به گزارش خبرنگار مهر، دیدن آدمهای بی ادعا و بی نام و نشان که منیت ها را کنار گذشته اند و برای زدودن زنگارهای محرومیت بار سفر بسته اند و کاروانیان جهادگر را تشکیل داده اند، بی شک یکی از زیباترین تصاویر به شمار می رود.
دختران و پسران دانشجویی که بی ادعا پا به پای کشاورزان در مزارع گوجه، سیب زمینی، گندم، جو و ... کار می کنند و داس و بیل بر دست تیشه به ریشه منیت ها می زنند.
اینان فرشتگان زمینی هستند که نوعدوستی و کمک به محرومان آنان را واداشته تا چند روزی درس و دانشگاه، مطب و دفترهای کاریشان را رها کنند و به قلب محرومیت ها سفر کنند.
وقتی در مزرعه کار می کنند فکر می کنی کارگران ساده ای هستند که برای تامین معاش و آذوقه زندگی تن به کار طاقت فرسا داده اند ولی هم صحبتی با آنان تمام اندیشه های خام ما را نقش بر آب می کند و برگ دیگری از زندگی فراروی ما می گشاید، فرشتگانی که حتی حاضر نیستند نامی از آنان در گزارش برده شود.
نگار دختر دانشجویی که ترم هفتم دانشگاه را سپری می کند و در مزرعه ای در کلاله مشغول کار است و وقتی پای صحبتش می نشینیم می فهمیم او دانشجوی نخبه ای است که اکنون در کنار کشاورزان به برداشت گوجه فرنگی اشتغال دارد.
می گوید: وقتی با کمک به کشاورزان می توانیم لبخندی بر چهره شان بنشانیم، این بهترین مزدی است که می توان گرفت.
این دختر دانشجو ادامه می دهد: بضاعتی دیگری ندارم تا به همنویم کمک کنم و امیدواریم با کمک به کشاورزان در برداشت محصولات ذره ای بتوانم رضایت آنان را جلب کنم.
وی ادامه می دهد: درس هایی را که از کار با کشاورزان و با کار در مزرعه آموختم در طول دوران تحصیل در مقاطع مختلف تجربه نکرده ام و اینجا دانشگاه دیگری برای من و همسفرانم است.
از کلاله به مراوه تپه می رویم، در گوشه ای از این شهرستان محروم و فراموش شده، کارگرانی را می توان یافت که به پیرمرد سالخورده ای برای مرمت سقف خانه اش که فرو ریخته است کمک می کنند.
با "علی – ح" که بین بچه ها به دکتر صلواتی معروف شده است، همصحبت می شوم، به شوخی می گوید: این بچه ها آنچنان انرژی دارند که می توانند هر پروژه نیمه تمامی را به سرانجام برسانند.
با علی همکلام هستیم که دوستش محمد حرفمان را قطع می کند و می گوید: اگر بخواهم خانه ای بسازم حتما از وی (علی) استفاده می کنم چون کارگر کم حرف و پرکاری است و مزدی هم نمی خواهد و علاوه بر این اگر بیماری برایم رخ دهد دیگر نیازی به مراجعه به پزشک ندارم و درمانم می کند.
بر و بچه های گروه علی، مشغول تعمیر سقف منزل پیرمرد مراوه ای هستند، یکی ملات درست می کند، دیگری بنایی می کند و یکی دیگر نیز با فروغون ملات را به بنا می رساند.
از آنها درباره شغل و تحصیلاتشان می پرسم که محمد به شوخی می گوید: بنویس دکتر صلواتی و یاران. منظورش علی بود که در رشته پزشکی تحصیل می کرد و در کنار بنایی به درمان بیماران نیز می پرداخت.
هوا روبه تاریکی می رفت اما گروه دکتر صلواتی ها و یاران همچنان مشغول کار بودند تا زودتر سقف فروریخته منزل پیرمرد را تعمیر کنند.
امسال حدود پنج هزار نفر روز از قشرهای مختلف دانش اموزی، دانشجویی، بسیجیان و طلاب در طرح اردوهای جهادی گلستان شرکت دارند.
سال گذشته 196 پروژه محرومیت زدایی در طرح اردوهای جهادی گلستان تعریف شده بود که برخی از آنان تکمیل شده است.
نظر شما