پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳۱ خرداد ۱۳۹۱، ۸:۵۹

بازار و توسعه -1/

بررسی نقش بازار در قدرت و توسعه

بررسی نقش بازار در قدرت و توسعه

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: در دنیای معاصر فرصت ها و کامیابی های افراد اساسا به این بستگی دارد که چه نهادهایی در جامعه وجود دارند و چگونه عمل می کنند. یکی از این نهادها "بازار" است، در مباحثی سلسله وار نقش و اهمیت بازار در توسعه بررسی می شود.

در دنیای معاصر فرصت ها و کامیابی های افراد اساسا به این  بستگی دارد که چه نهادهایی در جامعه وجود دارند و چگونه عمل می کنند. نهادها نه تنها به آزادی ما کمک می کنند، بلکه حتی می توان میزان نقش و تأثیری را که در آزادی ما دارند ارزیابی کرد.

یک اقتصاد اجتماعی برای انجام وظایف خود به ابزارهایی متوسل می شود که برای همه آنها واژه نهاد به کار می رود. یک نهاد در گسترده ترین مفهوم مجموعه ای است از هنجارها، قواعد رفتاری یا شیوه های استقراریافته تفکر، خانواده، بانک، مالیات، شرکت سهامی، دولت، پول، مالیات، اجاره داری، برنامه ریزی، اتحادیه های کارگری و ... همگی نمونه هایی از نهادهای اقتصادی هستند. مکانیسم بازار یکی از این نهادها است.

در عصر حاضر هر اقتصاد اجتماعی با دو سطح هماهنگی یا انطباق روبروست: هماهنگی میان بی شمار انتخابی که در برابر مسأله کمیابی منابع انجام می دهد و هماهنگی میان نیازها و وابستگی های متقابل افرادی که برای گریز از دو مشکل کمیابی و بازدهی پایین، به وابستگی شدیدا متقابل در یک زندگی اجتماعی تن داده اند.

مکانیسم بازار، یک نظم بنیادی است که از طریق آن مردم می توانند با یکدیگر مراوده داشته باشند و به فعالیت هایی که منافع متقابل دارد بپردازند. در پرتو این کارکرد، چگونه یک فرد منتقد معقول می تواند مخالف مکانیسم بازار باشد؟!، همواره میان مفهوم بازار به عنوان یک نهاد و به عنوان نظام، آمیزشی به وجود می آید که منجر به برداشت های اشتباه آمیزی می شود.

شاید بتوان نهاد بازار را این  گونه تعریف کرد: برای تعریف بازار به عنوان یک نهاد، باید سه شرط زیر وجود داشته باشد: بازار به عنوان  فرآیندها و مکانیزم های تنظیم کننده داد و ستد، بازار به عنوان یک مجموعه شرایط و ساختارهای داد و ستد و بازار به عنوان مکان داد و ستد.

بازار با هر تعریف و هر ماهیتی در نظر گرفته شود، آنچه از آن مراد است، فرآیندی است که معمولا از میان آن رقابت برمی خیزد و نتیجه ای است که انتظار می رود از این فرآیند کارایی حاصل شود. مشکلاتی که برای بازار مطرح می شوند، مانند: نگرانی هایی همچون آمادگی ناقص برای استفاده از داد و ستدهای  بازار، مخفی نگه داشتن بدون ضابطه اطلاعات یا استفاده بی قاعده از فعالیت هایی که به افراد صاحب قدرت اجازه می دهد که برتری بی تناسب خود را تبدیل به  سرمایه کنند و ... نوعا از منابع دیگری سرچشمه می گیرند، نه از وجود خود بازار و باید این مسائل را حل کرد اما نه با سرکوب بازارها، بلکه با امکان دادن به بازار در اینکه بهتر و عادلانه تر و با اقدامات تکمیلی کافی کار کند.

فرآیندهای بازار تنها زمانی به نحو کامل و دلخواه عمل می کنند که این نهاد در یک اقتصاد بازاری مستقر باشد؛ چرا که در یک اقتصاد بازاری، نهادهای نابازاری کمتری وجود دارد و بنابراین موانع کمتری بر سر عملکرد آزاد مکانیزم بازار قرار دارد. بازار از طریق سه نقش اطلاع رسانی، ایجاد انگیزه و توزیع درآمدها، فعالیت های اقتصادی را به پیش می برد و هماهنگ می کند.

بازار این سه نقش را بازی می کند تا دو وظیفه اصلی تخصیص و توزیع را انجام دهد و این دو وظیفه را از طریق به راه انداختن فرآیندهای اصلاح و انطباق انجام می دهد. اگر وظیفه توزیع را کنار بگذاریم، مکانیزم بازار وظیفه تخصیصی خود را در اقتصادهای پیشرفته بازاری خوب انجام داده است.

مکانیزم قیمت، آشفتگی هایی را که در عرضه یا تقاضا رخ می دهد به خوبی تعدیل می کند و مقادیر را به طور خودکار و بدون مشارکت فعال یک قدرت برتر، به  سوی برابری می برد. با این کار، این امکان فراهم می آید که مصرف منظمی از منابع، برای برآوردن نیازها، به گونه ای کارا و معقول، انجام شود.

بازار، اصلاح آشفتگی ها را نه تنها از طریق  تغییرات قیمتی انجام می دهد، بلکه با فراهم آوردن ابداعات و نوآوری ها در کالاها،منابع و شیوه های تولیدی(رقابت پویا) نیز ناهماهنگی را از بین می برد. از این گذشته، هر جا لازم باشد، اصلاح آشفتگی ها را از طریق استقرار نهادهای جدید (انطباق) انجام می دهد: شبه پول بوجود می آید، اعتبارات را می آفریند، شرکت خلق می کند، اتحادیه می سازد و ... سرعت و قدرت این فرآیندهای اصلاح و انطباق، بستگی به جریان بازخورد اطلاعات دارد که به سوی  کارگزاران و واحدهای  تصمیم گیرنده در رفت و برگشت است.

جریان اطلاعات به شکل قیمت هایی است که در خود بازار تعیین می شوند. این قیمت ها، هم پیامهایی هستند برای انتقال اطلاعات، هم انگیزه هایی برای تولید و اشتغال و هم ابزاری برای توزیع درآمد و ثروت. جدای از مسأله توزیع، سیستم قیمت معمولا در دیگر نقش ها و وظایف خود، در مجموع قدرتمند و سریع عمل می کند.

اهمیت این کار را تنها زمانی  می توان دریافت که مشکلات ویژه اقتصاد های نابازاری ملاحظه شوند. مکانیزم بازار، یک فرآیند نامتمرکز است و معمولا به پراکنده شدن قدرت اقتصادی و در نتیجه تقسیم قدرت سیاسی می انجامد. با این حال، گاهی نیزبه انباشت قدرت و ثروت اقتصادی می انجامد که می توان با ابزارهای دیگری آن را اصلاح کرد.

اقتصاد بازار، همراه با پراکندن قدرت، ابتکارعمل، مسئولیت و تصمیم گیری را نیز پراکنده می کند. این شرایط معمولا به کاربرد بهتر نهادهای دموکراتیک کمک می کند. از این  مهم تر، بازار، برخوردها، اصطکاک ها و تضادها را در همان سطوح پایین و مراحل اولیه حل می کند و از گسترش آنها به سطوح بالاتر و کلی تر جلوگیری می کند.

بازار، هم از این طریق یعنی حل موضعی تنش ها و هم از طریق فرآیند خود انطباقی، بسیاری ازهزینه های تحول و تغییر گسترده، یکباره و ژرف را که ممکن است در طول تاریخ بر جامعه ای تحمیل شود، کاهش می دهد. بسیاری از برخوردهای منافع، درهمان بازارچه ها و حجره ها حل و فصل می شود و به صحنه اجتماع و سطوح عالی سیاسی منتقل نمی شود. هرگاه این برخوردهای اولیه، در همان سطوح محلی رفع نشدند، بازار با نهادسازی این برخوردها را به طور کنترل شده و معقولی به سطوح بالاتر می کشاند و بدین ترتیب برخوردهای عظیم منافع که می تواند بالقوه برای جامعه ای ویرانگر باشد، ازطریق نهادها کنترل و حل وفصل می شوند.

بنابراین شاید این بعد که از نقش بازار که می توان آنرا کارایی تاریخی نامید اهمیت بنیادی تری نسبت به کارایی های ایستا و پویا (تخصیصی و تکنولوژیک) که معمولا بر آنها تکیه می شود داشته باشد؛ چرا که ممکن است جامعه ای، تمام منافعی را  که از کارایی های ایستا و پویا در طول دهه ها انباشته است، با یک تحول سریع ناشی از تضاد منافع گروه های اجتماعی از دست بدهد.

ادامه دارد ....

*منابع:
1- موسی غنی نژاد. درباره هایک. نگاه معاصر.چاپ اول.1381 .
2- فریدریش فون هایک. در سنگر آزادی. عزت ا... فولادوند. لوح فکر.چاپ اول.1382 .
3- فریدریش فون هایک. قانون، قانونگذاری وآزادی. مهشید معیری و موسی غنی نژاد. طرح نو. چاپ اول.1380 .
4- میلتون فریدمن. آزادی انتخاب. حسین حکیم زاده جهرمی. نشر فرزان. چاپ اول از ویراسته جدید. 1378
5- آمارتیا سن . توسعه به مثابه آزادی . حسین راغفر. انتشارات کویر.چاپ اول.1381.
6- دکتر محسن رنانی. بازار یا نابازار؟. انتشارات سازمان برنامه و بودجه.چاپ اول.1376.

کد خبر 1630596

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha