خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: بیش از دو سال پیش، دقیقاً 26 اسفند 1388 بود که خبر انتصاب یوسف افراش به عنوان «سرپرست» دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد.
وی جایگزین جلال ذکایی شده بود که به گفته محسن پرویز، معاون فرهنگی وقت وزیر ارشاد، چهارمین بار بود استعفایش را تقدیم او (پرویز) میکرد و سرانجام پذیرفته شد.
حکم سرپرستی افراش سه روز بعد از آن صادر شد که سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از احتمال ادغام اداره کتاب و دفتر امور چاپ خبر داده و گفته بود: «بعد از مشخص شدن ساختار جدید وزارت ارشاد، مدیر جدید این بخش منصوب میشود».
اما تغییری در ساختار این بخش از معاونت فرهنگی ارشاد رخ نداد؛ اللهیاری در سمت خود (مدیر اداره کتاب) ماند و حکم سرپرستی دفتر چاپ هم به افراش ابلاغ شد.
اکنون 2 سال و 3 ماه از آن زمان میگذرد و دفتر امور چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنان فاقد مدیرکل است.
این بخش مهم از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد مدتهاست با یک سرپرست اداره میشود و طبیعتاً این مسئله امکان برنامهریزی بلندمدت را برای دستاندرکاران عملاً منتفی میکند و کارکنانش بیشتر به دنبال رفع و رجوع کردن امور جاری دفتر امور چاپ خواهند بود.
در این مدت تقریباً میتوان گفت کار دفتر امور چاپ وزارت ارشاد خلاصه شده است به برگزاری یکی دو جشنواره موسوم به «جشنواره صنعت چاپ» که البته در حواشی انتخابهای آن هم حرف و حدیثهایی وجود دارد و نتوانسته قاطبه صنف چاپ را با خود همراه کند و یا دست کم گرهی از مشکلات آنها را باز کند.
این مسئله همچنین از یک منطق نامتعارف برخوردار است؛ معمولاً مدت حکم سرپرستی برای چنین اداراتی 3 ماه است، نه 27 ماه!
نتیجه تاخیر طولانی مدت معاونت امور فرهنگی وزیر ارشاد در معرفی شخصی به عنوان مدیر دفتر چاپ، مسائل و مشکلات عدیدهای را برای صنعت چاپ کشور به وجود آورده است که دم دستیترین آنها به امضا نشدن تفاهمنامه موسوم به «تحول صنعت چاپ» برمیگردد که از 2 سال پیش قرار است میان وزارت ارشاد و وزارت صنعت، معدن و تجارت امضا شود.
برای خبرنگاران حوزه چاپ، این جمله که «تفاهم نامه تحول صنعت چاپ میان وزارت ارشاد و وزارت صنعت، معدن و تجارت به زودی امضا میشود» همانقدر تکراری است که وعدههای مهار قیمت کاغذ در ماههای اخیر.
در این مدت دوسال و اندی که دفتر امور چاپ وزارت ارشاد بدون متولی بوده، خود صنعت چاپ هم به همین سرنوشت دچار شده است؛ خبرهایی که هر از گاهی از تعطیلی چاپخانهها در گوشه و کنار کشور منتشر میشود، خود گویای این وضعیت است.
در شرایطی که بسیاری از چاپخانهداران کشور به سختی از عهده پرداخت دستمزد کارگران خود برمیآیند، بیتوجهی مسئولان مربوطه هم در وزارت ارشاد هم در وزارت صنعت، معدن و تجارت به مشکلات صنعت چاپ، جای شگفتی است.
گرانی بیسابقه بهای برخی انواع کاغذ و مقوا و دیگر مواد اولیه صنعت چاپ در ماههای اخیر، بر مشکلات فعالان این صنعت افزوده است. طنز ماجرا اینجاست که با شدت گرفتن این مشکلات، وعدهها برای مهار آنها هم سیر صعودی به خود میگیرد.
معاون فرهنگی وزیر ارشاد در 27 دیماه 1390 برنامه خود را برای جلوگیری از تعطیلی چاپخانهها و موسسات انتشاراتی در پی افزایش کم سابقه بهای کاغذ اینگونه بیان کرده بود: «قطعاً وزارت ارشاد با اقداماتی که با همکاری اتحادیهها انجام میدهد، اجازه نخواهد داد این مسئله زیاد لطمهای به فضای نشر وارد کند».
وی همچنین گفته بود: «در این شرایط ما به بعضی از ناشران توصیه میکنیم کمتر کتاب چاپ کنند!».
معاون فرهنگی وزیر ارشاد چند روز قبل از شروع نمایشگاه امسال کتاب تهران هم در جمع خبرنگاران از اجرای یک عملیات ویژه برای مهار قیمت کاغذ سخن گفت و وعده داد: «بهای کاغذ تا 6 ماه دیگر به ثبات میرسد».
او مدعی شده بود: «ما طی یک عملیات و پس از مذاکره با مسئولان وزارت صنعت، معدن و تجارت موفق شدیم که بهای کاغذ را تا حد زیادی مهار کنیم. اگر این عملیات به صورت 100 درصدی اجرایی شود قیمت کاغذ از دوران ثبات آن هم بیشتر کاهش پیدا خواهد کرد».
چند ماه از این وعدهها میگذرد ولی شواهد و اخبار حکایت از این دارد قیمت کاغذ در کشور نه تنها مهار نشده بلکه به گفته مسئولان صنوف مرتبط با چاپ، قیمت برخی از انواع آن مانند کاغذ A4 بیش از 150 درصد رشد داشته است؛ این هم واکنش بازار کاغذ است به وعدههای مسئولان.
آیا بهتر نیست معاون فرهنگی وزیر ارشاد به جای اینکه مقابل دوربینها و خبرنگاران از اجرای عملیاتی برای مهار کاغذ خبر میدهد - عملیاتی که با توجه به ادامه سیر صعودی قیمت کاغذ از زمان اعلام او، عملاً شکست خورده است - به حدود 2 سال و نیم بلاتکلیفی در دفتر امور چاپ پایان دهد و با معرفی شخصی به عنوان مدیر این بخش مهم از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، انگیزهها را برای حل مشکلات عرصه چاپ احیاء کند؟
نظر شما