به گزارش خبرنگار مهر، سومین نشست شبنشینیهای فرهنگی بهاره با مباحثه پیرامون "ارتباط میان زیبایی و معنا" توسط حمید عجمی، مبدع خط معلی در خوشنویسی اسلامی، در فرهنگسرای سرو برگزار شد.
پس از مباحثه پیرامون "معنای زندگی" و"معنا در زندگی" توسط دکتر حسین عشایری و پرفسور مجتبی صدریا، سومین شبنشینی فرهنگی بهاره با گفتگو درباره "ارتباط میان زیبایی و معنا"، در آخرین جمعه اردیبهشت ماه برگزار شد.
حمید عجمی، مبدع خط معلی، پیرامون "انسان مدرن"، " تاثیر خوشنویسی و هنر خطاطی بر ادراک"،" بی معنایی و زیبایی"، "زندگی، این لحظه است که می گذرد"، "ادراک در تاریکی"، " ادارک اول؛ ادراک والدین" سخن گفت.
عجمی مباحثهاش را با "انسان مدرن" آغاز کرد. وی انسان دنیای کنونی را انسان دگرگون شده، تهی از عشق با وسوسههای غیررحمانی خواند و گفت: انسان امروز در دنیای تکنولوژی و هنر مدرن، دچار حالتی شدهاست که من به آن میگویم: پیتزا. به نظر من انسان امروز، انسان مدرنی است که از ذائقه اصلی خود فاصله گرفته است. زندگیِ امروزِ بشر، تهی از عشق است. اما همانطور که میدانید همه انبیا برای عشق آمدهاند. شاید بتوان یکی از مهمترین دلایل خصلت کنونی بشر امروز را، ناشی از اقتدای انسان به خودش دانست.
وی ریشه درگیریهای درونی در این دنیای مدرن را غلبه وسوسههای غیررحمانی برانسان عنوان کرد و گفت: با ورود تکنولوژیهای جدید و وسایل ارتباطی نوین، از مسیر اصلی انحراف پیدا کردهایم.
مبدع خط معلی در بخش دوم سخنان شبنشینی فرهنگی بهاره، به تاثیر هنر خوشنویسی بر روح و جان آدمی پرداخت. وی هنر خوشنویسی را هنری دانست که وجوه آن جدا از انسان نیست. عجمی تصریح کرد: اساسا همه ما باید خوشنویس باشیم. همه ما باید خوشنویسی کنیم. خوشنویس باید آنچه را که میفهمد بنویسد. فرق است بین گفتن و نوشتن. کتابت و نوشتن و خوشنویسی در مقام فراق است. وقتی به یار میرسیم و به او نزدیک میشویم، به مقام وصل نائل شدهایم و حرف میزنیم. یعنی کلام ملفوظ. چرا که وصل، تنها لفظ را میطلبد. در هنر خوشنویسی هم میبینیم که هنرمند، فراق را با خطوط به ترسیم و تجسم میکشد.
وی توجه ایرانیان به هنر خوشنویسی اسلامی را یکی از تفاوتهای بارز هنرمندان ایرانی با سایر هنرمندان کشورهای مسلمان اعلام کرد: گرچه قرآن در عربستان نازل شده است اما ایرانیها در عرصه خوشنویسی از عربها پیشرو بودهاند. از 21 خط جهان اسلام، 18 خط از ابداعات ایرانیها بوده است.
عجمی رسیدگی و پرداختن کلام را از اهم واجبات خواند و تصریح کرد: پس از آنکه ما به ادراک روی آوردیم، باید به هر دو وجه کلام نظر و توجه داشته باشیم. چراکه حقیقت یک گونه است اما باید بدانیم که ما در شناختمان از دنیای پیرامون میباید وجه ادراکی خود را تغییر دهیم. در همین شرایط میبینیم که به دلیل حاکمیت شرایط موجود، ادراکمان نیز متفاوت است. انسان برای ادراک خلق شدهاست. اگر انسان از این ادراک فاصله بگیرد، جز کالبد پوشالی از او چیزی به جا نمیماند. ما با احساس مان این عالم را درک میکنیم. آنگاه که در چارچوبِ زیستن از این ادراک فاصله میگیریم، دنیا را فهم نکردهایم و دستگاه ادارکی به کمک ما میآیند تا حق را دریابیم.
این هنرمند برجسته ایرانی، در ادامه سخنان خود پیرامون هنر خوشنویسی از مقایسه میان اشکال هندسی چهره انسان با خطوط خوشنویسی سخن به میان آورد: اگر ابرو را از صورت بردارید و به صورت منفرد آنرا تجزیه کنید، تنها یک خط منحنی برای شما به جا میماند؛ خطی بیتاثیر بر صورت انسان. اما وقتی این خط منحنی را در کنار چشم و ابرو میگذارید ترکیب بسیار دیدنی در صورت آدمی شکل میگیرد. منحنی انتزاعی خط همان منحنیهای صورت است. بر همین مبناست است که میگوییم خوشنویسی هم به عنوان فرمی انتزاعی بر ما تاثیر بسیار میگذارد.
