به گزارش خبرنگار مهر، مراسم گرامیداشت روز جهانی فردوسی و شاهنامه، عصر دیروز یکشنبه 24 اردیبهشت با حضور محمد جعفری قنواتی، محمدرضا یوسفی، فرزانه اخوت و شهروز توکل در کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد برگزار شد.
پیش از بیان سخنرانیهای این نشست، فیلم مستندی از شهروز توکل درباره فردوسی و شاهنامه پخش شد.
اخوت در ابتدای این برنامه گفت: افکار عمومی فکر میکنند که شاهنامه به دشواری خوانده میشود، چون متعلق به هزار سال پیش است و برخی از استادان ادبیات هم این موضوع را بزرگ میکنند. همیشه به این فکر میکردم که فردوسی شاهنامه را برای اساتید دانشگاه نسروده است بلکه شاهنامه از دل مردم برآمده و باید در میان مردم باشد. بنابراین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که به مردم بگوییم خواندن شاهنامه برای همه ما میسر است.
وی افزود: عدهای معتقدند شاهنامه یک متن مردانه است و زنان کمتر از آن استقبال میکنند. اما حضور اکثریتی خانمها در این برنامه نشان میدهد این حرف اشتباه است و شاهنامه اصلا چنین متنی نیست که جنسیت در آن مطرح باشد و مانند زندگی واقعی ما جریان دارد. برخی هم معتقدند شاهنامه ترویج خشونت میکند. اما اگر این کتاب خشونت را ترویج میکرد، در زمانی که همه ما از خشونت آزرده هستیم، هفتهای یک بار نمیآمدیم تا در جلسه شاهنامهخوانی، وقتمان را با یک متن خشونتگرا بگذرانیم. فردوسی و قهرمانان شاهنامه دائما ما را از عوامل جنگ و خشونت پرهیز میدهند و مبلغ صلح هستند.
این مدرس شاهنامه در ادامه گفت: همیشه از این رنج میبرم که چرا در همایشهای بینالمللی مربوط به شاهنامه در کشورمان، شاهنامه را متعلق به قشر دانشگاهی میدانند. باید این کتاب را به خوبی به نسل آینده تحویل بدهیم چون هزار سال است که امانت بوده و از نسلی به نسل بعدی منتقل شده است. لزومی هم ندارد که شاهنامه را فقط از طریق نقالی اجرا و تبلیغ کنیم. بلکه میتوان با هنرهای دیگر هم این میراث را انتقال داد و در معرض استفاده عموم قرار داد.
توکل هم در این برنامه گفت: فردوسی از شعرایی است که علیرغم این که قدیمیتر بودنش، زندهتر است. این موضوع به ما نشان میدهد که با اینکه گرد گذر زمان میتواند به روی کتابی بنشیند و کهنهاش کند، درباره فردوسی وکتابش این اتفاق نیفتاده است. مردم امروز از رستم گله دارند که چرا سهراب را نشناخت و او را کشت.
وی گفت: انگیزه ساخت فیلم مستند من هم این بود که قرار است از تلویزیون پخش شود و هدف از ساختش هم این بود که ببینیم فردوسی چقد در بین مردم زنده است.
در ادامه این برنامه یوسفی گفت: بر این باورم که ادبیات محصول تخیل و خلاقیت انسانهاست. بچه که بودم، عاشق معرکهگیری پهلوانها و نقالیها بودم. خدا را شکر آن زمان هنوز تلویزیون نیامده بود. به یاد دارم که برای دیدن مجلس نقالی یک درویش که نقل سیاوش را در باغی خارج از شهرمان میگفت، به آن باغ که پاتوق اراذل و لاتهای شهرمان بود میرفتم و هر خطری را به جان میخریدم. نقالی شگفتانگیز بود و من محو صدای سحرانگیز نقال میشدم.
وی افزود: فردوسی اینگونه در کودکی من جا گرفت تا زمانی که بزرگ شدم و به دانشگاه رفتم. متاسفانه همانگونه که خانم اخوت اشاره کرد، اساتید دانشگاه به واسطه جو روشنفکری، ادب این مرز و بوم را نمیشناختند و فقط از منظر ادبیات تطبیقی و این که از فردوسی یک ادبیات ناب استخراج کنند، نگاه میکردند که این نگرش به جمعبندی هم نمیرسید. ادبیات را به معنای ناقل تخیل درک نمیکردند، بلکه بیشتر بازیهای وزن و قافیه برایشان اهمیت داشت.
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: این وضع باعث شد که من خود به خود، به بیرون دایره دانشگاهی و به کودکیام متمایل بشوم. فردوسی یک بازآفرین و یک بازنویس است. او بسیار رند و تیزهوش است که به هر رشتهای چنگ زده است. فردوسی با اقتدار تمام متنهای گذشته خودش را بازنویسی کرده و بسیاری از فرازها را از خودش ساخته است. کسی که میگوید فردوسی شاهنامه را دقیقا از روی متون پیش از خودش نوشته، ادبیات را نمیشناسد.
یوسفی ادامه داد: فردوسی استاد شخصیت پردازی است و کارش در فضاسازی شگفتانگیز است. اگر متن اصلی داستان سیاوش را بخوانید میبینید که زیاد جذاب نیست، ولی فردوسی کاری با آن کرده که جذاب شده است. وظیفه نویسندههای امروز در قبال شاهنامه این است که نقش نقالهای قدیم را بازی کنند. چون از آن نسل نقالها امروز کسی باقی نمانده است، به جز چند نقال تلویزیونی که من قبولشان ندارم. چون نقالی هنر زنده است و در واقع نوعی تئاتر است نه نمایش ضبط شده.
نظر شما