مصطفی جمشیدی، نویسنده و پژوهشگر در زمینه سینما و ادبیات در تماسی با خبرنگار مهر، از آنچه «بیمهری» جامعه به قشر نویسنده خواند، انتقاد کرد و گفت: گویی توافقی کلی در جامعه برقرار است که جهان داستانی نویسندگان بیاهمیت شمرده شود.
وی افزود: بیانصافیهایی که در ارزشگذاری برخی کتابها و بیعدالتیهایی که در شبکه پخش و توزیع کتاب صورت میگیرد، گواه این مدعا است. متاسفانه در کشور ما عموماً توجهی به این مسئله که داستان چه نقشی میتواند در تمدنسازی داشته باشد، صورت نمیگیرد.
جمشیدی با اشاره به مشکلات «طیفی از نویسندگانِ کارمند در زمینه خلق اثر» از اینکه «سازمانهایی که این نویسندگان برای آنها کار میکنند، امکانات لازم را برای آفرینش آثار داستانی خلاقه در اختیار آنها قرار نمیدهند» انتقاد کرد.
نویسنده «سونات عدن» در این رابطه گفت: رمان حاصل فراغت نویسنده است و تا وقتی این فراغت برای نویسنده حاصل نشود، اثری در خور خلق نخواهد شد. به عنوان مثال من برای مستند کردن اثرم درباره «امام موسی صدر» آرزو داشتم بتوانم سفری به لیبی انجام دهم ولی این امکان برایم فراهم نشد. طبیعتاً خروجی کار من هم نواقصی ناشی از این مسئله خواهد داشت.
وی افزود: من که 52 سال سن دارم و 16 سال آن را در یک فضای کارمندی سپری کردهام، از مصائبی که شغلم برای کار نویسندگی به وجود آورده، خسته شدهام و فکر میکنم این مسئله مبتلا به بخش زیادی از نویسندگان ما هست.
جمشیدی با بیان اینکه «منشا این مسئله به عدم درک موقعیت نویسنده از سوی افراد بالادستی در فضای کار برمیگردد» ادامه داد: به دلیل جهان خاصی که نویسنده دارد، آشتی برقرار کردن میان او و فضای کارمندی سخت است. البته مواردی مثل نجیب محفوظ که 40 سال در یک اداره سینمایی کار کرد و نوبل ادبیات هم گرفت، استثنا است.
مجموعه داستانهای یک سبد گل محمدی، مرغهای دریایی، باورم کن سلیمان و نیز گزیده ادبیات معاصر و چهار رمان به نامهای بازیافتهای شهر دلتنگ، شنیدن آوازهای مغولی، لغات میغ و بیداری از آثار چاپ شده مصطفی جمشیدی است.
نظر شما