به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، نويسنده اين مدخل اشاره دارد به اين كه جاودانگي در سنت يوناني – رومي در دو ساحت قابل بررسي است. اول جاودانگي خدا يا خدايان و دوم جاودانگي نفس انساني.
در قبال جاودانگي نفس انسان هم البته دو پرسش كه يكي مابعدالطبيعي و ديگري اخلاقي است مطرح هستند. پرسش مابعدالطبيعي آن است كه آيا همه نفسهاي انساني جاودانه هستند و پرسش اخلاقي در اين زمينه آن است كه آيا نفس انساني نفس انساني در مرحله جاودانگي هم مراحل و مراتبي را واجد است يا نه؟ اين دو پرسش مابعدالطبيعي و اخلاقي در جهان يوناني – يهودي بجد مطرح بوده اند.
در جهان پيشاسقراطي متفكران زيادي قايل به جاودانگي نفس انساني بوده اند اما با افلاطون است كه اين مدعيات رنگ و بوي فلسفي به خود مي گيرند و افلاطون يا به تعبيري سقراط در صدد بر مي آيد براي مدعيات خود دليل و استدلال آورد.
روانشناسي ارسطو البته جا را براي جاودانگي نفس كمتر مي كند و بدين گونه بحث جاودانگي نفس به عنوان موضوعي مهم و البته پرمناقشه ادامه مي يابد.
رواقيان و ديگر فيلسوفان پسا ارسطويي هم كه به اين موضوع مهم الهياتي و فلسفي مي پردازند كه در اين مدخل انديشه هاي آنها مورد توجه قرار مي گيرند.
نظر شما