به گزارش خبرنگار مهر، علی اصغرابراهیمی در دوازدهم مرداد ماه یکهزار و سیصد و چهل در روستای ملاویس واقع در ابتدای جلگه سنخواست از توابع شهرستان جاجرم و در سایه سار رشته کوه آلاداغ سرفراز متولد شد، دوران کودکی را در دامان پدر و مادری که قلبشان مملو از عشق به اهل بیت (ع) بود سپری کرد.
در نخستین گامهای زندگی به کمک پدر شتافت و خود را شریک مرارمت ها و رنجهایش کرد تا در تامین مخارج خانواده سهیم باشد، اگرچه او چهارمین فرزند خانوادهاش بود ولی بار سنگین این مسوولیت را بر دوش خویش احساس میکرد.
علی اصغر به انتخاب مردم عضو شورای اسلامی روستا میشود و مردم را به مشارکت در صحنههای انقلاب اسلامی فرا میخواند و مدتی از عمر گرانبهایش را صرف خدمت به مردم روستا میکند.
او که آرزویش زیارت قبر آقا امام حسین (ع) بود و همواره قنوتش با یاد حضرت ابا عبدالله (ع) پایان میگرفت.
شهید ابراهیمی سه بار توفیق اعزام به جبهه را مییابد و یک بار مجروح میشود اما بعد از بهبود زخمهایش بی قرار و دلپریش از آینده میهن و انقلاب اسلامی میدان نبرد را خالی نمیگذارد و وداع آخرینش را با زن و فرزند و پدر و مادر پیرش انجام میدهد.
شهید ابراهیمی اهل مشورت با بزرگان بود، در مقابل افکار غیرمنطقی برخورد خاضعانهای داشت، عشق و علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت؛ دل هیچ انسانی را نمیآزرد به هرانچه از مال دنیا داشت راضی و خرسند بود، به حرام و حلال خدا توجه فراوان داشت، وقتی به نماز میایستاد با تمام وجود به میایستاد.
این پرورده رئوف و مهربان مکتب اهل بیت (ع) در روز 22 دی ماه 1365 در محور شلمچه و گیرودار عملیات کربلای 5 شربت شیرین شهادت مینوشد و روحش همچون پرستویی به پرواز درمی آید، جسم پاکش را بنا به وصیت در روستای محل سکونتش (ملاویس) و در سینه ستبر کوهپایههای آلاداغ به خاک میسپارند.
شهید ابراهیمی در وصیت نامهاش مینویسد: «هر مقدار که مقروضم از اموال منقولم بفروشید و قرضم را ادانمایید و صادقانه قرضهایش را برمی شمارد و میگوید: قرضهایم به قرار زیر است: مبلغ دو هزار و یکصد تومان به ... بدهکارم، مبلغ دو هزار تومان نیز به آقای ...، بعد از پرداخت این مبالغ، اموالم را بین پسر و دختر و همسرم تقسیم نمایید و مهریه همسرم را نیز از اموالم بپردازید زیرا من به او وامدار و مدیونم.».
روحش مطهرش همواره شاد و راهش پر رهرو باد.
نظر شما