سومین محور سخنان حمید عجمی در سومین نشست شبنشینی فرهنگی بهاره، بررسی ارتباط میان معنا و زیبایی و بیمعنایی و زیبایی بود. وی برای مباحثه پیرامون این موضوع ابتدا به تفکیک دوگونه هنرمند شرقی و غربی پرداخت و با تاکید بر اینکه، این تفکیک از حیث جغرافیا نیست ادامه داد: ما دو گونه هنرمند در دنیا داریم: هنرمند شرقی و هنرمند غربی. هنرمند غربی، هنرمندی است که بصورت و ماده نزدیک است. هنرمندی که نگاه ماتریالیستی دارد. برای هنرمند غربی، حس، محوریت وجود است. این چنین هنرمندی اگر درگیر بحرانی بیرونی شود، همان بحران را به تصویر میکشد. اما برای هنرمند شرقی وجه باطنی، قویتر است. او کسی است که حتی در بحرانها هم خودِ زیبایی را به تصویر میکشد.
وی یکی از راههای دستیابی به عمق معنا و زیبایی را، سیر در خاموشی عنوان کرد و یک پیشنهاد خطاب به حاضران در نشست شبنشینی فرهنگی بهاره مطرح کرد: من یک پیشنهاد برای خانوادهها دارم. هفتهای یک ساعت، چراغها را خاموش کنید. هفتهای فقط یک ساعت در خاموشی بنشینید. این حرف و این پیشنهاد، بسیار ساده است. اما من به شما قول میدهم که بعدها از آن، بعنوان یک تجربه عرفانی و سلوکی یاد خواهید کرد. من بر این باورم که ارتزاق ما از عدم، وجود است. تمام شرح غزلیات حافظ و مثنوی معنی در تاریکی است. فهم مولانا در تاریکی است.
عجمی با بیان اینکه ما به عنوان ممکنالوجود راهی جز به تاریکی نداریم، ادامه داد: در تاریکی تنها صداست که به ما میرسد. صدای مولانا در تاریکی به گوش شما خواهد رسید.
وی صداقت را دیگر برکت بزرگ تاریکی خواند و تصریح کرد: پس از اینکه شما به تاریکی خو گرفتید و با آن انس یافتید، در هفتههای بعد، برای این یک ساعت خاموشی برنامههایی برای خود و خانوادهتان تدارک خواهید دید. شما در تاریکی به خوبی میشنوید. تاریکی تکلم است و کسانی که اهل شنیدن هستند، متکلماند.
عجمی در بخش چهارم سخنانش به بطن و متن زندگی پرداخت. وی از باور خود درباره زندگی سخن گفت: زندگی، این لحظه است که میگذرد؛ با همه داشتهها و نداشتههایش. زندگی این لحظه است. من میپرسم که آیا شما خوردنیها را با معرفت خاص، میل کردهاید؟ یکی از مهمترین تفاوت میان عرفا و دیگران، در همین معرفت خاص از امور عادی است. آیا دستگاه ادراکی بویایی شما، شما را در دریافت معرفت خوراکیها یاری رسانده است؟
وی معرفت را در "همین چیزهای پیرامون" دانست و گفت: شما میتوانید از برکات دورتان، ادراک کنید. ما چگونه باید عاشق خداوند بشویم؟ خداوند، بسیط حقیقت کل اشیا است. خداوند، خودِ جستجو ست. او آشکار است.
پنجمین محور سخنرانی و مباحثه مبدع خط معلی در خوشنویسی اسلامی، در سومین شبنشینی فرهنگی بهاره، بررسی نقش ادارک والدین بود که گفت: ادراک اول ما از ادراک نزدیکانمان است. اولین نزدیک ما، والدین ما هستند. اگر پدر و مادرمان، توسط ما ادراک نشوند، سایر ادراک مان، نیز مسدود خواهد شد. اگر ما در مواجهه با پدران و مادرانمان، صبور نباشیم، چگونه میتوانیم دیگران را تحمل کنیم؟ باید نفسمان را خوار کنیم. اتصال با بزرگان جز در ارتباط و ادراک والدین نیست. اشارات عالم در پیرامون ماست. اگر متوجه باشیم، میفهمیم که عالم، همه حق است.
محور پایانی سخنان حمید عجمی در آخرین جمعه اردیبهشت ماه، "رسیدن به یقین" و "ارزش خون خود را داشتن" بود: قدر و ارزش خونتان را بدانید که هر چه داریم از این خون است. خونِ ایرانی مسلمان است که در وجود، اثر میکند.
وی با تاکید بر اینکه اتصال به خودتان را از دست ندهید، آخرین پیشنهاد خود را نیز مطرح کرد: هر از گاهی به آینه نظر کنید. خودتان را و چشمهایتان را از آینه بنگرید. اگر بتوانیم از قشر ظاهری خودمان عبور کنیم، آنگاه است که قشر معنوی نگاهمان تقویت خواهد شد. اینجاست که دیگر هرچه از ما عبور میکند، جز معنویت نخواهد بود.
عجمی گفت: باید به یقین رسید. یقین در باور، یقین در اندیشه و یقین در عمل. بزرگی میگفت اگر قرار باشد، بزرگی را تقسیم کنند، ابتدا بزرگی را به کسانی میدهند که ادای آن را به خوبی در آوردهاند. این مثال درباره معرفت نیز صادق است. اگر قرار است معرفت را تقسیم کنند، ابتدا آنرا بین کسانی تقسیم میکنند که ادای آنرا خوب در آورده باشند. مبدع خط معلی در خوشنویسی اسلامی سخنان خود را با این جمله به پایان برد: من، خود، از یک راه طی شده سخن میگویم.
نظر شما