پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۱ خرداد ۱۳۹۱، ۸:۱۲

به مناسبت بزرگداشت ملاصدرا-6/

درهم تنیدگی عقل و وحی درحکمت متعالیه/ حکایت خورشید و چشم فلسفی

درهم تنیدگی عقل و وحی درحکمت متعالیه/ حکایت خورشید و چشم فلسفی

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه منبع معرفتی حکمت متعالیه، ترکیب درهم تنیده عقل و وحی است؛ نه عقل و وحی در کنار هم، گفت: وحی حقایق را روشن می کند و عقل در پرتو وحی می ‌تواند حقایق را ببیند.

دکتر "ابوالحسن حسنی" عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد جایگاه وحی در حکمت متعالیه گفت: برای مشخص شدن این جایگاه می‌توان به مقدمه «العرشیة» اشاره کرد که ملاصدرا می نویسد: [مسائل مطرح در این رساله] پاره‌هایی برگرفته از مشکات نبوت و ولایت است که از چشمه های کتاب و سنت برون آمده؛ بی آنکه از دست‌یافته های اهل بحث یا از همآوردی سخن معلمان بهره ای برده باشد.

وی افزود: اگرچه حکمای متعالیه، به ویژه صدرالمتألهین، تأکید فراوانی بر هماهنگی شریعت و حکمت دارند؛ اما نحوه این هماهنگی دقیقاً روشن نیست. بازپژوهی جایگاه شریعت در حکمت متعالیه برای وارد ساختن آن به حوزه حکمت عملی ضروری است.

وی با بیان اینکه بنابر نظر مشهور، روش عقلی از مقومات فلسفه است. بر این اساس، حکیم متعالیه نمی‌تواند استدلال خود را بر پایه وحی استوار نماید، اظهار داشت: تعهد حکیم متعالیه به وحی، تنها در مرتبه سازگاری در نتایج است؛ آن هم نه به گونه‌ای که در داوری نتایج اصالت داشته باشد. حکیم متعالیه یک نظام تأویلیِ متأخر از استدلال فلسفی تأسیس می‌کند. آنگاه بر پایه آن، به گونه ای یک تفسیر سازگار با آموزه های حکمت متعالیه از آموزه های دینی ارائه می کند.

این محقق و نویسنده در ادامه سخنانش بیان کرد: آشکار است که این تعهد با تعهد متکلم به سازگاری در نتایج با وحی متفاوت است. متکلم با تحلیل های لفظیِ مقدم بر استدلال های کلامی، آرای کلامی خود را از متون به دست می آورد. سپس با دلایل جدلی، مخاطب را به این نتایج از پیش معین اقناع می کند.

وی تأکید کرد: همچنین گفته شده شیوه صدرالمتألهین در برخورد با قرآن و روایات با این رأی سازگارتر به نظر می آید.  بر همین مبنا در میان نوصدرائیان نیز هماهنگی دین و فلسفه در مبادی انکار شده است: وحی و آموزه های وحیانی اسلام نمی تواند در فلسفه، در مقام داوری، تأثیر داشته باشد؛ یعنی جانشین استدلال ها و مبادی فلسفی شوند و فلسفه از آنها استخراج شود.

وی در پایان سخنانش بیان کرد: از عبارات صدرالمتألهین چنین استنباط می شود که منبع معرفتی حکمت متعالیه، ترکیب درهم تنیده عقل و وحی است؛ نه عقل و وحی در کنار هم. این درهم تنیدگی را به ویژه در تمثیل وحی و عقل به خورشید و چشم سالم به خوبی بیان کرده است. وحی حقایق را روشن می کند و عقل در پرتو وحی می ‌تواند حقایق را ببیند.

کد خبر 1606000

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha