دکتر قاسم پورحسن درمورد دروغ در سیاست به خبرنگارمهر گفت: یک اشتباه متداولی که امروزه در حوزه سیاست شکل گرفته این است که سیاست با فریب و نیرنگ و دروغگویی پیوند خورده است. این دیدگاه کاملاٌ غلطی است. هیچ یک از متفکران حوزه سیاست دروغ را به عنوان اصل و پایه سیاست تلقی نکردهاند. در هیچ دورهای، در اندرزنامههای ایرانی یا سیاست نامههای که وجود دارد و چه حتی در اندیشههای سیاسی مغرب زمین، کسی اساس سیاست را دروغ و فریب و نیرنگ قرار نداده است.
وی افزود: در ایران راستگویی در تمام شئون و مناسبات جمعی از جمله سیاست به عنوان پایه و شالوده تلقی میشده و یک حقیقت بوده است. سقراط هم عنوان میکند که با خصلتهای نیک و فضیلتهای حاکم است که دولت نیک پدید میآید. در اندیشه زرتشتی دادگری فضیلت محسوب میشده و ممکن نیست که دادگری با دروغگویی عجین شود. خواجه نظام الملک هم در پندهایش به حاکمان عنوان میکند که ماندگاری حکومت در پرتو دادگری است و حاکم نباید از خدعه و فریب و نیرنگ استفاده کند زیرا حکومتش متلاشی خواهد شد.
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: در اسلام هم حق حاکم بر مردم و حق مردم بر حاکم از بزرگترین حقهاست. در گلستان سعدی هم در داستان دو وزیر، سعدی در مقابل امری که سبب فتنه شود میگوید لزومی به راستگویی در این صورت نیست. حکومت کردن فضیلت است و دروغ گفتن رذیلت. بنابراین حکومت تمشیت و به سامان بردن امور جامعه است. سیاست کردن و رستگاری جامعه با دروغ پیوندی ندارد. اصل مهم در سیاست این است که هیچ حاکمی نباید به دروغ متوسل شود زیرا دروغ زشت ترین اعمال در سیاست است.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه درمورد تبعات دروغگویی در سطح مقامات سیاسی هم تصریح کرد: ماندگاری و پایه یک حکومت مطلوب با دادگری و عدالت و راستگویی است. هرنوع دروغی با هر بهانهای حتی دروغ مصلحتآمیز نمیتواند موجب قوام حکومتی بشود. هرحکومتی هرچقدر قدرتمند با دروغگویی متلاشی خواهد شد. چه دروغ بین خود و چه به مردم یا حکومتهای دیگر باشد.
پورحسن درپایان گفت: به هیچ وجه بادروغ گفتن نمیتوان مصالح و منافع یک کشور را حفظ و تأمین کرد این تصور کاملاً غلطی است. پیامد دروغ گفتن از بین رفتن نظام یا سست شدن استحکام حکومت درپی بی اعتمادی به آن و درنهایت متلاشی شدن و تباهی حکومت خواهد بود. تنها در پرتو حق طلبی و عدالت طلبی است یک حکومت است که مردم میتوانند به حقوقشان دست یابند.
نظر شما