"یک خانواده محترم" از فیلمهایی بود که در جشنواره شصت و پنج فیلم کن در بخش دو هفته با کارگردان پذیرفته شد. این فیلم نتوانست نظر اهالی سینما را که در جشنواره کن حضور داشتند جلب کند و برخی از سینماگران ایرانی انتقاداتی به این فیلم داشتند.
مسعود بخشی کارگردان جوان سینمای ایران پیش از این توانسته بود با ساخت آثار مستند، جوایز متعددی را از جشنوارههای داخلی و خارجی از آن خود کند. بخشی هم اینک در فرانسه به سرمیبرد تا فیلم را برای آماده سازی نسخه نهایی و نمایش در ایران آماده کند. در این گفتگو درباره ساخت فیلم "یک خانواده محترم" با وی صحبت کردیم.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: فیلم تقریبا در سکوت خبری تولیدشد. درباره پروسه ساخت توضیح دهید.
- مسعود بخشی: من سه سال روی فیلمنامه کار کردم، برایم فیلم خوب و داستانگو ساختن مهم بود، فیلمی برای مخاطب عام و نخست مخاطب ایرانی که این داستان را زندگی کرده و خود را در آن مییابد. چون سینمای شبهروشنفکری و جشنوارهای را دوست ندارم. با توجه به قرارداد تولید مشترکی که داشتیم، پست پروداکشن (امور فنی پس از تولید) در استودیو جدید Eclaire انجام شد. دلیل آن هم این بود که به لحاظ فنی کیفیت کار صدا و تصویر به ویژه اتالوناژ، صداگذاری و میکساژ در آنجا بهتر است.
چرا برای ساخت اولین ساخته بلند سینمایی به سراغ سوژهای در حوزه دفاع مقدس رفتید؟
-این فیلم یک درام خانوادگی و اجتماعی است که در آن روزهای ابتدای جنگ و اشغال خرمشهر، در دل داستان، مرور میشود. تصویر آن سالها در ذهن من که کودک بودم، حک شده و هرگز فراموشش نمیکنم.
اتفاقی مثل آزادی خرمشهر یک اتفاق تاریخی است که مشاهده و درک آن، برای هر نسلی ممکن نیست. این فیلم ادای دین به آن روزها، روحیه آن سالها و به ویژه نوجوانانی است که جانشان را فدا کردند. من آنها را در خانواده و بستگان خودم، در میان همسایگان، همکلاسیها و در میان همه همنسلانم دیده ام.
همیشه به این فکر میکنم که اگر این آدمها زنده بودند، الان کجای جامعه بودند و چه میکردند؟ آن هشت سال، دراماتیکترین مواد برای قصه و فیلم است که متاسفانه کار مهمی روی آن نشده است.
* درباره ساختار "یک خانواده محترم" توضیح می دهید.
- من از سینمای مستند میآیم که کارش جستوجو در واقعیت برای یافتن حقیقت است. فیلم باید راست بگوید تا آن را باور کنند. مخاطب امروز حتی در پایینترین سطح سواد سینمایی، یک منتقد تمامعیار است که تصویر را میشناسد و تشنه قصههای جدید و روایتهای نو است. این فیلم، فرمی ساده و روان را جستوجو میکند که در خدمت قصه باشد؛ اگرچه زمان حال و گذشته، و هجده شخصیت اصلی و فرعی، قصه فیلم را پیچیده میکنند اما پیچیدگی در ذات این داستان هم هست. درست مثل قصه ازلی و ابدی هابیل و قابیل.
* سیما فیلم مدعی است که بارها درباره فیلمنامه صحبت شده و نظراتی توسط یکی از افراد به شما ارائه شده است اما در فیلم لحاظ نکردید. به نظر شما چرا سیما فیلم با ارائه نسخهای از فیلم مشارکت خود را لغو کرد؟
- دوست دارم از نگاه فرهنگی مدیران سیما فیلم تشکر کنم و اینکه در کنار تولید فیلمهای مختلف به ایدههای جوان و نگاههای متفاوت هم بها میدهند. من چه در طول نگارش و چه در هنگام تولید، نظرات دوستان را میگرفتم و تا آنجا که چارچوب اصلی کار اجازه میداد و در خدمت قصه بود، استفاده کردم. گمان میکنم کمی سوءتفاهم است که امیدوارم به زودی برطرف میشود.
* برخی از افرادی که فیلم را در جشنواره کن دیدهاند نظرات مختلف و منفی درباره فیلم دارند، عضو شورای عالی سینما دربخشی از اظهار نظرش گفته است: نباید فیلمسازان اول و دوم به سراغ سوژههای دفاع مقدس بروند. و دربخشی دیگر از مصاحبه اش از دیدن فیلم اظهار تاسف کرده است و عنوان کرده نباید این فیلم در جشنواره کن از سینمای ایران حضور پیدا می کرد.
- تنها راه یادگیری و درک اتفاقات عمیق و مهمی چون هشت سال جنگ تحمیلی عراق و مقاومت مردم ایران در برابر این تجاوز، مرور آن توسط هنرمندان جوانتر و انتقال آن به نسلهای بعدی است. اتفاقا باید جوانترها فیلم بسازند و روایتهای جدید ارائه کنند. البته من تنها یکی از این فیلمها را از زاویه دید خودم ساخته ام. با این حال مطمئن هستم مخاطب عام فیلم را دوست خواهد داشت. فکر میکنم که اگر ایشان هم در ایران با خانواده فیلم را ببینند نظرشان عوض خواهد شد.
* حتی یکی از کارگردانان سینمای ایران در اظهار نظری عنوان کرده است، این فیلم بازتاب خوبی در میان ایرانیان حاضر در جشنواره کن نداشت و برایشان خوشایند نبود. ارتباط مخاطب خارجی با فیلم چگونه بود؟
- من بلد نیستم برای خوشایند کسی فیلم بسازم و فکر میکنم هیچ وقت هم یاد نمیگیرم. برای هیچ مرجعی، جشنواره یا سازمانی هم فیلم سفارشی نمیسازم. برای وجدان خودم و مخاطبم، با احترام به منافع ملیام فیلم میسازم. به مخاطب و فهم او احترام میگذارم و دوست دارم از موضوعی که میشناسم و به آن باور دارم فیلم بسازم. همین که این فیلم طرح مسئله جنگ تحمیلی را میکند آن هم جنگی که غرب از آن حمایت کرد و اکنون هیچ کسی آن را نمیشناسد و به یاد نمیآورد مهمترین دستاورد حضور بینالمللی فیلم است.
سینما زبان جهانی است و تنها هنری است که شیوه روایت خود را به شکلی حیرتآور به روز میکند. جالب آن است که مخاطب خارجی نکاتی را میبیند که ما بدیهی میبینیم یا اصلا نمیبینیم! در کن کسانی در میان تماشاگران از دیدن برخی صحنههای فیلم گریستند و در مورد نقش پنج زن حاضر در فیلم علاوه بر تحسین کار بازیگران، به قدرت، ایمان و حضور و اهمیت زنان اشاره کردند.
یادم هست در مورد فیلم "تهران انار ندارد" هم مهمترین نکتههایی که مخاطبان فیلم بیرون از ایران میگفتند، تصویری از تهران مدرن بود که با آنچه در رسانهها شنیدهاند خیلی تفاوت دارد. در مورد این فیلم هم تهران امروز را دیدند. چند منتقد و روزنامهنگار با شگفتی میگفتند که روابط انسانی حاکم بر فیلم کاملا جهانی و قابل درک برای ماست به ویژه درستی و پاکی شخصیت مادر در فیلم.
*چرا نام فیلم را از"خرمشهر" به "یک خانواده محترم" تغییر دادید؟
- نام "خرمشهر" را خیلی دوست دارم. اما بعضیها از همان زمان فیلمبرداری گفتند برای بازار داخل ایران و فروش فیلم، خوب نیست .چون فیلم جنگی گیشه ندارد. دلم خیلی سوخت، حیف از جامعه و سینمای ماست که اینگونه باشد. به هرحال این فیلم یک کار امروزی، شهری و متعهد به زمانه خود است، اما یادمان آن شهر و آن مردم و آن روزها هم در فیلم دیده می شود. آرشیوی دارد که تابه حال دیده نشده و ارزش دیدن دارد.
در کنار این که یک هشدار جدی و دلسوزانه نسبت به شرایط امروزی و مال پرستی و فساد بعضی از آدم ها نیز است. تلنگری به وجدان همه ماست. دوست دارم فیلم در جشنواره فجر دیده و داوری شود. بدون پیش داوری و به عنوان یک کار سینمایی اول که با عشق و ایمان ساخته شده است تا آن زمان نسخه نهایی هم آماده میشود.
نظر شما