادم و فلاني تشنگي و بيداري نكشيد. خداوند مي فرمايد اهل قرآن را بر منازل بهشتيان داخل كن، پس به مؤمن گفته مي شود قرآن بخوان و بالا برو. امام باقر(ع) فرمود: مؤمن، قرآن مي خواند و بالا مي رود تا اينكه هر كدام در منزلي كه براي آنان مهيا شده است نازل مي شوند.»
در اين روايت به چند مطلب تصريح شده است ؛ الف: قرآن به صورت زيباي شخصي متمثل و ظاهر مي شود. ب: قرآن از بعضي شكايت و از بعضي شفاعت مي كند و گواه صادق بر مؤمن و غير مؤمن است. ج: درجات انسان در قيامت بستگي به آياتي دارد كه از آن برخوردار است. اگر كسي بتواند قرآن را با خود ببرد يعني قرآن عجين جان او شده باشد چنين شخصي در آخرت از قرآن بهره مي برد و قرآن رفيق زيبارويي براي او خواهد شد؛ اما كسي كه فقط قرآن را مي خواند اما قرآن در جان او قرار نگرفت چنين شخصي در قيامت از قرآن بهره ندارد و قرآن رفيق خوب او نخواهد شد.
«مَن نَسِيَ سورَةً مِنَ القرآنِ مُثِلَت له في صورَةٍ حسنةٍ و درجةٍ رفيعةٍ فِي الجنةِ فَاِذا رآها قال ما اَنتِ ما اَحسَنَكِ لَيتَكِ لي فَيَقولُ اَما تَعرِفُني اَنَا سورةُ كذا و كذا و لو لم تَنسَني رَفَعتُكَ الي هذا» «كسي كه سوره اي از قرآن را فراموش كرده باشد قرآن براي او در صورت زيبا و درجه ي بزرگ در بهشت ظاهر خواهد شد پس زمانيكه آن شخص آن صورت را ديد مي گويد تو كيستي چقدر زيبايي اي كاش براي من بودي پس آن صورت زيبا مي گويد آيا مرا نمي شناسي من فلان سوره هستم اگر مرا فراموش نمي كردي تو را به آن درجه بالا مي بردم. لذا الف: قرآن به صورت زيبا متمثل مي شود. ب: كسي از زيبايي قرآن بهره مي برد و با آن رفاقت مي كند كه در دنيا به قرآن پاي بند بوده باشد.
«ان الدواوين يوم القيامةِ ثلاثةٌ ديوانٌ فيه النِعَمُ و ديوان فيه الحسناتُ و ديوان فيه السيئاتُ فَيُقابَلُ بينَ ديوانِ النعم و ديوانِ الحسناتِ فَتَستَغرِقُ النعم عامةَ الحسناتِ و يبقي ديوانُ السيئاتِ فَيُدعي بِابِنِ آدمَ المؤمن للحساب فَيتقدم القرآن امامه في احسن صورةٍ فيقول يا رب اَنَا القرآنُ و هذا عبدك المؤمن قدكان يُتعِبُ نَفسَه بتلاوتي و يُطيل ليلَه بِترتيلي و تَفيضُ عيناه اذا تَهَجَّدَ فَاَرضِهِ كما اَرضاني قال فيقول العزيز الجبار عبديَ ابسُط يمينك فَيَملَؤها مِن رضوانِ الله العزيز الجبار و يَملَاُ شِمالَهُ مِن رحمة الله ثُمَّ يُقالُ هذه الجنةُ مباحةٌ لك فاقرا واصعد فاذا قرا آيةً صَعَدَ دَرَجَةً» «در روز قيامت سه دفتر خواهد بود. دفتري كه در آن نعمت ها هست و دفتري كه در آن خوبيها هست و دفتري كه در آن زشتيها ثبت شده است. پس بين دفتر نعمت ها با دفتر خوبيها مقابله مي شود، نعمت ها تمام خوبيها را غرق مي كند و دفتر بديها باقي مي ماند. فرزندان مؤمن حضرت آدم براي حساب خوانده مي شوند، قرآن جلوي آنان در بهترين صورت ظاهر مي شود پس مي گويد: پروردگار من: من قرآن هستم و اين شخص بنده ي مؤمن توست خود را با تلاوت من به رنج مي انداخت و شبها تلاوت قرآن مي كرد و هنگام شب زنده داري از چشمان او اشك جاري مي شد پس از او راضي شو . پس خداوند عزيز جبار مي گويد: بنده من دست راست خود را باز كن [بنده دست راست خود را باز مي كند] خداوند آن را از رضوان خود پر مي كند و دست چپ او را از رحمت خود پر مي كند سپس گفته مي شود اين بهشت بر تو مباح است پس بخوان و بالا برو. پس زمانيكه بنده ي مؤمن آيه اي را تلاوت كند درجه اي مي گيرد و بالا مي رود. از اين روايت نيز نتيجه مي شود كه الف: قرآن از اهل خود شفاعت مي كند. ب: انسان با آيه اي كه دارد درجه مي گيرد و درجات قيامت بستگي به پاي بندي آيات قرآن است.
امام باقر(ع) به سعد فرمود كه قرآن، سخن مي گويد؛ نه تنها قرآن سخن مي گويد، كه نماز هم سخن مي گويد و تكلم قرآن و نماز در دنيا براي كساني كه به مقام ولايت رسيدند و باطن بين شدند، ظاهر است ولي ديگران بايد به عالم برزخ بروند و در آنجا ببينند كه قرآن و نماز، متمثل و ظاهر مي شوند و سخن مي گويند و گواهي بر لَه يا عليه افراد مي دهند. «قال سعد جعلت فداك يا ابا جعفر و هل يتكلم القرآن فتبسم ثم قال رحم الله الضعفاء من شيعتنا إنهم أهل تسليم ثم قال نعم يا سعد و الصلاة تتكلم و لها صورة و خلق تأمر و تنهي قال سعد فتغير لذلك لوني و قلت هذا شئ لا أستطيع أتكلم به في الناس فقال أبو جعفر(ع) و هل الناس إلا شيعتنا فمن لم يعرف بالصلاة فقد أنكر حقنا ثم قال يا سعد أسمعك كلام القرآن قال سعد فقلت بلي صلي الله عليك فقال إنَّ الصَّلاةَ تَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنكرِ وَ لَذِكرُ اللهِ اَكبَرُ فالنهي كلام و الفحشاء و المنكر رجـال و نحن ذكر الله و نحن أكبر»
«شخصي از امام باقر(ع) سؤال كرد و گفت: آيا قرآن سخن مي گويد: پس حضرت تبسم كرد و گفت خداوند ضعيفان از شيعيان ما را رحمت كند كه آنان تسليم هستند. سپس حضرت فرمود: اي سعد! نماز هم سخن مي گويد و براي او صورت و اخلاق است و امر و نهي مي كند. سعد مي گويد با شنيدن اين سخن رنگ من تغيير كرد و گفتم اين چيزي است كه نمي توانم آن را به مردم بگويم. حضرت فرمود: آيا مراد تو از مردم، غير از شيعيان ما هستند؟ كسيكه نماز را نشناسد، حق ما را انكار كرده است. سپس حضرت فرمود: اي سعد آيا كلام قرآن را به تو بگويم؟ گفتم بلي بفرما. حضرت فرمود: به درستي كه نماز از زشتي و منكر نهي مي كند. پس نهي كردن، كلام است و فحشاء و منكر، رجال و مردان هستند و ما ذكر خدا هستيم و ما ذكر بزرگ خدا هستيم.»
«عَن أبي جَعفرٍ(ع) قالَ يا سَعدُ تَعَلَّمُوا القُرآنَ فَإنَّ القرآنَ يَأتِي يَومَ القِيامَةِ فِي أحسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إلَيها الخَلقُ وَ النّاسُ صُفُوفٌ عِشرُونَ وَ مِائَهُ اَلفِ صَفٍّ ثَمانُونَ اَلفَ صَفٍّ اَمَّةُ مُحَمَّدٍ و اربعُونَ ألفَ صَفٍّ مِن سَائِرِ امَم فَيأتِي عَلَي صَفٍّ المُسلِمينَ فِي صُورَةِ رَجُلٍ فَيُسلِّمُ فَيَنظُرُونَ إلَيهِ ثُمَّ يَقُولونَ لا إلَهَ إلاّ اللهُ الحَليمُ الكريمُ إنَّ هَذا الرَّجُلَ مِنَ المُسلِمينَ نَعرِفُهُ بِنَعتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيرَ أنَّهُ كَانَ اَشَدَّ اجتِهاداً مِنَّا فِي القرآنِ فَمِن هُناكَ اُعطِيَ مِنَ البَهاءِ وَ الجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَم نُعطَهُ ثُمَّ يُجاوِزُ حَتّي يَأتي عَلي صَفَّ الشُّهَداءِ فَيَنظُرُونَ إلَيهِ الشُّهَداءُ ثُمَّ يَقُولُونَ لا إله إلاّ اللهُ الرَّبُّ الرحيم إنَّ هَذا الرَّجُلَ مِنَ الشُّهداءِ نَعرِفُهُ بِسَمتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيرَ أنَّهُ مِن شُهَداءِ البَحرِ فَمِن هُناكَ إعطِيَ مِنَ البَهَاءِ وَ الفَضلِ مَا لَم نُعطَهُ قال فَيَتَجاوَزُ حَتّي يَأتيَ عَلَي صَفِّ شُهَداءِ البَحرِ فِي صُورَةِ شَهيدٍ فَيَنظُرُ إلَيهِ شُهَداءُ البَحرِ فَيَكثُرُ تَعَجُّبُهُم وَ يَقُولونَ إن هَذا مِن شُهَداءِ البَحرِ نَعرِفُهُ بِسَمتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيرِ اَنَّ الجَزيرَةَ الَّتي اُصيبَ فِيها كانَت اَعظَمَ هَؤلاً مِنَ الجَزيرَةِ الَّتي اُصِبنَا فِيها فَمِن هُنَاكَ اُعطِيَ مِنَ البَهاءِ وَ الجَمَالِ وَ النُّورِ ما لَم نُعطَهُ ثُمَّ يُجاوِزُ حتي ياتي صفَّ النَّبِيينَ وَ المُرسَليِنَ فِي صورةِ نَبِيٍّ مُرسَلٍ فَيَنظُرُ النَّبِيُّونَ و المرسلون اليه فَيَشتدُّ لذلِكَ تَعَجُّبُهُم وَ يَقُولُونَ لا إله إلاّ اللهُ الحَليمُ الكريمُ إنَّ هَذا النبي مرسلٌ نَعرفُهُ بِسَمتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيرَ اَنَّهُ اعطيَ فضلاً كثيراً قالَ فيجتَمِعُونَ فَيأتوُنَ رسول اللهِ(ص) فيَسألونَهُ وَ يقولونَ يا مُحَمَّدُ مَن هذا فيقول لَهُم اَوَ ما تَعرِفونهُ فيقولونَ ما نَعرِفُهُ مِمَّن لَم يَغضَبِ اللهُ عليهِ فَيقُولُ رسُول اللهِ(ص) هَذا حجَّةُ اللهِ عَلَي خَلقِهِ فَيسلِّمُ ثُمَّ يَجاوِزُ حَتّي يأتي عَلي صَفَّ الملائِكَةِ فِي سورةِ مَلَكِ مقرّبٍ فَتنظُرُ إليهِ الملائِكَةِ فَيشتدُّ تَعَجُّبُهُم وَ يَكبُرُ ذلِكَ عَلَيهِم لِما رَأوا مِن فضلِهِ وَ يقُولونَ تَعالي رَبُّنا و تقدَّسَ إنَّ هذا العبدَ مِنَ الملائِكَةِ نَعرفُهُ بِسَمتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيرَ أنَّهُ كانَ أقرَبَ المَلائِكَةِ إلي اللهِ عزّوجلَّ مقاماً فَمِن هُناكَ ألبِسَ مِنَ النّورِ وَ الجَمالِ ما لَم نُلبَس ثُمَّ يُجاوِزُ حتّي ينتهي إلي رَبِّ العزَّةِ تبارك و تعالي فيخرُّ تَحتَ العَرشِ فيناديهِ تبارَكَ يا حجَّتي فِي الارضِ و كَلامِيَ الصادِقَ النّاطقَ ارفَع رَأسَكَ وَ سَل تُعطَ و اشفَع تُشَفَّع فَيَرفَع رَأسَهُ فَيقولُ اللهُ تَبارَكَ وَ تَعالي كيفَ رأيتَ عِباديَ فيقولُ با رَبِّ مِنهُم مَن صانَنِي وَ حافَظَ عليَّ و لَم يُضَيِّع شيئاً و منهُم مَن ضَيَّعنِيَ وَ استَخَفَّ بِحقِّي و كَذِّبَ بِي وَ اَنا حُجَّتُكَ عَلي جَميعِ خَلقِكَ فَيَقُولُ اللهُ تَبارَكَ و تَعالي وَ عِزَّتي وَ جلالي و ارتِفاعِ مَكاني لَاُثِيبَنَّ عَلَيكَ اَليَومَ أحسَنَ الثَّوابِ وَ لَأعاقِبَنَّ عَلَيكَ اليَومَ ألِيمَ العِقابِ»
