پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۸:۰۴

اسلامی سازی معرفت-2/

حسن حنفی؛ بانی پروژه "التراث و التجدید"

حسن حنفی؛ بانی پروژه "التراث و التجدید"

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: حنفی معتقد است باید علوم چهارگانه کلام، فلسفه، تصوف ‏و اصول فقه را به علم واحدی تبدیل کنیم تا مترادف «تمدن» باشد. او نام این علم جدید را که دربردارنده همه علوم است، به نام طرح خود، یعنی «التراث و التجدید» می‏گذارد. غایت اصلی از نظر حنفی این است که بعد از تبدیل علوم اسلامی به علوم انسانی، باید علوم انسانی را به «ایدئولوژی» تبدیل کرد.

 پروفسورحسن حنفی درسال 1935درمصر بدنیا آمد.1956به درجه کارشناسی فلسفه در دانشگاه قاهره و 1966 دکترای فلسفه را در سوربن اخذ کرد.او در دانشگاه‎های بلژیک، آمریکا، کویت، مراکش، به عنوان استاد مهمان تدریس کرده است. از چهره های برجسته روشنفکری مصر و استاد دانشگاه قاهره است که دارای بیش از سی جلد کتاب است. کتاب های او به بسیاری از زبان های دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و فارسی ترجمه شده اند. او در آثار خویش به ویژه به نقد مفهوم شرق شناسی پرداخته و تعامل میان غرب و شرق (به ویژه جهان اسلام)را مورد بحث انتقادی قرار داده است.

پروژه فکری دکتر حسن حنفی

حسن حنفی از متفکران برجسته و صاحب  پروژه فکری در جهان عرب است. حنفی پروژه کلان فکری‏ای را طی بیش از سه دهه دنبال کرده که سه بعد عمده دارد.1. بازساری علوم اسلامی و نقد سنت در پرتو مسایل و مسئولیت‏های عصر جدید. وی در این پروژه شدیداً بر عقل اشعری و آثار فکری و سیاسی آن در تاریخ اسلامی می‏تازد. 2.غرب شناسی که در حقیقت طرح تمدنی او است. وی در این پروژه بر آن است تا غرب را که در نسبت با شرق شناسی فاعل شناسا بود به موضوع شناسایی تبدیل کند و بر این افسانه چیره شود که فرهنگ غرب، فرهنگی جهانی و نماینده همه تمدن‏های بشری است در حالی که این فرهنگ زاییده اندیشه محض بومی‎ای بود که در شرایط معینی از تاریخ غرب سر برآورد و خود این اندیشه بازتاب آن شرایط است. 3. شناخت واقعیت یا نظریه تفسیر که در این بعد، حنفی به دنبال ارائه نظریه‏ای محکم درباره واقعیت است بی آن که متکی به متن- چه متن قدمایی و چه متن غربی- باشد. 

 حنفی با طرح جریان چپ اسلامی راهی نو را در اندیشه اسلامی معاصر گشود. وی حتی مجله‏ای به همین نام منتشر کرد که در همان شماره نخست متوقف ماند ولی ایده او دستمایه بسیاری از پژوهش‎ها و پایان‎نامه‏های دانشگاهی شد. وی معتقد است جریان چپ اسلامی که در درون خود حامل رویکردی بازخوان و تجدید گرا نسبت به میراث قدیم و نیز رویکردی انتقادی نسبت به فرهنگ و تمدن غربی است، به انشقاقی که از دوره نوزایی(عصرالنهفته) پدید آمده پایان خواهد بخشید. زیرا جریان نوزایی امت را به دو تکه تقسیم کرد: 1. جریانی اصول گرا که به نام دفاع از میراث و هویت است، دشمن هرگونه نوگرایی و روشنگری است. 2. جریان غربگرا که بدون در نظر گرفتن ویژگی‏های امت و عمق حضور میراث در وجدان آن، غرب را الگوی خود می‎داند. وی می‏گوید: گذشتن از این وضعیت خطیر در گرو بازسازی کامل طرح اصلاح گرایی و تضعیف غرب و پی ریزی دوباره شیوه تعامل با غرب است. وی هدف از طرح الگوی چپ اسلامی را ایستادگی در برابر استعماره غلبه بر پس ماندگی، دعوت به آزادی و عدالت اجتماعی و وحدت بخشیدن به مسلمانان در جامعه اسلامی یا جامعه شرقی می‏داند.

وی هم چنین بر آن است که در این پروژه، بعد تضاد طبقاتی هم نمود می یابد. زیرا این پروژه زبان اکثریت خاموش و مظلوم مسلمان است، از منافع مردم دفاع می‎کند، حقوق فقرا را از ثروت مندان بازمی‎ستاند، ضعیفان را در برابر زورمندان یاری می‎کند و انسان ها را مانند دانه‏های یک شانه برابر می‏نشاند .

حنفی پروژه چپ اسلامی را امتداد طبیعی همه تلاش‎های اصلاح گرایانه و نوزایانه پیشین می‏داند زیرا سبب تحکیم و تعمیق اصلاح دینی‏ای است که از دویست سال پیش آغاز کرده‎ایم، اما نه فقط در سطح، ما جراجویی‎های عصر و زمانه مانند استعمار و فئودالیسم و سرمایه‎داری و پس ماندگی اجتماعی و سرکوب سیاسی- که افغانی مطرح می‏کرد- بلکه همچنین در سطح بازسازی خود اندیشه دینی اصلاح گرا، زیرا نخستین بار است که پس از ابن رشد در فلسفه و معتزله در اصول دین وشاطبی در اصول فقه و ابن خلدون در تاریخ و ابن تیمیه در فقه، روش اندیشه دینی بازسازی می‎شود.

موضع گیری در برابر فرهنگ و تمدن غربی

حسن حنفی معتقد است، گشودگی به روی غرب، در نتیجه چالش تمدنی موجود و چالش مدنیت غربی، قابل توجیه است، اما این پدیده به خودباختگی و تقلید کورکورانه انجامیده است. وی پایه های غرب زدگی را در این عناصر خلاصه می کند:
- لحاظ کردن غرب به عنوان یگانه راه هرگونه پیشرفت تمدنی؛
- در شمار آوردن غرب به عنوان نماینده همه انسان ها و اروپا به عنوان حلقه مرکزی غرب؛
- غرب را آموزگار جاودانه و بقیه جهان را در حاشیه غرب پنداشتن؛
- ارجاع دادن خلاقیت های فردی ملت های غیر اروپایی به غرب؛
- تأثیر عقلانیت اروپایی بر شیوه عمومی تفکر و هر عقلانیت پویای دیگر؛
- تبدیل فرهنگ ما به وکیل تمدنی و امتداد مکاتب غربی؛
- احساس نقص دیگران در برابر تمدن غربی؛

این جا است که مهار غرب و بازگرداندن آن به ریشه‎های محدود تاریخی‏اش با تحلیل روند شکل گیری اندیشه غربی و رسواسازی طمع ورزی‏های تمامت خواهانه آن ضرورت می‎یابد و این از راه تأسیس دانشی جدید میسر است که حنفی آن را غرب شناسی- در مقابل شرق شناسی- می‏نامد. وی بر آن است که ما برای برای تحقق نوزایی و تمدن فراگیر خویش راهی جز رهایی از هیمنه تمدن دیگری (غرب) نداریم. پس تا زمانی که غرب در دل هر کدام از ما به عنوان منبع معرفت و الگوی مرجع جای گرفته که فهم و ارزیابی هر چیزی باید بدان حوالت داده شود، همچنان ناتوان و نابالغ خواهیم ماند و نیازمند قیم.

وی از این جا به ضرورت غرب شناسی می‏رسد: شرق شناسی بررسی و مطالعه تمدن اسلامی از سوی محققانی است که به تمدن دیگری(بیگانه) وابسته‏اند و بنیاد احساسات و درکشان، مخالف بنیاد تمدنی مورد مطالعه‎شان است و موضع ما در برابر تمدن غرب، ابراز آگاهی و اندیشه ما درباره این جهان و عنصر اساسی آن است. به این ترتیب دانش غرب شناسی می‏کوشد تا ویژگی‎های عقل اروپایی را بیابد. این ویژگی ها عبارتند از: تک بعدی عقل اروپایی و فاقد پویایی و تکامل و توازن بودن آن و ابتنای آن بر اختلاف و تعارض؛ دوگانه اندیشی عقل اروپایی و محکومیت آن به دغدغه جدایی میان جوهر و عرض؛ واقع گرا نبودن انگاره عقل اروپایی نسبت به دیگری.

حنفی معتقد است حجم عظیمی از فرهنگ معاصر ما تبدیل به نماینده دیگر تمدن ها و دنباله مکاتب غربی مانند سوسیالیسم، لیبرالیسم، اگزسیتانسیالیسم و... شده است، حتی بر این سخن است که بیشتر جریان‏های فکری جدید ما بیش از آن که به اصالت خویش نزدیک باشند، قرابتی با غرب دارند. پدیده غرب زدگی در فرهنگ ملی ما تقریباً عمری دویست ساله دارد و با این وضع فرهنگ ملی ما بر دو پای راه می‏پیماید: پای نخست بلند و محکم، زیرا نسبت به میراث قدیمی خود جاهل بودیم. و پای دوم با توجه به شیوع فرهنگ غربی در آگاهی ملی ما- که تا درجه تقلید و شیفتگی پیش رفت- کوتاه و ورم کرده است.

