به گزارش خبرنگار مهر، نخستین نشست از سلسله نشستهای شعر انقلاب اسلامی، با عنوان «شعر انقلاب، شعر انتظار» عصر دیروز یکشنبه 18 تیر با حضور محمدرضا سنگری، رضا اسماعیلی و اسماعیل امینی در محل کانون اندیشه جوان برگزار شد.
سنگری در ابتدای این برنامه گفت: خداوند در قرآن هم از نعمت میگوید و هم از منت. هر وقت از منت سخن میگوید، از آن چیزی میگوید که همه نعمتها زیرمجموعه آن هستند؛ یعنی بدون آن نعمتی عطا نمیشود و به نظرم سعدی هم هوشمندانه گلستانش را با این جمله آغاز کرده است که «منت خدای را....». منت چتری است که روی نعمت باز میشود و دو جا در قرآن از منت سخن گفته شده است. یکی آمدن پیامبر اکرم (ص) برای هدایت خلق و دیگری زمانی که قرار است بزرگترین اتفاق جهان یعنی رهایی مردم صورت بگیرد.
وی افزود: یکی از جلوههای شکر، بیان نعمتی است که به ما داده شده است و این موضوع در قلمرو سخن و ادب اهمیت پیدا میکند و اینجاست که میتوانیم بحث ادبیات موعود و انتظار را پیش بکشیم. امام صادق(ع) میفرماید «سه چیز است که انسان همیشه از آن ناگزیر است: امنیت، عدالت و فراوانی.» همه این عوامل در عصر ظهور فراهم خواهند شد و وقتی از عصر ظهور سخن میگوییم، مقصود زمانی است که همه درها گشوده خواهد شد. زمین همه پنهانهای خود را آشکار میکند و چنان امنیتی برپا میشود که یک زن میتواند به تنهایی با تمام زینتهایش از نقطهای از عالم به سمت نقطه دیگری حرکت کند.
این محقق گفت: آیا چنین عصری، زیبا و دوستداشتنی نیست؟ آیا میشود ادبیات به باعث و بانی چنین عصری برسد و او را نستاید؟ شاعری که درون این حادثه، چهره مینمایاند، نمیتواند به ظهور نپردازد. انقلاب اسلامی تمهیدی برای آن اتفاق بزرگ است و شاعری که در رویداد انقلاب به سر برده، نمیتواند به ظهور نپردازد. ذات شاعر بودن یک شاعر، پرداختن به ظهور را ایجاب میکند. حتی اگر با آن آشنایی چندانی هم نداشته باشد، باز هم به صورت یک آرمان به آن خواهد پرداخت.
سنگری در ادامه گفت: انقلاب ما پسوند اسلامی دارد. صد سال قبل از آن انقلاب مشروطه در این کشور برپا شد که در آن هم اسم اسلام برده شد، ولی این نام یک روبنا بود و اصل قضیه نبود. مهرههای اصلی و شاخص انقلاب مشروطه موضع ضداسلامی داشتند؛ در حالی که انقلاب اسلامی، انقلابی واقعا اسلامی بود. هم کسی که پیشاپیش این انقلاب ایستاده بود، پرورده دین بود و هم خواستهها و آرمانها اسلامی بودند. پس تکیهگاه شعر شاعری که در این انقلاب شکل میگیرد، طبیعتا نمیتواند ارزشهای انقلاب نباشد. همین است که بعد از انقلاب شعر عاشورایی، رضوی و نیاشوارههای ادبیات ما رشد میکنند. شعر انتظار هم به همین ترتیب رشد و نمو میکند.
این شاعر گفت: نکته دیگر درباره انقلاب و ظهور، بحث آرمانگرایی است. در قله آرمانها، بحث موعود قرار میگیرد. مساله ظهور در نظر گرفته میشود و در نتیجه جریان انتظار، حرکت به سمت موعود است. یعنی خداحافظی با موجود و سلام به موعود است. اگر مجموعه اشعار و آثار ادبی دهههای 40 و 50 را بررسی کنیم، میبینیم که صداهای غالب ادبیات در این دوره، کلماتی مانند بنبست، تاریک، زمستان، ناامیدی یا مرگ را تداعی به ما عرضه میکنند. حتی شاعری که تخلصش م. امید است، اشاره میکند که من ناامیدم. اشاره میشود که کوچهها تاریک و بنبست هستند. در شعر «میترواد مهتاب» نیما یوشیج هم این موضوع دیده میشود. شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) هم در آن زمان تداعیگر چنین مفاهیمی بودند. حتی نامهای کتابها هم در آن زمان همین موضوع را القا میکرد. میتوان به عنوان نمونه به عناوینی چون زمستان یا دوزخ، اما سرد اشاره کرد. عمده شاعران، پیش از انقلاب از مرگ سخن میگفتند و بین بسیاری از روشنفکران جامعه مساله خودکشی مطرح بود. حتی برخی از چهرههای مذهبی هم به خودکشی اندیشیده بودند. در کل ستایش موضوع مرگ در آثار ادبی این دو دهه بسیار زیاد بود.
مولف کتاب «آیینهداران آفتاب» ادامه داد: اما انقلاب که اتفاق میافتد، عناوینی مانند «تنفس صبح» یا «آسمان سبز» منتشر میشوند. حتی شاعرانی که در دو دوره شعر سرودهاند، هم عناوینی امیدوارانه برای کتابهایشان انتخاب میکنند، مانند «سرود سپیده» یا «سحرزاد». عنوان کتابها در این دوره نشان میدهد که یک امید در جامعه اتفاق افتاده. امید وابسته به یک نقطه روشن است و این نقطه در فرهنگ ما میشود مفهومی به نام انتظار و حضرت مهدی(ع). شعر این دوره ما، شعر امید است. همه از امید سخن میگویند حتی اگر اشارهای به ناامیدی داشته باشند.
نظر شما