به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «کهکشان چهرهها» با حضور علیمحمد مودب شاعر این مجموعه، زهیر توکلی و اسماعیل امینی عصر روز دوشنبه هشتم خرداد ماه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در این نشست پس از سخنان اسماعیل امینی، زهیر توکلی شاعر و منتقد ادبی در سخنانی با اشاره به اینکه بسیاری از شعرهای کوتاهی که این روزها سروده میشود در عین حال که بسیار زیبا و خواندنی است اما شعر نیست، بیان کرد: من به بسیاری از این دست آثار نگاه کردهام و به اسامی که میتوان بر روی آنها گذاشت اما واقعیت این است که نمیتوان نام شعر را بر روی آنها گذاشت. شعر باید عاطفه داشته باشد و برانگیزاننده خیال باشد.
وی در ادامه با اشاره به کتاب «کهکشان چهرهها» افزود: در شعر شاعران انقلاب به طور معمول تجربه حضور قالبهای متنوع دیده میشود مثلا سلمان هراتی هم شعر آزاد دارد و هم شعر نیمایی و نیز غزل و رباعی و... و به نظر من شعر مودب نیز در همان مسیر در حال حرکت است. او در حال طی کردن در مسیر خلق طرحوارههایی است که از شاعران انقلاب میشناسیم.
توکلی افزود: مودب شاعری را با سرودن شعر آزاد آغاز کرد و در کنار آن به غزل و رباعی و دو بیتی و چهار پاره و... نیز پرداخت و در این کتاب نیز گزیدهای از تجربیات خود در شعر نیمایی را مطرح میکند که بسیار قابل توجه است.
توکلی افزود: در حوزه شعر انقلاب نتیجه زمانی ظاهر میشود که ببینیم جریانی به این نام در حال رسوب کردن در شاعر است و بر همین مبنا با حضور شاعرانی مانند مودب باید گفت که شعر انقلاب امروز محصول خودش را داده است و شاعرانش نیز دیگر در بند قالب نیستند و دست به تجربههای متفاوتی در شاعری میزنند.
این شاعر در ادامه این مجموعه را نوعی پوستاندازی برای شاعرش عنوان کرد و گفت: مودب در یک کلمه به معنی گریه است و این گریستن را باید کلید شخصیت او بدانیم. شعر او شعری است سرشار از عاطفه و همین موضوع او را از سایرین متمایز میکند. از سوی دیگر مودب شاعری است که بر خلاف بسیاری از شاعران دیگر هم نسل خود طبع روان دارد و با همین طبع درهر قالبی که شعر میسراید به نوعی ابراز عاطفه میپردازد.
وی ادامه داد: شعر نیمایی شعری است که عوامالناس میپندارند شاعرش به دنبال رهایی از قالب است در حالی که این شعر و قالب آن برای ایجاد شدن، نیاز به آرایش ظاهری زیادتری نسبت به سایر قالبهای شعری دارد. من شعر نیمایی را صاحب چندین خانواده میدانم و به نظرم مودب سعی داشته که در این قالب بیشتر به سراغ خانواده شاعرانی مانند قیصر امینپور و شفیعی کدکنی حرکت کند، یعنی به سمت شعر نیمایی محجوب و محافظهکار که فضایی بسیار آگاهانه دارد، غافل از اینکه او در نهایت در این قالب شعری دانسته و یا ندانسته بیشتر به سمت خانواده شعر نیمایی اخوان ثالث نزدیک شده است و ژنتیک شعری او به اخوان نزدیکتر است تا به امینپور.
وی در پایان خطاب به مودب گفت: شعر شما نوعی عصیان را در خود نهفته دارد. ای کاش تعهدات خودتان به انقلاب اسلامی را در موسسه شهرستان ادب ایفا میکردید ولی در شعر روح عاصیتان را بیشتر به نمایش میگذاشتید.
علی محمد مودب نیز در این نشست با بیان اینکه این کتاب گزینش کیفی اشعار نیمایی وی به شمار میرود گفت: طبعآزمایی من در قالب نیمایی شاید پنج برابر این کتاب حجم داشته باشد و اشعار اولم در این کتاب از قضا نخستین تجربه من در سرایش شعر نیمایی به شمار میآید.
وی ادامه داد: حس من این است که به سنت شعر نیمایی در ایران ظلم شده است هر چند که به طور کلی نزدیک شدن به شعر نیمایی نیز به طور کلی سخت است هر چند که برخی عنوان کردهاند که خود نیما نیز 2 یا 3 شعر به معنی شعر نیمایی بیشتر نسروده است. اما من با حضورم در این حوزه عنوان کردم که ظرفیت شعر نیمایی برای ما بسیار بیشتراز وضعیت فعلی است و ما با نوعی تنبلی و سهل انگاری در واقع به آن ظلم کردهایم. به قول قیصر امینپور ما شعر را خلع سلاح کردهایم و بعد انتظار داریم که مخاطب نیز داشته باشد.
مودب افزود: شعر نیمایی برای من با گریه برای از دست دادن قیصر امینپور آغاز شد. برایم بسیار عزیز بود و حق استادی بر گردنم داشت. مرگ او برایم شوک عجیبی داشت. پس از او بود که حس کردم که چه میراثی در دستان ما است و چقدر حفظ کردن آن سخت است و حس کردم که ما در عین راحتطلبی تا کنون به این میراث توجه نکردهایم و البته باید بگویم در میان همه این میراث شعر نیمایی برای من تجربه سختتری بود.
نظر شما