«امام باقر(ع) به سعد فرمود: اي سعد! قرآن را بياموز. به درستي كه قرآن در روز قيامت در زيباترين صورت ظاهر مي شود و مردم صد و بيست هزار صف هستند، هشتاد هزار صف امت محمد هستند و چهل هزار صف از ساير امم. پس قرآن بر صف مسلمانان در صورت مردي ظاهر مي شود بر آنان سلام مي كند و آنان به او نگاه مي كنند و مي گويند: لااله الاّالله الحليم الكريم. [و مي گويند] اين مرد مسلمان را مي شناسيم ولي او از ما نسبت به قرآن تلاش بيشتري مي كرد بدين جهت جمال و نور و ارزش بيشتري پيدا كرد. سپس قرآن از آنان عبور مي كند تا به صف شهداء مي رسد شهيدان به او نگاه مي كنند و مي گويند: لااله الاّ الله الرب الرحيم. [و مي گويند] اين مرد مسلمان را مي شناسيم ولي او از كساني است كه در دريا شهيد شد بدين جهت ارزش و فضيلت بيشتر از ما پيدا كرد. و قرآن از صف آنان بسوي صف شهيدان دريا عبور مي كند در حاليكه به صورت شهيد دريايي است و تعجب شهداء دريا را زياد مي كند و آنان مي گويند به درستي كه اين شخص از شهيدان درياست ولي او در جزيره اي شهيد شد كه ترس در آن جزيره بيشتر بود بدينجهت ارزش و جمال و نور او از ما بيشتر است. سپس قرآن با صورت پيامبري به صف پيامبران و رسولان مي رسد؛ پس پيامبران و رسولان به او نگاه مي كنند و تعجب آنان زياد مي شود و مي گويند: لااله الاّ الله الحليم الكريم. به درستي كه اين پيامبر مرسل را مي شناسيم ولي به او فضيلت زياد داده شده پس تمام پيامبران نزد حضرت رسول خاتم مي آيند و از او مي پرسند اي محمد! اين كيست؟ حضرت محمد صلي الله عليه وآله به آنان مي گويد، آيا او را نمي شناسيد او، حجت خدا بر خلق است. سپس قرآن با صورت فرشته به صف ملائكه مي رسد. ملائكه به آن نگاه مي كنند و تعجب آنان زياد مي شود و فضل قرآن بر آنان بزرگ مي آيد و به خداوند مي گويند اين بنده از ملائكه را مي شناسيم؛ ولي او از ما به خدا نزديكتر است. به اين جهت نور و جمالي دارد كه ما آن را نداريم. سپس قرآن به پروردگار منتهي مي شود در مقابل عظمت الهي تواضع مي كند. خداوند به او خطاب مي كند و مي فرمايد: اي حجت من در زمين و اي كلام صادق من سر بر آر و بخواه به تو مي دهم و شفاعت كن شفاعتت را مي پذيرم. پس قرآن سربر مي دارد. خداوند به او مي فرمايد بندگان مرا چگونه ديدي؟ قرآن مي گويد: پروردگار من! بعضي مرا حفظ كردند و حق مرا ضايع نكردند؛ و بعضي مرا ضايع كردند و حق مرا سبك شمردند و مرا تكذيب كردند؛ و من حجت تو بر تمام خَلق تو هستم. پس خداوند مي فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند بخاطر تو بهترين ثواب را خواهم داد و بخاطر تو دردناكترين عذاب را خواهم داد.»
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
منابع: وسائل الشيعه ج6 ص180 امام باقر(ع) – كافي ج2 ص596 امام صادق(ع)- كافي ج2 ص607 امام صادق(ع) – كافي ج2 ص602 بحارالانوار ج7 ص321 كافي ج2 ص597-598
نظر شما