خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: شورای فرهنگ عمومی هفته گذشته در خبری اعلام کرد که در آخرین جلسه خود، روز 18 تیرماه مصادف با سالروز درگذشت مهدی آذریزدی را به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری کرده است تا این روز از سال آینده در تقویم رسمی کشور درج شود.
این خبر در میان نویسندگان به خصوص پدیدآورندگان حوزه ادبیات کودک و نوجوان با واکنشهای متفاوتی روبرو بوده است؛ تا جایی که حتی در مراسم پایانی دهمین جشنواره قلم زرین، غلامعلی حداد عادل نیز به نوعی با این انتخاب مخالفت ورزید و خواستار انتقال آن به روز ولادت مهدی آذریزدی شد.
به همین مناسبت خبرگزاری مهر در نشستی با سه تن از نویسندگان و صاحب نظران حوزه ادبیات کودک و نوجوان؛ محسن هجری و جواد محقق و نیز معصومه انصاریان، نشستی را برگزار کرد که بخش اول آن به شرح زیر است:
مهر: نخستین سؤالی که درباره این انتخاب مطرح است، جایگاه و سطح ادبی مهدی آذریزدی برای قرار گرفتن به عنوان سمبل و نشانه تولید در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. آیا جایگاه ادبی وی را میتوان در اندازهای دانست که او را نماینده ادبیات کودک و نوجوان ایران دانست؟ به ویژه انکه برخی معتقدند کارهای آذریزدی بیشتری تدوینی بوده است و نه تالیف.
محقق: بگذارید بحث را نه از آذریزدی که از نویسندهای مثل هانس کریستین اندرسن آغاز کنم که در جهان آوازه بیشتری دارد. مگر کارهای او همگی تالیف بوده است؟ بزرگترین کار او جمعآوری داستانهای فولکلور زمانهاش بوده که همین کار او را امروزه در سراسر دنیا به یکی از مراجع ادبیات کودک تبدیل کرده است. او حتی به معنای امروزی قصه نویس نیز نبوده است و چندان هم اثر تالیفی برای کودکان ندارد، اما در همان چند کار شاخصی که از او سراغ داریم، ریشه قصههایش در همان کارهای مادرانه نهفته است که باعث شده در نهایت او به عنوان پایهگذار ادبیات کودک مطرح شود.
اینکه آذریزدی مولف به معنای واقعی نیست را من به شخصه خودم دلیل خوبی برای نفی انتخاب روز ادبیات کودک و نوجوان نمیدانم. البته خودم معتقدم که روز ولادتش میتوانست انتخاب بهتری نسبت به روز وفاتش باشد.
مهر: گفته شده که روز ولادت او دقیقا مشخص نیست.
محقق: روز ولادت بسیاری از بزرگان ما مشخص نیست، اما آذریزدی به هر شکل شناسنامهای داشته و در آن تاریخ تولدی درج شده است. البته سن تولید اتمی را که نمیخواهیم، بلکه اگر به صورت تقریبی هم انتخاب کنیم به نظرم خوب و دقیق است؛ کما اینکه در مورد شهید فهمیده و روز شهادت او نیز به همین شکل عمل کردیم.
به نظر من، هدف اصلی داشتن روزی برای ادبیات کودک و نوجوان بود که الان داریم و این خیلی محل مناقشه نیست. در مورد اینکه آذریزدی هم به لحاظ واقعی کلمه مولف بوده یا خیر، به نظرم مناقشهای نباید داشته باشیم. اولین کارهای ادبیات کودک و نوجوان در ایران را صبحی مهتدی انجام داد و پس از او هم آذریزدی و نیز مصطفی زمانی. البته آذریزدی هیچگاه ادعا نکرده است که کار نوجوانانه کرده است، اما پیشکسوتی، حجم کاری که از او سراغ داریم، سلامت و مقبولیت او از سوی تمام گروههای حاضر در ادبیات کودک و نوجوان و نیز آغازگر بودنش در مسیر ایجاد ادبیات کودک و نوجوان همه و همه نقاط قوتی است که انتخاب سالروز درگذشت وی برای روز ادبیات کودک و نوجوان را توجیه میکند.
مهر: انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به عنوان فراگیرترین تشکل صنفی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم تاکنون واکنش قابل اعتنایی را در برابر این انتخاب از خود نشان نداده و موضعگیری نکرده است. علت آن را باید در کجا جستوجو کرد؟
هجری: موضوع بزرگداشت مهدی آذریزدی و نیز انتخاب سالروز درگذشت وی به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان پس از اعلام آن از سوی شورای فرهنگ عمومی در جلسه اخیر هیات مدیره انجمن مطرح شد و نوع برخورد با آن به مشورت گذاشته شد. ماحصل جلسهای بود که نفس انتخاب این روز در هیات مدیره تایید شد و مورد اتفاق نظر قرار گرفت، اما اینکه این روز را به نام چه کسی انتخاب کنیم، نظر اعضا این بود که باید از کانال مشورتی تمام اعضا استفاده کرد.
هیات مدیره هفت نفر هستند و نظر خودشان را دارند، اما برای انتخاب چنین روزی باید از همه اعضا نظرخواهی کرد. شاید من هم نظر شخصی داشته باشم، اما برای انتخاب مناسبت روزی که به همه نویسندگان بازمیگردد، باید از همه آنها نظرخواهی کرد.
معتقدم وقتی مشورت میگیریم، اهمیت خودمان و نظرمان را بالا بردهایم و هر کاری غیر از این در واقع تایید نوعی نگاه بخشنامهای به فرهنگ و ادبیات است. در نظرخواهی است که یک رای میجوشد و بالا میآید. شورای فرهنگ عمومی هم اگر کارش در حد یک پیشنهاد بوده، کار پسندیدهای است، اما باید برای تصویب نهایی این پیشنهاد لااقل از نویسندگان نظرخواهی میشد.
به نظر من هر پدیدهای را باید در زمان خودش نگاه کرد تا ارزش تاریخی آن در همان زمانه مورد بحث و توجه قرار گیرد. آذریزدی تنها در تنها بودن و ستاره بودن از حیث عمل نوشتن نیست، بلکه او در زمانی دست به نوآوری زده است که کمتر امکان آن فراهم بوده است. شما باید به دقت کنید که در روزگار نه چندان دور، ترجمه قرآن در ایران مورد تایید حوزههای سنتی نبود و در برابر آن مقاومت میشد، اما به تدریح جریانهای نواندیش به ضرورت ترجمه رسیدند. آذریزدی در چنین فضایی قصههای قرآن را جمع کرد و نظم بخشید. او در زمانهای کار کرد که نوع فعالیت ادبی وی باب نبود و نگاه سنتی بر همه جا سایه افکنده بود. بنابراین، چنین انتخابی از همین زاویه قابل نگاه است.
انصاریان: من پیش از این در انجمن نویسندگان کودک به همراه آقای محقق، کمیته تجلیل از پیشکسوتان را ایجاد کردیم که سازوکاری مشخص و تنظیم شده داشت. معیارها مشخص بود و همه چیز به قاعده. به نظر میرسد در آن مورد نیز انجمن الگوهایی برای شناسایی مطلوب این که چه کسی میتواند سمبل ادبیات کودک و نوجوان در ایران باشد را داراست. البته آذریزدی هم در زمان خودش کاری کرده است کارستان و در بزرگی آن تردیدی نیست، اما در اینکه او را سمبل ادبیات کودک و نوجوان ایران امروز بدانیم، من تردید دارم.
بعید میدانم برای رسیدن به این انتخاب، مسیر کارشناسی طی شده باشد و جایگاه نویسندگان دیگری مثل هوشنگ مرادی کرمانی در این فرآیند لحاظ شده باشد.
به نظر من این انتخاب کاری نسنجیده بود. نمیشود گفت که آذریزدی سرآمد نویسندگان کودک و نوجوان درگذشته ایران است. جایگاه او مشخص و قابل احترام است، اما بحث بر سر این است که چه کسی سمبل ادبیات کودک و نوجوان ما باشد. برای این کار تا معیاری مشخص تعیین نکنیم و در معرض دید عمومی قرار ندهیم، نمیتوان به صحت تصمیمی که گرفته شده اعتنا کرد.
مهر: حتی اگر همه این استدلالها را هم بپذیریم، سوالی که مطرح میشود این است که چرا تاکنون به این موضوع در انجمن توجهی نشده و پیشنهادی داده نشده بود؟ چرا این مسیر کارشناسی به صورت خودجوش در انجمن تاکنون طی نشده است؟
هجری: این اتفاق نیفتاده، همچنان که خیلی از اتفاقات دیگر نیفتاده است. بهتر است ما نیمه پر لیوان را هم ببینیم. روز جهانی کتاب کودک را خود ما در انجمن دوباره در ایران احیا کردیم و یا مراسم سالانه تاسیس و بزرگداشت انجمن را هم به همین شکل احیا کردیم.
من نمیدانم چرا به این مناسبت تاکنون توجه نشده بود، اما به نظر خودم مشکلات این حوزه به قدری زیاد است که دیگر جایی برای این نوع کارها باقی نمانده است. 11 سال است که با مصوبه مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان نباید از حقالتالیف نویسنده این کشور مالیات کسر شود، اما هنوز ناشران زیادی از جمله ناشران دولتی این کار را میکنند و دعاوی حاضر در نشر هنوز در محکمهای تخصصی مورد بررسی قرار نمیگیرد. وقتی حقوق صنفی ما به این شکل مورد اجحاف قرار گرفته است، چطور میتوانیم به فکر ایام خوشی و انتخاب روزی برای حرفهمان باشیم؟
البته انتخاب این روز، کار خوبی است و باید دنبال آن را گرفت، اما معتقدم بسیاری از نویسندگان زنده ما هم امروز هستند که میتوانند همانند آذریزدی باشند. شورای فرهنگ عمومی هم به نظرم خوب نیست که متکلم وحده باشد و باید تن به کار کارشناسی بدهد.
انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یک حزب نیست و به دنبال کار سیاسی هم نیست. در دولت آقای خاتمی موردی پیش نیامد که معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به انجمن بیاید، اما در دولت نهم این اتفاق افتاده است و محسن پرویز این کار را کرد و یا در دوره آقای دری، نامهنگاری ما برای شارژ کارت کتاب اعضا جواب گرفت و به نتیجه رسید.
ما در این مورد نیز به دنبال معامله با شورای فرهنگی عمومی نیستیم. شان و منزلت انجمن بالاتر از این است که بخواهد وارد چنین فضایی شود، اما به عنوان یک نهاد صنفی اعتقاد داریم که باید در مسیر قانون فعالیت کرد.
اگر در این تشکیلات، چیزی به نتیجه نرسیده همهاش متوجه ما نیست، بلکه باید از سایر دوستان که وظیفه حمایت داشتهاند نیز سوال شود که چرا این اتفاق نیفتاده است.
ادامه دارد ....
نظر شما