آرش قادری نویسنده مجموعه "هوش سیاه" که دو هفته پیش سری دوم آن کلید خورد، درباره نقش جلوههای ویژه رایانهای در این اثر و محدودیتهای او برای نگارش فیلمنامه به خبرنگار مهر گفت: شخصیت منفی سریال کارهای پیچیدهای که متکی به ویژوال افکت باشد نمیکند. ما نمیتوانیم از یک فضای سایبر توقع پیچیدهای داشته باشیم. داستان در چنین فضایی بین یک انسان و یک وسیله که او را به فضای سایبر متصل میکند اتفاق میافتد؛ آدم ربایی یا دزدی بانک نیست که اتفاق فیزیکی ویژهای در آن رخ دهد.
وی افزود: بنابراین شخصیت بزهکار باید پشت یک سیستم نشسته باشد و یک مکان مجازی را مورد حمله قرار داده و جرم سایبری مرتکب شود. زمان نگارش چنین سریالی باید فکر کنی مردم چقدر میتوانند یک نفر را پای رایانه تحمل کنند؟! چون چیزی نمیبینند. به همین دلیل باید مبنای جرم این آدم در فضای سایبری گذاشته شده و برایش اتفاق بیرونی به وجود بیاوریم.
نویسنده "هوش سیاه2" تصریح کرد: اگر میخواستیم متکی به ویژوال افکت جلو برویم سریال تختی از آب درمیآمد و تحمل شخصیتی که 45 دقیقه پای رایانه نشسته و مدام تایپ میکند و به صفحه نمایشگر نگاه میکند ممکن نبود. از این رو من با پایه قرار دادن این موضوع جرمهایی برای این شخصیت تعریف کردم که خیلی وقتها تصویر بیرونی و فیزیکی دارد، بنابراین متکی به ویژوال افکت نیستیم.
قادری درباره برخی شنیدهها درباره شباهتهای سری دوم این مجموعه با سریال خارجی "فرار از زندان" اظهار کرد: هر وقت بخواهیم یک زندانی را از یک زندان فراری بدهیم در هر جای تاریخ سینما، یک سری راه محدود داریم. چون باید یک جسم فیزیکی به نام زندانی را از یک فضای فیزیکی به نام زندان به طریق کاملا فیزیکی فراری دهیم. او را که میتواند بلوتوث یا محو کنیم؛ از سیم هم نمیتواند بیرون برود!
وی ادامه داد: یا باید یک جایی را بکند یا از جایی بپرد بیرون راه دیگری هم ندارد. بنابراین در تاریخ سینما میبینید هر وقت در این مورد فیلم ساخته شده یک شباهتهایی وجود دارد. "فرار بزرگ"، "فرار از آلکاترا"، "یک محکوم به مرگ از زندان گریخت"، سریال "فرار از زندان"، "رهایی از شائوشنگ" و... زمانی که این آثار را میبیبنید درمییابید یا زندانی جایی را سوراخ کرده و بیرون رفته یا از جایی پریده است. بنابراین هر نوع فرار به این شکل طبیعتاً شباهتی به قصههای دیگر دارد و غیرممکن است که کسی بگوید من میتوانم قصهای بنویسم که جز این است.
نویسنده سریالهایی چون "خنده بازار"، "ریحانه" و "عملیات 125" یادآور شد: من برای فراری دادن کامران از زندان راهی را انتخاب کردهام که مجموعهای از تمام این راهها است و کاملا غافلگیرکننده و شاید غیرقابل تصور! این آدم همین مسیر را کاملا کامرانیزه میکند و بیرون میرود!
قادری درباره علت دنبالهدار شدن این سریال گفت: از اواخر فصل اول یک ماه مانده به پایان فیلمبرداری به این نتیجه رسیدیم که فصل دومی وجود داشته باشد که البته چندان جدی نبود. با این حال بعد از پخش سریال به دلیل استقبال مخاطبان به این نتیجه رسیدیم که سریال ادامه داشته باشد. از طرفی "هوش سیاه" موفق به یک الگوسازی شد که اصولا مشابه آن را در سریالهای پلیسی نداشتیم.
وی با بیان اینکه پیش از روی آنتن رفتن فصل دوم، فصل اول دوباره پخش میشود، درباره خلق شخصیت منفی این سریال توضیح داد: خودم هم نمیدانم چطور کامران بوریایی که در حقیقت جمشید کاظمی قصه است را نوشتم! من بعد از نوشتن قسمت اول با حضور جمشید کاظمی، هیجان زده به پشت صحنه کار دیگری که با آقای آبپرور داشتیم رفتم. در این لحظه این بدمن فقط یک متن روی کاغذ بود و مشخص نبود چه کسی آن را بازی میکند. آبپرور گفت چرا اینقدر حالت خوب است و من پاسخ دادم احساس میکنم این بهترین کاراکتری است که تا به حال نوشتهام!
وی ادامه داد: شاید او خیلی خلافکار است اما طراحی شده که همین کارها را انجام بدهد و بدمن قصه باید بدترین کاری که به او میدهیم را درست انجام دهد. این شخصیت زمان نگارش بیش از ظرفیت داستان توانایی داشت. او سوار قصه شد و من نمیتوانستم کنترلش کنم. به جرئت میگویم که کامران قصه را پیش برد و من دنبالش رفتم. در فصل دوم هم همینطور است. یعنی هیچ وقت من نیامدم یک سینابس بنویسم و بعد دیالوگهایش را بگذارم. کامران میرفت و من پشت سرش میرفتم.
قادری گفت: بهترین نوع نگارش برای چنین متنهایی این است که نویسنده نداند چه اتفاقی قرار است بیفتد. یک کلیت جامع از قصه بداند، اینکه اواسط و اواخر آن چه اتفاقی میافتد و هرچند قسمت چه عطفی شکل میگیرد. اما اگر بخواهید با جزئیات یک موقعیتی را از قبل به او تحمیل کنید این آدم زیربار نمیرود. این کاراکتر اصلا قابل کنترل نیست و اگر کنترلش کنیم قصه زمین میخورد.
نویسنده "هوش سیاه" در پاسخ به اینکه کامران تا کجای قصه حضور دارد، اظهار کرد: تواناییهای کامران را خود او به قصه تحمیل میکرد و من این را دوست داشتم. حالا روی فصل سه تمرکز کردم و هنوز دلم نمیخواهد بدانم او چه میکند. دوست دارم او را در موقعیت بگذارم. اما این را بگویم که به این زودی کامران را از دست نمیدهیم، چرا که باید دو طرف قصه تعادل داشته باشد و حذف او به منزله خداحافظی با سریال است.
نظر شما