حتی اندیشه اصلاح دینی افغانی و لیبرالیسم جبهه نخست پروژه حنفی به گذشته می‏پردازد و جبهه دوم به آینده و جبهه سوم به حال. وی تفاوت عمده پروژه خویش با پروژه های عصر بیداری و نوزایی را چنین بیان می‏کند: آن پروژه ها تنها جبهه نخست(میراث قدیم) را با همه علومش در برمی‏گرفت، نه علم واحدی را. چنان که در رساله التوحید(علم کلام) تفسیر عم جزء (تفسیر) یا شرح البصائر النصیریه (منطق) محمد عبده؛ کتاب نیچریه (فلسفه) یا لقضا و القدر (کلام) سیدجمال الدین افغانی و تفسیرالمنار (تفسیر) یا الامامه اوالخلافه العظمی (فقه) سیدمحمدرشیدرضا می‏بینیم.

 پروژه "التراث و التجدید"

 او با هدف نوگرایی و تجدّد در میراث اسلامی، طرح‏ خویش را تحت عنوان «التجدید و التراث» در تألیفات گوناگون خود دنبال می‌کند. وی برای میراث اسلامی ویژگی‏هایی نظیر «اندوخته‌ای قومی و ملی، تعبیری فکری از پدیده‏های هر عصر، تدوینی نظری از ستیزهای فکری بین حاکم و محکوم، یک بعدی بودن، وارونگی موضوعات انسانی به الهی» را ذکر می‏کند که باید از الهیات به انسانیات تبدیل شود. به اعتقاد او اصول و مفاهیم تجدّد، در اسلام هم وجود دارد؛ اما در میراث اسلامی مغفول مانده یا تفسیر دیگری از آن شده است؛ ولی امروزه به تناسب شرایط عصری باید این معانی جدید را کشف کنیم. او زبان میراث را به کهنگی و نارسایی متهم می‌سازد و روش‏هایی را برای بازسازی میراث اسلامی بیان می‌کند که جملگی نیازمند نقد و بررسی است.

پروژه التراث و التجدید علاوه بر عناصر تشکیل دهنده عصر جنبش بیداری یعنی میراث قدیم، میراث غربی و وضع موجود را نیز در بر گرفته است و سه جبهه برای آن قائل می‎شود1- بازسازی سنت کهن جوامع اسلامی 2-بازاندیشی در بنیان اندیشه غربی 3-نظریه‎پردازی مستقیم در خصوص واقعیت‎های خارجی امت عرب مسلمان، به همین جهت حنفی آثار خود را در سه حوزه تألیف نمود حوزه بازسازی یا تجدد در میراث اسلامی، حوزه غرب شناسی و حوزه بازشناسی مسائل مربوط به واقعیت معاصر مسلمین.

یکی از تفاوت  پروژه التراث و التجدید با دیگر پروژه‏های معاصر عرب این است که این پروژه، شیوه غربی را الگوی خود قرار نداده تا میراث قدیم را براساس آن خوانش کند و از این جهت متفاوت است با پروژه مارکسیسم عربی(عبدالله العروی) و شخصیت باوری اسلامی(حبابی) و ساختارگرایی عربی(جابری) و پدیدارشناسی عربی(ادونیس) و اگزیستانسیالیسم عربی(بدوی و زکریا ابراهیم) و واقع گرایی عربی(زکی نجیب محمود) و... در تمام این پروژه‏ها، روش بازسازی و نواندیشی برگرفته از خارج است که متفکر، شیوه یا مکتبی از اندیشه غرب را بنا به سلیقه و خواست خویش الگو قرار می‏دهد و سپس میراثش را با توجه به این معیار جدید بازسازی و بازخوانی می‏کند.

وی در این باره می‎نویسد:" تمایز پروژه ما این است که بر بازسازی و نوخوانی از درون بدون احساس نقص در برابر غرب و قرائت میراث از خلال خود میراث مبتنی است. سیاست طهطاوی و عقلانیت علمی شبلی شمیل، جملگی راه نوسازی و الگوی پیشرفت خود را در آیینه دیگری می‏دیده است. درحالی که اندیشه اسلامی در روزگاران گذشته توانسته است تا از تمدن‎های دیگر بهره گیرد و بی آن که هویت خویش را از دست بدهد، به نقد آن دیگری (غرب) پرداخته است، پس غرب شناسی با تأکید بر شخصیت من به دنبال گرفتن موضعی انتقادی در برابر فرهنگ دیگری و لحاظ آن به عنوان موضوع مطالعه است".

