پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۵ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۲۸

25 تیرماه 61؛

روز قدس خونین در همدان/ نمازگزاران در مصلا به آتش کشیده شدند

روز قدس خونین در همدان/ نمازگزاران در مصلا به آتش کشیده شدند

همدان - خبرگزاری مهر: 30 سال پیش در چنین روزی چادرهای نماز، سجاده های خونین، شیشه شیر خردسالان و کفش های نمازگزاران زمین ورزشگاه قدس همدان را فرش کرده بود و پاره های بدن شهدا تا شعاع صدها متری اطراف استادیوم پرتاب شده بود که جمع آوری آن پاره پاره ها روزها به طول انجامید....

به گزارش خبرنگار مهر، تاریخ شفاهی دفاع مقدس مملو از خاطرات حوادث تلخ و شیرین است که هر کدام از این رویدادها تاثی عمیقی بر اجتماع، سیاست و فرهنگ گذاشته و برخی از آنها ابعاد ملی و بعضی نیز جهانی یافته‌اند، یکی از این وقایع بمباران شهر همدان در 25تیر ماه 1361 توسط جنگنده‌های عراق در راهپیمایی روز جهانی قدس است که در آن روز نماز جمعه شهر همدان در استادیوم آزادی این شهر بمباران شد و شهدای زیادی به همراه داشت.

روزهای پایانی ماه مبارک رمضان 1361 نزدیک و نزدیک تر می شد و مردم انقلابی همدان همگام با سایر مردم مسلمان کشورمان بعد از روزها طاعت و عبادت به درگاه احدیت، خود را برای برگزاری هرچه با شکوه تر راهپیمایی "یوم القدس" آماده می ساختند.

در و دیوارهای شهر از چند روز قبل پوشیده از پرده هایی بود که از سر و رویشان انزجار و تنفر و خشم از رژیم صهیونیسم غاصب می بارید.

از طرفی دیگر همزمان با این تکاپو و آمادگی، رزمندگان استان در قالب گردانهای نصر، فتح و خندق در منطقه عملیاتی رمضان وارد عملیات شده و بر سر دشمن همچون صاعقه باریده بودند ولی این خبر هنوز به اهالی شهر نرسیده بود.

در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان پژواک شعارهای مردم شهر را می لرزاند

در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان روز بیست و پنجم تیر ماه 61 از اولین ساعات صبح سیل جمعیت از خیابانهای اصلی به سوی میدان امام خمینی (ره) به راه افتادند.

جمعیت انبوه روزه دار با قلبهای آکنده از خشم نسبت به دشمنان خدا، صهیونیست های غاصب سرزمین های اشغالی، به خیابانها آمده بودند.

ساعت 9 صبح جمعیت عظیمی از مردم انقلابی در میدان امام (ره) با پرچم های به اهتزاز در آمده با نوشته های اسلامی و انقلابی با شور زائد الوصفی گرد هم آمدند. از بلندگوها فریاد های " مرگ بر اسرائیل" و " مرگ بر آمریکا" طنین انداز بود.

پژواک شعارهای مردم شهر را می لرزاند و حضور آنها در این راهپیمایی کم نظیر بود و در و دیوارهای شهر از این شکوه بر خود می بالیدند.

دقایقی بعد جمعیت به سوی استادیوم ورزشی آزادی محل برگزاری نماز جمعه به حرکت در آمد و همه و همه آمده بودند، پیر و جوان، زن ومرد حتی نوزادان شیر خوار در آغوش مادران.

دلهای روزه دار مردم از عشق به خدا می تپید و زبانها یک صدا فریاد برآوردند " جنگ جنگ تا پیروزی".

راهپیمایان روز قدس به تدریج به میدان آرامگاه بوعلی نزدیک می شدند که ناگهان صدای انفجار مهیب فریادها را خاموش ساخت، لحظه ای بعد انعکاس صداهای دیگری در شهر پیچید.

دود و آتش در دل آسمان کنگره بسته و کوهی از گرد وغبار به هوا برخاسته بود

جمعیت راهپیمایان چشم خود را به قسمت شمال غربی شهر دوخته بودند، آنجا که دود و آتش دردل آسمان کنگره بسته و کوهی از گرد وغبار به هوا برخاسته بود و در همین زمان هواپیمایی سیاه، دل آسمان آبی را خراشی سفید انداخته و در حال فرار بود.

مردم پس از لحظاتی سکوت و التهاب به خود آمده و با صلابت و شجاعت به حرکت در آمدند. این بار فریادهای " مرگ برآمریکا " و "مرگ بر اسرائیل " از حنجره خشکیده شان رساتر به گوش می رسید. عده ای به یاری آسیب دیدگان شتافتند. همزمان دو قبضه تیر بار کالیبر 50 که بر روی دو دستگاه تویوتا در میان راهپیمایان حرکت می کردند، شلیک هایی به سوی آن هواپیماها انجام دادند. اما سودی نبخشید.

از دود غلیظی که قسمت شمال غرب شهر را در کام خود فرو برده بود پیدا بود که هواپیماهای عراقی مناطق مستضعف نشین و محروم شهر را هدف گرفته بودند و این اولین باری بود که شهر همدان بمباران می شد و حتی پدافند هوایی در شهر مستقر نشده بودند.

فاصله خیابان باباطاهر تا میدان آرامگاه بمباران شد

از این رو آنان چندین نقطه را مورد حمله قرار دادند، سیل مردم در حال عبور از خیابان پاستور رو به سوی استادیوم ورزشی آزادی شهر، محل برگزاری نماز جمعه بود و زمزمه های مردم حاکی از آن بود که حد فاصل خیابان باباطاهر تا میدان آرامگاه بابا طاهر بمباران شده است.

دقایقی بعد مردم تکبیر گویان وارد محوطه استادیوم شدند و ساعت 11 صبح مراسم نماز جمعه آغاز شد.

رفته رفته بسیاری از افرادی که به یاری حادثه دیدگان به مناطق بمباران شده شتافته بودند، برای برپایی نماز جمعه به استادیوم بازگشتند. پله های اطراف زمین چمن، حتی خیابان های اطراف ورزشگاه پر از جمعیت نمازگزاران بود و آفتاب تیرماه با توان هرچه تمامتر می تابید و لبهای نمازگزاران روزه دار به ذکر خدا مترنم بود.

از داغ حادثه آن روز دلهای پاک مردم جریحه دار شده بود، آنها آمده بودند تا با استماع به سخنان خطیب جمعه از آلامشان بکاهند و با یاد خدا جراحت دل را تسکین دهند. سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه در جایگاه حاضر می شود و پس از آنکه به ابراز احساسات مردم پاسخ می دهد آنها را به صبوری و مقاومت فرا می خواند، از حسین (ع) می گوید و از کربلا و از عطش اصحاب کربلایی امام عشق در وادی غربت و گمنامی.

یادداشتی در اثناء خطبه ها به دست امام جمعه می رسد. خبر، خبر حماسه و فداکاریست.

رزمندگان گردانهای فتح، نصر و خندق استان همدان در عملیات رمضان بر دشمن یورش آورده اند، سخنران به مردم تبریک می گوید. غریو شادی و تکبیر از زمین چمن به هوا بر می خیزد. مردم شاد می شوند این خبر مرهمی می شود بر دل داغدارشان.

اما ... اما ناگاه نفیری شوم مصلای نماز جمعه را در هم می ریزد. فریادهای تکبیر خاموش می شود و صدای یا زهرا (س) و یا حسین(ع) بلند می شود.

راکت های شلیک شده مصلای نماز جمعه را به آتش کشید

راکت های شلیک شده از سوی هواپیماهای عراقی به ضلع شمالی استادیوم، مصلای نماز جمعه را به آتش می کشد.

به راستی مگر نماز جمعه را هم می شود بمباران کرد؟ دود و آتش که فرو نشست استادیوم ورزشی آزادی، کربلایی شده بود.

پیکر پاره پاره و غرقه به خون زنان و مردان و حتی خردسالانی که آمده بودند، تا مشق نماز و مبارزه بیاموزند بر روی چمن ها که حالا دیگر رنگش به سرخی می زد، در خلسه ای ابدی خوابیده بود.

چادرهای نماز، سجاده های خونین، شیشه شیر خردسالان و کفش های نمازگزاران زمین را فرش کرده بود. پاره های بدن شهدا تا شعاع صدها متری اطراف استادیوم پرتاب شده بود که جمع آوری آن پاره پاره ها روزها به طول انجامید.

تکه پاره های اجساد شهدا تا دبیرستان امام و منازل اطراف حتی دانشسرای تربیت معلم همدان پرتاب شده بود. دشمن بعثی سبعیت خود را به نهایت رسانده بود و با این یورش وحشیانه بار دیگر نقاب ادعای اسلامیت از چهره کریه اش به کنار زده شد.

برای نخستین بار مراسم نماز جمعه در ایران اسلامی مورد حمله هوایی قرار گرفت

از زمان آغاز جنگ تحمیلی، این اولین باری بود که مراسم نماز جمعه در ایران اسلامی مورد حمله هوایی و بمباران قرار می گرفت و دشمن زبون که در میدان نبرد با رزمندگان اسلام دچار هزیمتی بس سنگین گردیده بود، با کمال دنائت و ناجوانمردی با حمله به مراسم نماز جمعه همدان ذلت خود را به تمامی جهانیان ثابت نمود.

در این امتحان بزرگ الهی 100 تن به شهادت رسیدند و 600 نفر دیگر مجروح شدند که با کمک مردم، شهدا از استادیوم منتقل شده و مجروحین نیز به سرعت به بیمارستانها روانه شدند.

در همین حال به پیشنهاد حضرت آیت الله نوری همدانی برای اثبات مقاومت و پایداری و عدم تعطیلی نماز جمعه سیل جمعیت به سوی مسجد جامع روانه شدند و نماز جمعه اقامه شد.

فردای روز بمباران خبرنگاران داخلی و خارجی برای انعکاس خبر به همدان آمدند و با مجروحین و بازماندگان شهدا به مصاحبه پرداختند و از طرف امام جمعه و نماینده حضرت امام در استان همدان سه روز عزای عمومی در استان اعلام شد.

همچنین نخست وزیر وقت و بسیاری از مسئولان کشور برای تفقد از خانواده های شهدا و مجروحین حادثه و همدردی با مردم همدان به این شهر سفر کردند.

در روز یکشنبه 27 تیرماه 61 پیکرهای 100 تن از شهدای این حادثه با حضور ده ها هزار نفر از مردم استان، از میدان امام خمینی (ره) شهر همدان تا گلزار شهدا تشییع شد و از آن روز به بعد نام "قدس" بر آن ورزشگاه نهاده شد.

25 تیرماه سال 61 یکی از روزهای پرخاطره همدان است

شاهد عینی بمباران روز قدس در خصوص این حادثه گفت: روز 25 تیرماه سال 61 یکی از روزهای پرخاطره و با خاطرات تلخ و شیرین است، شیرین از این نظر که دفاعی مقدس داشتیم و تلخ از این نظر که همه چیز آن روز با خون و خاک یکی بود و صحنه های دلخراش زیادی در آن روز به چشم می خورد.

معصومه سعوه اظهار داشت: در سال 61 تنها 11 سال داشتم، آن روز آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز قدس بود که به همراه همسر دایی ام برای راهپیمایی روز قدس به خیابان آمده بودیم، من در آن روزها با ذوق و شوق کودکانه به راهپیمایی آمده بودم.

سعوه در ادامه افزود: قرار بود پس از راهپیمایی برای برپایی نماز جماعت به استادیوم “آزادی” همدان برویم.

وی عنوان کرد: در روز قدس برای راهپیمایی در خیابان جمعیت زیادی در حال حرکت بودند که به یکباره صدای انفجاری بلند شد، خیلی ترسیده بودم، جمعیت پراکنده شدند،‌ اما زن دایی ام "افسرالسادات قهاری" با شنیدن صدای انفجار به وسط خیابان رفت و با شعار"الله اکبر" جمعیت را همراه خود کرد، مردم هم با اتحاد و یکپارچگی و شعار گویان راهی استادیوم شدند.

سعوه عنوان کرد: در حال نماز بودیم که به یکباره در ورزشگاه صدای مهیب انفجار در صفوف مختلف به ویژه صفوف خانمها بلند شد.

در محل برگزاری نماز جماعت بمبی در دو متری من به زمین اصابت کرد

این شاهد عینی بمباران عنوان کرد: در محل برگزاری نماز جماعت بمبی در دو متری من به زمین اصابت کرد و زن دایی ام به شهادت رسید، در این لحظه دود تمام جمعیت را در خود بلعید که من با چهره ای بهت زده درخواست کمک کردم و هیچ کسی را در بین دودها پیدا نمی کردم .

معصومه سعوه یادآور شد: همسر دایی ام "افسرالسادات قهاری" 24 ساله و باردار بود که در این بمباران دلخراش به مقام رفیع شهادت رسید.

وی بزرگترین آرزوی خود را شهادت خواند و گفت: آرزو داشتم به آن زمان برگردم تا در این دفاع مقدس که قرآن کریم بر آن تاکید کرده است شهید می شدم.

سعوه در پایان سخنان خود گفت: آن روزها برای من تمام شدنی نیست و لحظه لحظه های آن روز در ذهنم همیشه رنگ خدایی دارد.

مدیر تحقیق و پژوهش قرآنی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان‌ از شاهدان این حادثه نیز گفت: بمباران روز قدس از حوادث نادری بود که در کشور و در همدان، در ماه مبارک رمضان و هنگام اقامه نماز برای اتفاق افتاد.

منطقه سبد باف‌ها و ششصد دستگاه نیز مورد حمله دشمن قرار گرفت

سید علی مساوات افزود: در روز قدس سال 61 مردم در میدان امام خمینی تجمع کردند و به‌‌سمت آرامگاه بوعلی به حرکت در‌آمدند و حدود ساعت نه و چهل دقیقه صبح صدای انفجاری بلند شد و منطقه سبد باف‌ها و ششصد دستگاه مورد حمله دشمن قرار گرفت.

وی افزود: عده‌ای از مردم از جمعیت جدا شدند و به‌کمک مردم بمباران شده شتافتند و عده‌ای دیگر الله‌اکبر‌گویان به‌راه خود ادامه دادند و به‌سمت استادیوم قدس راهپیمایی کردند.

وی ادامه داد: در آن روز سخنران قبل از خطبه‌های نماز جمعه، یکی از اساتید حوزه علمیه قم بود و در آن سخنرانی گفت که رزمندگان همدانی در منطقه رمضان حماسه‌ها آفریدند، در همان لحظه بود که ضلع شمالی استادیوم قدس مورد اصابت موشک قرار گرفت.

از یک خانواده 11 نفر به‌شهادت رسیدند

مساوات عنوان کرد: بمب دیگری نیز در بین صفوف خواهران منفجر شد و مردم مظلومانه به‌شهادت رسیدند و زمین سبز چمن استادیوم قدس به‌رنگ سرخ درآمد و بیش از 90 نفر شهید و بیش از 600 نفر مجروح شدند طوری‌که از یک خانواده 11 نفر به‌شهادت رسیدند.

وی اضافه کرد: در ضمن منطقه قلعه سبزی همدان نیز همزمان با انفجار استادیوم قدس بمباران شد و در کل 125 نفر در همدان در آن روز به‌شهادت رسیدند.

مساوات اظهار داشت: اما حماسه اصلی در ساعت یک ظهر اتفاق افتاد که آیت‌الله‌ نوری، امام جمعه همدان گفت که نماز جمعه همدان باید برپا شود و مردم با همان لباس‌های خونی و وضعیت روحی از استادیوم قدس به مسجد جامع رفتند و نماز خود را خواندند.

وی اضافه کرد: بر اساس همین اتفاق خونین، شهید عباس دوران تحت تأثیر قرار گرفت و به تلافی آن کار به شهر بغداد حمله کرد.

سرلشکر عباس دوران پالایشگاه بزرگ نفتی عراق را منهدم کرد

مساوات ادامه داد: سرلشکر شهید عباس دوران، حماسه بغداد را 5 روز بعد از بمباران استادیوم قدس کلید زد و زمانی که سران غیر‌متحد در بغداد کنفرانس داشتند، شهید دوران در 30 تیرماه سال 61 پرواز و پالایشگاه بزرگ نفتی عراق را منهدم کرد.

وی در ادامه گفت: بعد از آنکه هواپیمای او مورد اصابت گلوله قرار گرفت، به کمک خلبان خود گفت اژکت کند و بعد هواپیمای یک باله خود را به‌سمت هتلی که سران غیر متحد آنجا بودند به‌عنوان آخرین گلوله هواپیما را به آن ساختمان زد.

وی عنوان کرد: بعد از بیست و چند سال از پیکر ایشان فقط پوتین ها و استخوان‌های قسمتی از بدن شهید به میهن آورده شد.

یکی دیگر از شاهدان حادثه نیزآن را چنین به تصویر کشید: بیست دقیقه طول کشید تا توانستیم پیاده و سواره خود را به محل برسانیم، شیشه‌های خرده شده و در و پنجره‌های از جاکنده شده و درب مغازه‌هایی که انگار به‌وسیله اهرم‌های قوی از چارچوب جداشده اند از شعاع نزدیک به 700 – 800 متری به محل انفجار جلب نظر می کرد.

اولین نقطه‌ای که خود را رساندیم، ششصد دستگاه بود، حجم جمعیت بیش از حد انتظار بود و مردم یا حسین گویان با هر وسیله ای دردسترس خود سرگرم به کنارزدن آوارها بودند.

بمب درست در سه راهی ابتدایی ششصد دستگاه به خانه‌های سازمانی دانشگاه بوعلی که آجری بود اصابت کرده و کاملاً آنها را ویران کرده بود ...

راکت در محل برخورد با زمین گودال بزرگی به قطر 7 متر ایجاد کرد

راکت در محل برخورد با زمین گودال بزرگی به قطر 7 متر و عمق 2 متر ایجاد کرده بود و خروارها خاک و سیمان و آجر و تیرآهن در هم پیچیده بود و تا فاصله چند صد متری تیرهای سیمان برق شکسته و همه کابل‌ها پاره شده بودند.

شاخ و برگ درختان شکسته شده در هم ریخته شده بود و چند دستگاه اتومبیل براثر ترکش بمب خسارت دیده بودند.

مردم، نقاط فروریخته را که احتمال می دادند کسی یا کسانی زیر آوار مانده باشند به یکدیگر نشان می دادند و گروهی نیزبدن‌های تکه‌تکه شده را جمع‌آوری می‌کردند و در کیسه می‌ریختند.

در چند مورد که ما از مشاهدات عکس می‌گرفتیم، اعتراض کردند که: «برادر! عکس می خواهد چه کار؟ کمک کنید! ... به محل بمباران دوم شتافتیم که معروف به محله سبد بافان است و راکت‌ها درست در وسط خانه‌های گِلی فرود آمده و در منطقه ای به شعاع 200 متر، تل‌هایی از خاک و دیوارهای درهم ریخته مشاهده می شد.

زیلوها و مختصر اثاثیه منازل در قسمت‌های تخریب شده خود نمایی می کرد و در فاصله دورتری دو اتومبیل زیر آوار مانده و له شده بودند تلاش مردم با دست خالی برای بیرون آوردن اجساد اززیر آوار مداوم بود وآه و ناله ماتم زادگان سنگدل‌ترین افراد را متأثر می کرد.

دختر 17 ساله ای روستای دینگله کهریز به شهادت رسید

مادر زهرا قهرمانی، دختر 17 ساله ای که از روستای دینگله کهریز در این راهپیمایی بر اثر بمباران به شهادت رسید‌، دراین باره می گوید: زهرا قرار بود چند ماه دیگر نو عروس خاله اش شود، آن روز به همراه من چادر سفید و کفش‌های نرم و راحت پوشید و همراه خیل جمعیت، از میدان امام (ره) تا استادیوم قدس را پای پیاده و با سر دادن شعارهایی علیه آمریکا و اسرائیل طی کرد.

مادر زهرا ادامه داد: وقتی که به نمازگزاران پیوستیم، وضویی تازه ساخت و در صفوف نمازگزاران قرار گرفت، ناگهان صدای مهیب انفجار همه جا را فرا گرفت. همه منتظرین نماز جمعه باشنیدن صدای انفجار سرها را به طرف زمین فرود می آوردند، لحظه‌ای که پس از انفجار سرمان را برداشتیم، چیزی جز چادر‌های پراکنده، مهرها و تسبیح‌های خونین، جسم‌های بی جان و پیکرهای تکه‌تکه شده و فریاد و دود و آتش ندیدم. زهرا از ناحیه کتف راست ترکش خورده بود. او را در آغوش کشیدم و گرمی خون او را دردست چپم احساس کردم. چند لحظه بعد، زهرا به دیدار معبود شتافت..

پری شکری در بمباران روز قدس مجروح شد و خواهرش فاطمه نیز به شهادت رسید، او درباره بمباران این روز می‌گوید: از میدان امام (ره) تا استادیوم قدس مرتب شعار دادیم، بعد تجدید وضو کردیم و آماده نماز شدیم که صدای وحشتناک بمباران هوایی و اصابت راکت‌ها، فضای نمازجمعه را غرق در آتش و خون کرد و همه چیز به هم ریخت که قابل توصیف نیست.

فاطمه به شدت گریه می کرد چراکه از طرف کتف راست به‌شدت مجروح شده بود و خودم نیز در پای راستم احساس درد می کردم. وقتی به ناحیه زخمی شده دست زدم احساس کردم که انگشتان دستم ازآن سو به هم رسید. این نشان می داد که پایم به شدت مجروح شده بود. با این حال به فکر فاطمه بودم (9 ساله) که در خون خود غرق شده بود، او را به بیمارستان منتقل کردیم ولی به علت اصابت ترکش در همان روز به شهادت رسید..

پس از این حادثه بود که نام شهدای قدس بر آن ورزشگاه نهاده شد و استادیوم شهدای قدس همدان تا همیشه روزگار، سند ایمان و استقامت مردم همدان باقی خواهد ماند.

کد خبر 1650134

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha