نشست "بررسی تحولات سوریه" در مرکز بین المللی مطالعات صلح در دفتر تهران با دبیری دکتر "سید حمزه همامی" برگزار شد. در این نشست آقایان دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن، دکتر "سید سلمان صفوی" رئیس مرکز مطالعات صلح و "کامران کرمی" کارشناس این مرکز به ارائه مقالات خود پرداختند.
"کامران کرمی" کارشناس مرکز بین المللی مطالعات نخستین سخنران این نشست بود که مقاله خود با عنوان "بازیگری عربستان در تحولات سوریه؛ تغییر نظم جدید منطقه ای" را ارائه کرد.
وی گفت : رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه ای، حفظ سیاست وضع موجود است. عربستان از زمان به قدرت رسیدن ملک عبدالعزیز آل سعود و تبدیل شدن به یک کشور، همواره نوعی سیاست محافظه کارانه مبنی بر پرهیز از تقابل و انعطاف پذیری در سیاستهای منطقهای را میان عربها دنبال کرده است.
موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی این کشور و بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن بود.  |
کامران کرمی |
هدف عربستان سعودی از سیاست حفظ وضع موجود، متعادل کردن پدیدههای تندرو انقلابی و جلوگیری از سرایت آنها به داخل کشور بوده است. اما موج تحولات بهار عربی، محیط پیرامونی عربستان را در محاصره دگرگونیهایی قرار داد که برآیند آن سقوط مصر متحد کلیدی عربستان در محور اعتدال عربی، بحران در حوزه های پیرامونی چون بحرین و یمن، تقابل با افکار تحول خواهانه و موج دموکراسی خواهی در منطقه و شکل گیری چالش و بحران های پراکنده در بعد داخلی بود که تأثیراتی را بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم بر جای گذاشت.
بنابراین با این وضعیت، تحولات سوریه فرصت مغتنمی بود تا عربستان برای برون رفت از چالشهای موجود در رویکردی عربی- غربی تلاش کند تا تغییر رژیم را در سوریه به پیش ببرد که با توجه به ابعاد و اهمیت منطقه ای و استراتژیک سوریه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جایگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است.
در واقع عربستان سعودی پس از تحولات بهار عربی در مقابل موج تحولات جهان عرب قرار گرفت و درصدد است تا نظم و گفتمان جدید را که در تضاد با اهداف سیاست خارجی این کشور است، مدیریت کند. از این رو تحولات سوریه فرصت مناسبی را برای تغییر این نظم در اختیار عربستان قرار داده است.
از سوی دیگر عربستان از زمان روی کارآمدن بشار اسد نگاه مساعدی به تحولات سوریه نداشته است، چرا که سوریه مستقلانه تر از سیاست های عربی عمل کرده است و عربستان از زمان مرگ حافظ اسد با این قضیه درگیر بوده است. در این جا ابتدا باید اهداف سیاست خارجی عربستان و رویکردهای منطقه ای این کشور، جایگاه و اهمیت سوریه در سیاستهای منطقه ای عربستان و در پایان اهداف عربستان از ایفای نقش فعال در تحولات سوریه و تلاش برای تغییر نظم و گفتمان جدید منطقه ای مورد تحلیل قرار گیرد.
در ادامه این نشست دکتر "محمد ایرانی" سفیر سابق ایران در اردن در مقاله ای با عنوان " نقش بازیگران منطقه ای وبین المللی دربحران سوریه" به ارائه مطالب خود پرداخت و گفت: به دلیل تأثیر تحولات سوریه بر مسائل منطقه ای وبه دلیل جایگاه ونقش سوریه در مهمترین قضایای منطقه و بالاخره به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور در منطقه خاورمیانه، امروز بازیگران منطقه ای و بین المللی یکی از متغیرهای اساسی در تحولات سوریه به شمار می روند.
امروز میدان سوریه عرصه رویارویی بازیگران متعددی است. بازیگران این پرونده آن قدر واضح هستند که نیازی به معرفی آنها نیست درعین حال برای شناخت رویکرد آنان ومیزان نفوذ ونهایتا اهداف متفاوت آنان در این ماجرا ناگزیر به بررسی نقش و تحلیل رفتار این بازیگران هستیم. دراین رابطه توجه به موارد زیر راهگشاست:
1- با توجه به درآمیختگی ابعاد داخلی و خارجی بحران سوریه، موضوع بازیگران داخلی و خارجی این تحولات نیز موضوعی به هم پیوسته و درهم تنیده بوده به طوری که رفتار آنان به گونه انتزاعی و مجزا قابل تبیین و تحلیل نیست. مثال آن شکل گیری و فعالیت شورای ملی مخالفان دولت سوریه در استانبول و تعامل مستقیم آن با ترکیه است و یا همکاری و تعامل دولت دمشق با بخشی از بازیگران و نهادهای خارجی.
2
بحران سوریه، منطقه را وارد دسته بندی نوینی کرده است به طورمثال چین و روسیه و ایران و عراق وتاحدودی لبنان وبرخی سازمان های غیر دولتی در یک جبهه در مقابل دولت های غربی، ترکیه، بخشی از اعراب مثل عربستان سعودی وقطر وبرخی سازمان های غیر دولتی هم چون جریان اخوان المسلمین صف آرایی کرده اند.  |
دکتر محمد ایرانی |
- طولانی شدن بحران سوریه، بازیگران متعددی را به تدریج وارد این عرصه کرده است. تاکنون هیچ پرونده منطقه ای تا این حد طرفهای مختلف بین المللی را درگیر نکرده است حتی پرونده منازعات اعراب واسرائیل ومذاکرات سازش. دراین عرصه بازیگران ونقش آفرینان اصلی به لحاظ ساختاری به سه دسته تقسیم می شوند. بازیگران دولتی، سازمان های بین المللی وسازمانهای غیر دولتی.
3- بحران سوریه، منطقه را وارد دسته بندی نوینی کرده است به طورمثال چین و روسیه و ایران و عراق و تا حدودی لبنان وبرخی سازمان های غیر دولتی در یک جبهه در مقابل دولتهای غربی، ترکیه، بخشی از اعراب مثل عربستان سعودی و قطر وبرخی سازمان های غیر دولتی هم چون جریان اخوان المسلمین صف آرایی کرده اند درحالی که برخی از این طرفها درگذشته نه چندان دور در جبهه مقابل قرار داشتند، اما در بحران سوریه به باز تعریف منافع راهبردی خود پرداخته اند.
4- پیچیدگی پرونده سوریه بسیاری از طرفها را دچار تعارض و پارادوکس کرده است. برخی از این تعارضات پنهان است وبرخی آشکار. هم در جبهه حامیان دولت سوریه این چالشهای درونی وجود دارد وهم در جبهه مقابل ومخالفان دولت سوریه. اخوان المسلمین وجنبش حماس در بحث مقاومت، جمهوری اسلامی در بحث حمایت از جهان اسلام یا رهبران سوریه، فرانسه در بحث حمایت از اقلیتهای مسیحی منطقه، ترکیه ورژیم صهیونیستی در نگاه امنیتی به اوضاع سوریه و آینده مبهم آن همه با چالش درونی روبرو هستند.
5- ماهیت مواضع بازیگران خارجی درپرونده سوریه متفاوت از یکدیگر است. به عبارت روشن تر این بازیگران براساس منافع خود در سه سطح "همکاری، رقابت، وتقابل " با موضوع سوریه در تعامل هستند. بنابراین بروز اختلاف حتی در درون یک جبهه نیز اجتناب ناپذیرو قابل مشاهده است. برخی ازاین اختلافات ناشی از رویدادهای کهنه و دیرینه بوده و با هدف نوعی انتقام گیری درذهن صاحبان آن دنبال می شود. برخی دیگر در پی ارتقاء منزلت وجایگاه استراتژیک منطقه ای است همچنانکه بخشی نیز متأثر از فشارهای منطقه ای وبین المللی بوده و البته برخی در پی تغییر معادلات راهبردی منطقه هستند. مصادیق تعریف فوق در بررسی بیشتر جزئیات بحث قابل ارائه است.
ادامه دارد...
نظر شما