دکتر کریم مجتهدی درمورد این نظر محمد عابد الجابری فیلسوف مراکشی که معتقد است فلسفه اسلامی ادامه فلسفه یونانی است و ذات مستقلی برای آن قائل نیست به خبرنگارمهر گفت: اولا همانطور که فلسفه از اسمش پیداست ریشه یونانی دارد ولی این بدان منظورنیست که قبل از یونان یا همراه یونان یا بعد از آن تفکر وجود نداشته است. یونانیها تفکر را اسمگذاری کردند. اندیشمندان بزرگی در خاورمیانه در یونان و ایران و ترکیه ، سنتی را به وجود آوردند که فلسفه نام نهاده شد.
وی افزود: این سنت که صرفا عشق به حقیقت و دانشجویی و علم شناسی است الزاما سنخیتی با دین ندارد. برای مثال سقراط نه یهودی نه مسیحی و نه مسلمان بود و نه یک دین رسمی دیگری داشت. ولی در ادیان توحیدی از همان ابتدا فیلسوفان یهودی سعی کردند که بین دین و سنتِ فلسفه یونان یک رابطهای برقرار کنند که هم استدلالهای فلسفی را بشود پذیرفت و هم ایمان دینی را.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در قرون اولیه مسیحی این جریان ادامه یافت و عالمان مسیحی در درجه اول توجه به دین داشتند و بعد هم به فلسفه میپردازند برای اینکه در مقابل کسانی که با دین مخالف بودند بتوانند استدلال عقلی و فلسفی بیاورند.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران یادآورشد: یعنی در دفاع از اعتقاداتشان متوسل به فلسفه شدند. یک چنین وضعیتی در اسلام هم بوجود آمد و مسلمانان همین موضع را گرفتند. در اینکه متفکران مسلمان به ریشههای فلسفه یونان توجه کردند افرادی مثل الکندی و فارابی و ابن سینا و (در غرب ابن رشد) غزالی و سهروردی و سنتهایی که تا دوره صفویه و تا به امروز کشیده شد، شکی نیست. ولی فیلسوفان مسلمان در فلسفه به عینه وفادار به یونانیها نماندند یعنی بین فلسفه و اعتقاداتشان یک رابطه منطقی ایجاد کردند و فلسفه را وسیلهای برای دفاع از اعتقاداتشان به کار بردند.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه ادامه داد: آن چیزی که الجابری گفته در اینکه فلسفه یک ریشه یونانی نزد ادیان ابراهیمی دارد تردیدی نیست ولی فلاسفه مسلمان سعی کردند به سبک و تفکرات و با ابداعات خاص خودشان نکات زیادی را به آن بیفزایند که در سنت یونانی نیست. برای مثال غیر فارسی زبانان در زبان فارسی ابتکاراتی به عمل بیاورند. سنت فلسفه یونان یک بیان خاص نزد متفکران اسلامی پیدا کرد یعنی به عینه به آن سنت اکتفا نکرد بلکه آن سنت را وسیلهای قرار داد تا ابتکارات خود را بیان کند.
مجتهدی در مورد تفاوتهای هستی شناختی میان این دو فلسفه هم گفت: درسنتهای ادیان ابراهیمی وحی مورد توجه است عقل مستقل از وحی میتواند کار کند ولی چون هدف دین است به وحی توجه بیشتری میشود ولی در یونان باستان به وحی توجه نمیشده فقط یکجور عقل جزیی و منطقی در میان بوده و فلاسفهای مانند ارسطو بر اساس استدلال و تجربه کار میکردند.
نظر شما