به گزارش خبرنگار مهر، مرضیه و نرگس، مادر و دختری که غبار کینه و جدایی از 20 سال پیش بر دل های آنان زنگار گرفته و باعث جدایی آنها شده بود چند روز پیش در مراسم اعتکاف اسفراین به آغوش یکدیگر بازگشتند.
روزی که رابطه مادر و دختر شکرآب شد
20 سال پیش در روستای "ایرج" از توابع اسفراین در خراسان شمالی پدر خانواده ای به رحمت ایزدی پیوست و خانواده چند نفره اش را با کوهی از مشکلات تنها گذاشت.
پس از این اتفاق مرضیه مادر خانواده هر چه تلاش کرد نتوانست گلیم زندگی سخت و طاقت فرسای روستایی را به تنهایی از آب بیرون بکشد، این بود که تصمیم گرفت برای رهایی از بار مشکلات زندگی، تن به ازدواج داد.
ازدواج مجدد مادر خانواده همان و شروع درگیری های پایان ناپذیر نرگس 6 ساله نیز همان، تا جایی که بلاخره طاقت نرگس کوچک طاق شد و برای همیشه خانه مادر و پدر ناتنی خود را به مقصد منزل امن پدربزرگ پدری خود ترک کرد.
رفتنی بی بازگشت، 20 سال دوری؛
20 سال شاید در دهان راحت بچرخد و گفتنش نیز آسان باشد اما کیست که نداند 20 سال نیز برای خودش عمری است؛ عمر تمام کودکی ها، نوجوانی ها، شیطنت ها، نیازها و بلاخره عمری است برای تمام روزهای بی مادری ها.
اکنون نرگس کوچک 20 سال پیش، دختری بزرگ و فهمیده شده، دانشگاه رفته و برای خودش خانمی به تمام معنا شده است.اما هر چه باشد همه این ها دلیل نمی شود که دختری آغوش مادر را نجوید و مهر مادری، دخترش را فراموش کند.
در طول این 20 سال، بسیاری از مردم روستای ایرج برای آشتی دادن این مادر و دختر قدم پیش گذاشتند، ریش سفیدی کردند و خلاصه هر کاری که می توانستند برای پایان جدایی این مادر و دختر انجام دادند اما دریغ از پایان لج بازی هایی که گاه دختر مقصر بود و گاه مادری که با درد جدایی می سوخت و می ساخت.
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار/ چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
سال ها به جدایی آمدند و گذشتند، در این مدت 20 بهار زیبا، بی منت و بی ادعا دوستی خالصانه خود را به اهالی باصفای روستای ایرج اسفراین ارزانی می کرد روستایی که با تمام زیبایی، جدایی نازیبای مادر و دختری هم خون و مسلمان را به تماشا نشسته بود.
چند روزی مانده به مراسم اعتکاف امسال، دل های اهالی روستا به یاد "ام داود" و ادعیه رجبیه افتاده بود چرا که از گوشه و کنار شنیده بودند امسال در مسجد روستای کوچک آنها نیز مراسم اعتکاف برگزار می شود.
زن و مرد، پیر و جوان توشه راه نورانی اعتکاف برداشته و با دلی مشتاق و روحی امیدوار راهی مسجد روستا شدند در میان معتکفین این روستای کوچک مرضیه و نرگس، مادر و دختری که 20 سال زبان بسته بودن هر دو را عاصی کرده بود نیز به چشم می خوردند.

نظر شما