پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۷ خرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۱۰

سالروز تولد مجسمه فردوسی/

مجسمه‌ای برای همیشه تهران و همیشه فرهنگ ایران

مجسمه‌ای برای همیشه تهران و همیشه فرهنگ ایران

17 خرداد 1338 با برپایی مراسمی باشکوه، از مجسمه ابوالقاسم فردوسی در میدان فردوسی شهر تهران پرده‌برداری شد.

به گزارش خبرنگار مهر، تردیدی نیست که فردوسی بیش از هرکس دیگر به ایران و ایرانی خدمت کرده است. فرق فردوسی با سایر ایراندوستان بنام، در این بوده است که بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسی کرد. او در سال 1020 میلادی در توس درگذشت و ایرانیان هر روز که می‌گذرد بیشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بی‌دریغ او می‌شوند.

مجسمه این حماسه‌سرای بزرگ ایرانی که امروزه به نمادی برای شهر تهران تبدیل شده‌است ساخته دست ابوالحسن‌خان صدیقی؛ مجسمه‌ساز شهیر ایرانی است که به او لقب میکل آنژ ایران را داده‌اند.

ابوالحسن‌خان صدیقی نقاش و مجسمه‌ساز برجسته ایرانی و از شاگردان کمال‌الملک بود. مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، مجسمه خیام در پارک لاله تهران، مجسمه نادرشاه افشار در مشهد و طرح چهره ابوعلی سینا از کارهای برجسته وی هستند.

ابوالحسن‌خان صدیقی در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در محلهٔ عودلاجان تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا باقرخان صدیق‌الدوله از اهالی نور مازندران بود اما سال‌ها پیش از زاده شدن ابوالحسن به تهران آمده بودند و ساکن عودلاجان شده بودند که آن زمان از کوی‌های اعیان‌نشین پایتخت بود. ابوالحسن در هفت سالگی به مدرسهٔ اقدسیه رفت که از مدارس جدید بود و سعیدالعلمای لاریجانی آن را بنیان گذاشته بود. پس از پایان آموزش ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسهٔ آلیانس رفت و در آن‌جا بدون این که استادی داشته باشد آغاز به نقاشی کرد؛ نقاشی‌های او روی دیوارهای مدرسه اعتراض مدیران مدرسه را در پی داشت.

هر چند خانواده اشرافی او آرزوهای دیگری برایش می‌پروراند و پدرش علاقه نداشت که فرزندش به نقاشی روی آورد اما علاقه بیش از اندازه ابوالحسن به نقاشی و طراحی او را بر آن داشت تا درس را در سال پایانی مدرسه رها کرده و همراه دوستش علی‌محمد حیدریان نزد کمال‌الملک غفاری برود و بر سر کلاس درس او در مدرسه صنایع مستظرفه حاضر شود. پس از سه سال تحصیل در سال ۱۲۹۹ با درجهٔ ممتاز دیپلم گرفت و در همان مدرسه به عنوان آموزگار به آموزش هنرجویان پرداخت.

شاگرد برجسته او علی‌اکبر صنعتی در مورد این دوران می‌نویسد: [ابوالحسن]... در کار هنرآفرینی آن‌چنان خوش می‌درخشد که به روایت مرحوم اسمعیل‌خان آشتیانی، آقا کمال‌الملک اغلب از سر طنز و تشویق شاگرد، او را آمیرزا ابولحسن‌خان رقیب صدا می‌کرد!

میل مبهم درونی صدیقی را به سوی مجسمه‌سازی می‌کشاند و در حالی که در آن زمان هیچ استاد مجسمه‌سازی در ایران وجود نداشت و در هیچ کجا از جمله مدرسهٔ صنایع مستظرفه آموزش داده نمی‌شد او در سال ۱۳۰۱ با وسایلی ابتدایی مجسمه‌ای گچی از نیم‌تنه کودکی می‌سازد و به کمال‌الملک عرضه می‌کند. کمال‌الملک با دیدن مجسمه متوجه استعداد صدیقی که اکنون دیگر یکی از آموزگاران نقاشی در مدرسه بود می‌شود و گل‌خانه مدرسه را تبدیل به کارگاه مجسمه‌سازی می‌کند و صدیقی ضمن آموزش دادن نقاشی به تجربه‌اندوزی در زمینه مجسمه‌سازی می‌پردازد و با خواندن کتاب‌هایی که کمال‌الملک از اروپا با خود آورده بود تا اندازه‌ای به جنبه‌های نظری مجسمه‌سازی نیز آشنا می‌شود.

پس از آن که چندین مجسمهٔ گچی می‌سازد و طی دو سه سال توانایی بایسته را پیدا می‌کند روزی از کمال‌الملک می‌خواهد که امکان ساختن مجسمه‌ای از سنگ را برای او فراهم کند که کمال‌الملک نخست مخالفت می‌کند و امکانات و تجربهٔ صدیقی را کافی نمی‌داند اما سرانجام می پذیرد و هزینهٔ خرید سنگ را تقبل می‌کند. صدیقی از روی عکسی از مجسمه ونوس دومیلو کار ساختن مجسمه ونوس را شروع می‌کند و سرانجام در سال ۱۳۰۴ کار این مجسمه سنگی به پایان می‌رسد.

کمال‌الملک که متوجه استعداد کم‌نظیر شاگرد خود می‌شود او را به همراه مجسمه سنگی ونوس میلو به حضور احمدشاه می‌برد و در این دیدار احمدشاه پنجاه تومان به کمال‌الملک می‌دهد و مقرری ماهانه‌ای به مبلغ ۲۰ تومان برای پیش‌برد و تداوم کارهای صدیقی برای وی تعیین می‌کند و کمال‌الملک نیز سرپرستی کارگاه تازه تاسیس شده مجسمه‌سازی مدرسه صنایع مستظرفه را به او می‌سپارد.

سال ۱۳۰۶ سالی است که کمال‌الملک از تمامی مناصب خود کناره‌گیری و به حسین‌آباد نیشابور کوچ کرد. او هنگام ترک تهران به صدیقی پیشنهاد داد به اروپا رفته و تحصیلات تکمیلی خود را در آنجا بگذراند؛ پولی را هم که کمال‌الملک در این مدت از محل دریافت مستمری احمدشاه برای‌اش پس‌انداز کرده بود به او داد. با کوچ استاد شاگردان و معلمان مدرسه نیز پراکنده شدند و یک سال بعد در ۱۳۰۷ صدیقی با هزینهٔ شخصی از تهران به آستارا و از آن‌جا به باکو و مسکو و از طریق مسکو به فرانسه رفت. مدتی به چند کشور اروپایی سفر کرد و سرانجام به مدت چهار سال در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبای پاریس زیر نظر آنژالبر به فراگیری و کسب تجربه در مجسمه‌سازی و حجاری پرداخت.

صدیقی که در فاصله‌ٔ دو جنگ جهانی در اروپا به سر می‌برد بیشتر وقت خود را به نقاشی می‌گذراند. او ۱۶۰ تابلو در این دوران کشید. در سال ۱۳۲۹ صدیقی به انجمن آثار ملی پیوست در این دوران او چهره‌نگاری از مشاهیر علمی و ادبی ایرانی را به انجام رساند و مجسمه‌های ماندگاری از این مشاهیر ساخت. چهره‌نگاری از سعدی، بوعلی سینا، فردوسی و حافظ حاصل این دوران است.

صدیقی بعد از مدتی به ایران بازگشت و سال‌های پایانی را در سکوت و انزوا به‌سر برد. در هشتم تیر ۱۳۷۱همسرش نیز درگذشت. در سال ۱۳۷۰ کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت از آثار صدیقی عکس‌برداری کند و کتابی در این زمینه منتشر کند. کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شد. صدیقی یک سال پس از انتشار این کتاب در ۲۰ آذر ۱۳۷۴ درگذشت.

کد خبر 1619661

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha