پیام‌نما

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * * * * قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. * * مؤمنى را كه هست نيكوكار / بهر او مهر مى‌دهد دادار

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۴۱

با عوامل "پس از سقوط"-2/

رهنما: اگر نقش مونرو را درست بازی نمی‌کردم منتقدان تیربارانم می‌کردند!

رهنما: اگر نقش مونرو را درست بازی نمی‌کردم منتقدان تیربارانم می‌کردند!

فرناز رهنما بازیگر نمایش "پس از سقوط" با اشاره به تلاش‌هایش برای ایفای نقش مگی عنوان کرد: ابتدا از بازی در این نقش به دلیل ویژگی‌هایی که مریلین مونرو با آن شناخته شده، می‌ترسیدم، اما از حاصل کار راضی هستم.

به گزارش خبرنگار مهر، در بخش دوم از گفتگو با عوامل نمایش "پس از سقوط" که این روزها در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است با فرناز رهنما بازیگر جوان و مستعد تئاتر که ایفای نقش "مگی" را در این نمایش برعهده دارد و محمد اسکندری بازیگر با سابقه تئاتر که در این نمایش در نقش میانسالی "کوئنتین" راوی داستان و در واقع خود آرتور میلر را بازی می‌کند درباره چگونگی ایفای نقش در این اثر گفتگو کردیم.

*خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ و هنر: خانم رهنما شما در نمایشنامه "پس از سقوط" نقش مگی را برعهده دارید که در واقع همان مریلین مونرو دنیای واقعی و همسر آرتور میلر است. این شخصیت در دنیای سینما بسیار شناخته شده‌است و بیشتر علاقمندان سینما با سرگذشتش آشنایی دارند. اما برای اولین‌بار است که شخصیت مونرو و ویژگی‌هایش در ایران به نمایش گذاشته می‌شود. برای رسیدن به این نقش چقدر تلاش و تحقیق کردید؟

فرناز رهنما: در ایران بازی کردن در نقش مریلین مونرو کار بسیار سختی است. چون جدا از ممیزی‌ها و نوع پوشش و طرز تفکر و حتی آرایش موهای این شخصیت مهمترین نکته این است که ما در ایران فارسی صحبت می‌کنیم و همین کار را بسیار سخت می‌کند. مثلا اگر به زبان انگلیسی کار اجرا می‌شد من می‌توانستم تحقیقات بیشتری انجام دهم و حتی در نوع حرف زدن و آکسان‌گذاری بر روی کلمات به مونرو واقعی نزدیکتر شوم.

خانم محامدی معتقد بود همه می‌دانند که مونرو کیست و زیاد احتیاجی به معرفی این شخصیت نداریم. اما من تاکید داشتم این شخصیت شاید در آمریکا شناخته شده باشد اما در ایران معمولا مخاطب خاص او را می‌شناسند و باید المان‌هایی برای معرفی او استفاده کنیم. از زمانی که قرار شد من گریمی شبیه مونرو داشته باشم و از خال و پوستیژ روشن استفاده کنم کارم بسیار سخت شد. بنابراین شروع به  تحقیق درباره این شخصیت کردم.

اینکه مونرو در موقعیت‌های مختلف چگونه بوده، رفتارش با همسر اول و دومش چطور بوده یا با میلر چه رفتاری داشته است. در واقع من حدود هفت ساعت فیلم مستند درباره این شخصیت دیدم و چیزی که در نهایت به آن رسیدم این بود که بر خلاف اینکه می‌گویند مونرو زنی با ویژگی‌های خاص است نمی‌توان او را شخصیت احمقی دانست. 

شاید او زنی بسیار جذاب و با رفتاری سرخوشانه و ساده لوحانه باشد اما بیشتر از احمقی شخصیتی رها است. از آنجائی‌که ما نمی‌توانستیم جذابیت‌های او را به درستی به تصویر بکشیم و پر رنگ کنیم باید برخی ویژگی‌های مونرو را مشخص‌تر به نمایش می‌گذاشتیم.

من از بازی در این نقش خیلی می‌ترسیدم چون مطمئن بودم اگر نتوانم شخصیت را به درستی بازی کنم منتقدان تیربارانم می‌کنند! اما حالا خوشحالم. چون همین که این شخصیت به طرف لودگی نرفته است و جدیت، شیرینی، جذابیت و سبک سری مونرو را توانستم به درستی نشان دهم خوشحالم.

* آقای اسکندری شما در این نمایش نقش پیری کوئنتین را بازی می‌کنید که در واقع خود نویسنده اثر آرتور میلر است. در این نمایش شما و نیما رئیسی دو مقطع از زندگی کوئنتین را بازی می‌کنید. درباره ایفای این نقش کمی توضیح دهید.

محمد اسکندری: خانم محامدی دراماتولوژی که روی این متن انجام داد جدا از جمع و جور کردن متن و حفظ سیال بودن دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها در ذهن کوئنتین تصمیم گرفتند که دو نفر نقش وکیل را بازی کنند. این عمل کار خلاقانه‌ای است. چون همه صحنه‌های نمایش به طور همزمان روی صحنه جریان دارد. بنابراین تصور کنید من بعد از گفتن مونولوگ اول باید می‌رفتم به دیدار ژدرم در بیمارستان بعد به سرعت خودم را به همسر اولم لووئیس می‌رساندم و بعد مگی را می‌دیدم. اگر این اتفاق می‌افتاد افت زمانی بسیاری به وجود می‌آمد و ریتم نمایش می‌افتاد.
 
من نمی‌دانم که خود میلر چه تصوری از این نقش داشته است و چطور می‌خواسته آن را اجرا کند. البته نمی‌توان شرایط و امکانات را در تئاترهای خارج از کشور در نظر نگرفت. اگر امکانات مناسب در اختیار داشتیم، می‌توانستیم فضای این نمایش را به صورت معلق تصور کنیم و آنها را دور یک محور بر روی یک سکو قرار داده و به سرعت فضای موررد نظر را جلو چشم مخاطب قرار دهیم.
 
 

* شخصیت کوئنتین در نمایشنامه در واقع خود آرتور میلر است. برای رسیدن به شخصیت نویسنده چقدر درباره او تحقیق کردید. با وجود اینکه شما میلر را به خوبی می‌شناسید و قبلا هم در نمایشنامه‌ای از او به نام "چشم‌اندازی از پل" حضور داشتید.
 
اسکندری: درست است. کوئنتین در واقع خود میلر است اما او در نمایشنامه اسم‌ها را تغییر داده. خودش را به وکیلی به نام کوئنتین تغییر نام داده و مثلا مریلین مونرو را به مگی تبدیل کرده است اما در واقع شخصیت‌های زندگی میلر در این نمایش حضور دارند.
 
من اغلب نمایشنامه‌های میلر را خوانده‌ام و آنها را بسیار دوست دارم. قبلا نیز نمایشنامه‌های او را بازی کرده‌ام. اما معتقدم که این نمایشنامه نسبت به دیگر آثار او بسیار متفاوت است. شاید مثال کودکانه‌اش این باشد که تا قبل از این نمایشنامه میلر در جاده آسفالت حرکت می‌کرده اما بعد از نگارش "پس از سقوط" به جاده خاکی زده است.
 
قاب بسته کلاسیک و دراماتیکی که ما در آثار دیگر میلر مثل "همه فرزندان من"، "حادثه در ویشی" یا "مرگ دستفروش" شاهد هستیم را دیگر نمی‌بینیم و با فضای مدرنی در این اثر روبروییم شویم. چیزی که در این کار بسیار اهمیت دارد این است که من کمتر نویسنده‌ای را می‌شناسم که خودش را اینگونه کالبد شکافی کرده باشد. خودش را زیر سوال ببرد و به نقد بکشد.
 
کمتر نویسنده اینطور شجاعانه با خودش برخورد می‌کند. میلر در این نمایشنامه خودش را دروغگو معرفی می‌کند و می‌پذیرد که در رابطه با همسر اولش لوئیس او نیز مقصر بوده‌است. این عمل ارزش کار را بسیار بالاتر می‌برد. اغلب نویسنده‌ها ممکن است به این قضیه فکر کرده باشند اما آنقدر زندگی دراماتیکی نداشته‌اند که بتواند 4 - 5 دهه از زندگی خود را به چالش بکشند.
 
-------------------------- 
گفتگو: آروین موذن زاده
کد خبر 1597548

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha