"سید محمدتقی موحد ابطحی" قائم مقام سردبیر فصلنامه روششناسی علوم انسانی در یادداشتی که برای خبرگزاری مهر فرستاده، آورده که اشکالات مطرح شده به ایده علوم انسانی اسلامی و فعالیت های انجام شده پس از انقلاب به شرح زیر است:
1. عمده تلاش های انجام شده در سی سال گذشته در زمینه امکان، ضرورت و چگونگی تولید علم دینی بوده و در این زمینه کشور ما در میان کشورهای مسلمان دیگری که این ایده را دنبال می کنند، پیشرفت های خوبی داشته است. اما تلاش ها در زمینه نظریه پردازی در علوم انسانی خاص بسیار اندک بوده است.
2. یکی از عوامل ناکامی علوم انسانی اسلامی در ایران، جایگاه پائین علوم انسانی در کشور است. بنا به تصریح معاون وزیر علوم، دهه اول انقلاب دهه پزشکی، دهه دوم مهندسی، دهه سوم علوم پایه و دهه چهارم به علوم انسانی اختصاص یافته است. با وجود توجهی که ادعا می شود در چند ساله اخیر نسبت به علوم انسانی صورت گرفته، اما باز هم در مقام عمل نگاه مهندسی بر مدیریت کشور حاکم است. وزیر علوم دولت دهم با این انگیزه به مجلس معرفی می شود که وزارت علوم با رویکرد مهندسی اداره شود، با اینکه ادعا می شود 46 درصد دانشجویان دانشگاه ها علوم انسانی هستند.
این نکته را هم در نظر داشته باشیم که پس از انقلاب اسلامی وزرای علوم از رشته های پزشکی، مهندسی، ریاضی بوده اند و تنها در دولت موقت (به مدت نه ماه) وزیر علوم، دکتر علی شریعتمداری، استاد علوم تربیتی بودند. در بخش عملیاتی نقشه جامع علمی کشور نیز جایگاه درخوری که ادعا می شود برای علوم انسانی درنظر گرفته نشده است.
3.تعاریفی که پس از انقلاب در زمینه علم دینی ارائه شده بسیار متنوع و متکثر است، البته صرف تکثر و تنوع هم به تنهایی مشکلی نیست. مشکل اینجاست که تعاریف ارائه شده در این زمینه واگرا هم هستند. از یک طرف رویکردهایی داریم که با نگاه کاملا پوزیتیویستی درصدد تولید علم دینی است، از طرف رویکردهای داریم که با نفی هر نوع عقلانیتی می خواهد علم دینی تولید کند و از سوی دیگر رویکردی که می خواهد با استفاده از آیات و روایات و روش اجتهادی در این مسیر گام گذارد.
هر یک از این رویکردها اقتضائات خاصی در حوزه سیاستگذاری و برنامه ریزی دارند. در نتیجه وجود تعاریف متکثر واگرا در زمینه علم دینی امکان سیاستگذاری و برنامه ریزی مناسب را فراهم نمی کند. کسانی هم که در زمینه علم دینی به نظریه پردازی مشغول هستند، تنها دغدغه توجیه نظری دیدگاه خود را دارند و به امکان سیاستگذاری بر مبنای نظریه خود نمی اندیشند.
نظر شما