حنفی مدعی است بررسی میراث گذشته نشان می‏دهد که مسائل و محتوای آن، هیچ تناسبی با اوضاع امروز ما ندارد؛ نه فقه و اصول فقه، نه فلسفه و کلام و نه تصوف و عرفان. باید به تناسب انسان معاصر و نیازها و خطرهایی که از داخل و خارج متوجه تمدن اسلامی است، همه علوم به محوریت انسان تغییر یابند؛ ازاین‌رو هدف اساسی از نظر او، تبدیل علوم میراث به علوم انسانی است.

حنفی دراین‌باره معتقد است که باید علوم چهارگانه کلام، فلسفه، تصوف ‏و اصول فقه را به علم واحدی تبدیل کنیم تا مترادف «تمدن» باشد. او نام این علم جدید را که دربردارنده همه علوم است، به نام طرح خود، یعنی «التراث و التجدید» می‏گذارد. به زعم او علوم مربوط به میراث قدیم، صرفاً حاصل کاربرد عقل در نصوص دینی است؛ اما عصر حاضر، عصر علوم انسانی می‏باشد؛ ازاین‌رو علم «تراث و تجدّد» وظیفه مهم تبدیل علوم میراث به علوم انسانی را بر عهده دارد. این تبدیل و تغییر در بعضی علوم آسان‏تر و در برخی دیگر سخت‏تر است و این به مقدار قرب و بعد این علوم به علم انسانی بستگی دارد.
 
به نظر او تبدیل علم اصول فقه به علم «روش‏شناسی» و تبدیل فقه به علم اقتصاد، حقوق و سیاست، و تبدیل تصوف به روان‏شناسی و اخلاق، و تبدیل حدیث‏شناسی به علم نقد تاریخی آسان است؛ اما این تبدیل و تغییر در کلام و فلسفه، کمی با دشواری همراه می‏باشد؛ البته به تعبیر او، این دشواری اندک هم قابل حلّ است؛ مثلاً امامت مربوط به علم سیاست، و مباحث عقل و نقل به شناخت‏شناسی و روش‏شناسی برمی‏گردد و توحید هم به روان‏شناسی اجتماعی مربوط می‏شود؛ اما همه اینها، هدف اصلی و نهایی نیست. غایت اصلی از نظر حنفی این است که بعد از تبدیل علوم اسلامی به علوم انسانی، باید علوم انسانی را به «ایدئولوژی» تبدیل کرد.
 
اگر در گذشته از انسان به «حیوان ناطق» تعبیر می‏شد، از نظر او، انسان «حیوان ایدئولوژیک» است. با تبدیل علوم انسانی به ایدئولوژی می‏توان پاسخ‌گوی مسائل عصری بود؛ زیرا ایدئولوژی صرفاً نظریه‏های علمی نیست؛ بلکه مرکب از علم نظری و عملی است؛ بنابراین هدف اصلی تراث و تجدّد حنفی، تبدیل وحی به ایدئولوژی به‌عنوان یک علم است، و این همان مقصد اصلی او، یعنی تبدیل علوم میراث به علم واحد است.
 
متفکردینی از نظر حنفی
 
حنفی معتقد است گه سه نوع متفکر دینی داریم گروه اول کسانی هستند که فکر می‎کنند غرب یک مدل است. آنها به جای پیروی از سنت‎ها، از غرب پیروی و تقلید می‎کنند البته این گروه در اقلیت هستند. گروه دوم،سلفی‎ها و محافظه‎کاران هستند. آنها از سنت‎ها پیروی و ارزش‎های غربی را رد می‎کنند. از نگاه آنها حفظ سنتها نوع خاصی از حفظ هویت است. گروه سوم، سعی می‎کنند نوگرا و نوین کننده باشند. یعنی از سنت به مدرنیته می‏روند و گاهی این حرکت را از طریق گلچین کردن انجام می‎دهند، یعنی گزینش بخشی از اندیشه غرب که شبیه سنت‎های قدیمی است.
 
البته این روش هم فایده‏ای نداشته است.پس از آن وی نتیجه می‎گیرد که به یک راه حل چهارم نیاز داریم که سنت را در جای خود داشته‎ باشیم نه اینکه بخشی از آنکه شبیه به غرب است انتخاب کنیم.بایدسنت‏ها را به طور کامل با توجه به چالش‏های جدید شکل دهیم به کسی نیاز داریم که سنت‏های غرب را برگیرد و تاریخجه آن‎را مطالعه کنداما نه برای تفسیر کردن بلکه برای به شکل یک دانش(آگاهی-بصیرت)درآوردن و آن گاه عرضه کردن آن.در اندیشه حنفی این طرح به نظر او طرحی دراز مدت و بنیادی در حل مسائل و بحران‏های دنیای اسلام است.اما در عین حال،طرح کوتاه مدتی هم دارد که به ایجاد فضای گفتگو بین جریان‏های موجود در جهان اسلام برای دستیابی به هدف ملی واحد باز می‎گردد.
کد خبر 1593765

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha