به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «زن در پیادهرو راه میرود» نوشته قاسم کشکولی عصر دیروز چهارشنبه 24 خرداد با حضور نویسندگان و منتقدان در قالب یکی دیگر از جلسات نقد چهارشنبه در کتابسرای روشن برگزار شد.
سیروس نفیسی مجری این جلسه در ابتدای برنامه گفت: قاسم کشکولی در شعر و نقاشی هم سابقه دارد و متن داستانش در برخی مقاطع به شعر طعنه میزند. بعضی از تصاویری هم که در داستانها خلق شدهاند، نویسنده تابلویی را ریز ریز و فضای جاندار و ملموسی را خلق کرده است که به نظر مخاطب میرسد کشکولی دارد از تجربیات نقاشی کشیدنش استفاده میکند. در داستان آخر «زن در پیادهرو راه میرود» هم خود قاسم کشکولی وارد میدان میشود و این داستان نسبت به دیگر داستانهای کتاب کمی متفاوتتر است.
وی افزود: در داستان پایانی مشخص میشود زنی که در پیادهرو دیده شده، همان زنی است که شخصیت راوی در پارک دیده است. این داستان مقداری از داستانهای دیگر مجموعه فاصله میگیرد و هرچند نام مجموعه از این داستان گرفته شده است، ولی در یک نگاه میتوان گفت که فضای عمومی مجموعه با این داستان تفاوت دارد. عنصر زبان در این کتاب خیلی مهم است. اگر اشتباه نکنم کشکولی از آن دست نویسندههاست که فکر میکند داستان در حوزه زبان اتفاق میافتد برای همین است که شاید از نظر سوژه، چیز عجیبی در داستانهای این کتاب نبینیم و هنر نویسنده بیشتر متوجه زبان و روایت است.
این منتقد در ادامه گفت: نکته دیگر این مجموعه داستان، متفاوت بودنش است. شاید فضاهای تکراری، مضمونها و آدمهای تکراری که در مجموعه داستانهای دیگر دیدهایم در این مجموعه حضور چندانی ندارند. «زن در پیادهرو راه میرود» داستانهایی با شرایط و حال و هوای متفاوتی دارد و نویسنده تلاش خوبی کرده است تا آنها را به سرانجام برساند. عمده داستانها در شمال اتفاق میافتد و در چند داستان مشخصا از شهر لنگرود نام برده میشود.
نفیسی گفت: یکی از نکات این کتاب این است که نویسنده اصطلاحات اهالی شمال را در داستانهایش آورده ولی از پانویس استفاده نکرده است و من هم وقتی کتاب را میخواندم با اصطلاحات ارتباط برقرار کردم و نیازی به پانویس پیدا نکردم و خوشحال هم هستم که کتاب پانویس نداشت چون به نظرم موجب سکته در خوانش متن میشود.
محمد تقوی هم در این برنامه گفت: سال 77 وقتی بار اول این داستانها را خواندم، سالهایی بود که به تازگی داستانهای پست مدرن در حال مطرح شدن بود ولی زیاد دنیای مشخصی نداشت و بیشتر راجع به چنین داستانهایی کنجکاوی داشتیم. در آن سالها در مجموعه داستان «زن در پیادهرو راه میرود» مولفههایی پیدا کردم که به شیوههای پست مدرن شباهت داشت. اما این دفعه که کتاب را خواندم به نظرم آمد که اشتباه کردم و واقعیت این است که شاید رگههایی از پست مدرنیسم در داستانهای این کتاب وجود داشته باشد، ولی به نظر میرسد که در این کتاب، بیشتر با داستانهایی مدرن روبرو هستیم.
وی افزود: در داستانهای پست مدرن به زمان وقوع حادثه زیاد توجه نمیشود و بیشتر با بینامتنیت روبرو هستیم ولی در داستان مدرن نویسنده سعی میکند فضاسازی کند و داستانش را بسازد. چندگانگیها به نظرم در داستانهای این کتاب، به طرز خوبی در خدمت ساخت داستان قرار گرفته و داستانهای کشکولی را از پست مدرنیسم دور کرده است. سخن هم همین است و اجازه بدهید به همین بسنده کنم.
در این جلسه همچنین نویسندگانی چون جواد جزینی، ابراهیم مهدیزاده، هادی نودهی، قباد آذرآیین و ... حضور داشتند که هرکدام به بیان نظراتشان درباره مجموعه داستان «زن در پیادهرو راه میرود» پرداختند.
نظر شما