ايرانيان از ديرباز شادي را مهم ترين بخش زندگي خويش مي دانستند و اگر نگاهي به تاريخ داشته باشيم به روشني خواهيم ديد كه ايرانيان باستان همواره روزهايي را به عنوان جشن ، چه مذهبي و چه ملي ، به شادي و سرور مي پرداخته اند چيزي كه نوروز را از ديگر جشنهاي ايران باستان جدا مي سازد فلسفه وجودي نوروز است كه پيوند انسان با طبيعت است و اين به روشني پيداست چرا كه فلسفه نوروز با نو شدن و تازه شدن طبيعت همگن است و با پايان يافتن زمستان و رفتن سرما و جايگزين شدن بهار انسان نيز زنگار هاي كهنه را از فكر و انديشه بر مي كند و دلها را از كينه پاك مي كند و با حركت نمادين " خانه تكاني " با طبيعت همگام مي شود .
نوروزيعني شادماني و سرور
نوروز داراي آيين هاي فراواني است كه از آن جمله مي توان به چند مورد زير اشاره كرد:
1) حاجي فيروز : در حدود يكماه مانده به جشن نوروز شخصي با روي سياه و پوشش قرمز در كوچه و خيابان به راه ميافتد و از راه رسيدن نوروز را به همگان اعلام ميكند و اين به همراه رقص و آهنگي شاد ميباشد.
2) روياندن سبزه : سبزي نماد زندگي نو و مهر است كه نشانگر زندگي بشر و پيوند او با طبيعت است. در دوران باستان در كاخ شاهان ، بيست روز پيش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام بر مي آوردند و بر هر يك از آنها ، يكي از غلات را مي كاشتند و خوب روييدن هر يك را به فال نيك مي گرفتند و بر آن بودند كه دانه در آن سال پر بار خواهد بود و در روز ششم آنها را بر مي چيدند و به نشان بركت و باروري در تالارها پخش مي كردند.
3) شستشو و پاكيزگي : ايرانيان همانگونه كه به پاكي روان اعتقاد داشتند ، پاكيزگي تن را نيز لازم مي دانستند و به ويژه در روزهاي سال نو ، پوشش و كاشانه خود را پاكيزه مي كردند .
4) خوان هفت سين : كه از مهمترين آيين نوروز به شمار مي رود تشكيل شده از هفت چيز كه با حرف " سين " شروع مي شود و همچنين شمع روشن ، قرآن ، آينه ، ماهي و تخم مرغ .
5 ) سيزده به در و پايان نوروز : آخرين رسمي كه در روزهاي نوروز برگزار مي شود آيين سيزده بدر است.مردم در اين روز ،خانه ها را ترك مي كنند و به دامان طبيعت پناه ميبرند و در كنار سبزه زار روز را سپري مي كنند .
نوروز بزرگترين جشن ملي"
نوروز بزرگترين جشن ملي ايرانيان است، كه در نخستين روز از نخستين ماه سال شمسي برگزار ميشود اين جشن از زمان آرياييان وجود داشته و در اصل يكي از دو جشن بزرگ بوده است ، آرياييان در اعصار باستاني دو فصل گرما و سرما داشتند ( طبقهبندي سال به چهار فصل بعدها پيدا شد ) كه فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما دو ماه بود و بعدها با تغييري كه در فصول پديد آمد تابستان تبديل به هفت ماه و زمستان پنج ماه شد ودر هر يك از اين دو فصل جشني برپا ميكردند ، جشني را كه در شروع فصل گرما ميگرفتند" نوروز "و جشن شروع فصل سرما را "مهرگان" ميناميدند.
سنت ديرينه نوروز در لرستان
در لرستان مراسم نوروز و پيشواز از سال نو تقريبا همچون ساير نقاط ايران پهناور است اما چندين تفاوت وجود دارد كه ما بيشتر به ذكر آنها مي پردازيم . مهيا شدن براي نوروز تقربا از اوايل زمستان و اواخر پاييز شروع مي شود اما يك هفته پيش از جشن نوروز شدت بيشتري مي گيرد و مردم " كاردرسي " ( به معني كار درستي و آماده شدن براي مراسم نوروز ) مي كنند ، زن خانه با كمك دختران و همسايگانش "گرديله " به معني گردگيري و خانه تكاني را انجام مي دهد و با پاك كردن و شستشوي درو ديوار و پنجره ها و قالي و فرش و همچنين وسايل خانه كه مدت يكسال يا كمتر است جابهجا نشده اند ، سامان خانه را از نو مي آرايد ، علاوه بر اين زنان خانواده به نيت تندرستي هر يك از افراد خانه دانه هاي خوراكي گندم ، عدس ، جو و كنجد را در ظرفي خيس كرده تا جوانه زده و سبز شود . ( سبزه عيد )
شيريني و نقل و آجيل نيز براي پذيرايي از مهمانان به اندازه كافي و در حد توان مالي خانواده ها تهيه مي شود . در گذشته معمول ترين شيرينهايي كه در ايام نوروز در لرستان پخته مي شد و رونق فراواني نيز داشتند عبارت بود از كاك مخصوص خرم آباد و بروجرد ، كلوچه هاي آردي و برنجي ، كلوآشير، برساق و قاووت اما امروزه شيريني هايي كه استفاده مي شود مانند ساير شيريني هاي رايج در سطح كشور است . كه توسط قناديها پخته و فروخته مي شود . پس از تهيه مقدمات و لباس نو و پاكسازي خناه خود را براي مراسم بعدي آماده مي كنند .
جمعه آخر سال
هر كدام از اهلي خرم آباد در صورتي كه توانايي جسمي دارند عصر آخرين پنجشنبه سال را در حالي كه لباس نو بر تن كرده اند و مقداري هل و و نقل و خرما جهت خيرات براي گذشتگان را با خود حمل مي كنند بر آرامگاه هاي خانوادگي خويش گرد آمده و مراسم آخر جمعه سال را در گورستان انجام مي دهند و با نثار فاتحه براي رفتگان ياد و خاطره آنها را زنده و ارتباط نسل جديد خود را با نياكانشان محكم تر مي كنند .
چيزي كه شايد هر تازه واردي ( افراد غير بومي ) را به خود متوجه سازد و براي وي بسيار تماشايي باشد كودكان خردسالي ( زير سن 7 سال ) هستند كه با پوشيدن پيراهني سفيد و بلند با جليقه و كلاه و در دست گرفتن كشكول و تبرزين دراويش در كنار والدينشان سر راه مي ايستند و هر كس نذري يا صدقه اي دارد به آنها مي سپارد .
پولها و ساير نذوري كه در پايان روز جمع آوري شده توسط خود اين كودكان يا بزرگترهايشان به افراد نيازمند و مستمند واگذار مي شود، فلسفه اين كار نيتي است كه پدر و مادر و يا يكي از افراد خانواده در دل داشته و كودك را درويش مي كند . ( بين 3 تا 7 سال ) تا خداوند آنها را از حوادث و بلايا دور كرده و از گزند حوادث تلخ دور بماند ( عيد مباركي ) .
ديد و بازديد عيد
پس از تحويل سال و قرآن بر سر گذاشتن مردان گروه گروه به خانه بزرگ و ريش سفيد روستا رفته و پس از وي به ساير خانه ها سركشي كرده و با افراد آن خانه ها عيد ديدني مي كنند و در همان روزهاي اول به تمام خانه ها سركشي مي شود، پس از مردان زنان در روز دوم به عيادت و نوروز مباركي مي پردازند عموما عيدي كودكان يك يا چند تخم مرغ رنگ شده است .
به اين ترتيب اعضاي خانواده با جملاتي پاك و صادقانه و مهربان نوروز را به يكديگر شاد باش مي گويند .
سيزده بدر در خرم آباد
در خرم آباد به جاي سيزده به در چهارده به در است يعني به جاي اينكه روز سيزده نوروز را جشن بگيرند همان مراسم را در روز چهاردهم نوروز انجام مي دهند زيرا در روز اول سال ( روز نوروز و عيد ) را به حساب نمي آورند و سيزده بدر غير بومي مي دانند به اين ترتيب بسياري از خانواده هاي ريشه دار خرم آبادي همان چارده بدر را جشن مي گيرند.
در روز برگزاري اين جشن دوستان و اقوام و همسايگان سپيده و يا شب قبل از روز جشن در مكاني گردهم آمده به سوي خارج شهر و دامان طبيعت حركت كرده و محلي را معين و در آنجا مستقر مي شوند و با هيجان و شور حالي زبان زدني به بازيهايي نظير دال پلو ، هرازگوني ، پرو ، قاوو مي پردازند كه بسيار شادي آفرين است .
در پايان مراسم نيز سبزه هاي سفره هفت سين را در كنار رودها رها كرده و به خانه باز مي گردند .
نوروز در آذربايجان
آيينهاي اساطيري مانند “كوسه برنشين“ يا “مير نوروزي” هر كدام سمبلهايي بودند كه در هر منطقهاي به نامي اجرا ميشدند. مثلا “كوسا گلين” در آذربايجان، نشانهي شادي نوروزي است. كوسا شخصيتي مانند حاجي فيروز است كه لباسهاي غير متعارف ميپوشد، چوب به دست ميگيرد، كلاه منگوله دار بر سر ميگذارد و شاگردي دارد كه با هم ترانههاي شاد ميخوانند. اين آيين در بين مردم كشاورز و دامدار اجرا ميشود و بنابر اعتقادات مردم براي آنها خير و بركت ميآورد.
نمونهي ديگر آيين “غول و كاس آغا” است كه نماينده بازيهاي شادي آور است و در گيلان اجرا ميشود ، در اين رسم نبردي ميان سرما و گرما يا سياهي و سفيدي يا نيكي و بدي كه همگي بنمايههاي اسطورهاي دارند در ميگيرد و در حالت نمايشي يكي بر ديگري پيروز ميشود.
آييني به نام “عمه گرگا” در سمنان اجرا ميشود كه در آن مردم خود را به شكل حيوان درميآورند و با تعريف سمبلهاي حيواني به ايفاي نقش ميپردازند.
در كنار اين آيينها، ورزشهاي سنتي هم در شهرهاي مختلف برپا ميشود؛ مانند خراسان كه كشتي گرفتن جز سنتهاي نوروزي مردم است.
در گذشته نوروز به دو بخش نوروز عامه و نوروز خاصه تقسيم ميشود و در پنج روز اول عيد كه نوروز خاصه بود مقامهاي رسمي و درباريان به ديد و بازديد ميرفتند و در بقيهي ايام عيد تا روز 13 و 14 فروردين عامهي مردم ديد و بازديد ميكردند. البته بنا بر رسم هميشگي، ابتدا كوچكترها به ديدن بزرگترها ميروند و سپس بزرگترها بازديد آنها را پس ميدهند.
سمندربازي رسم مردم جنوب خراسان در پنجم نوروز
اين بازي در روزهاي پنجم و سيزدهم اجرا ميشود و تا حدودي شبيه فوتبال است؛ بازيكنها به دو گروه 11 نفري يا كمتر تقسيم ميشوند، پيراهنهاي خود را درميآورند، پاچهي شلوارها را بالا ميزنند و حالت جنگي به خود ميگيرند. سپس به وسيله گرزهايي كه از پارچه درست كردهاند بازيكنهاي تيم مقابل را ميزنند.
همچنين هر گروه يك خانه به نام «كت» دارند كه اگر بازيكنها به آنجا پناه برند، گروه مقابل نميتواند آنها را بگيرد يا بزند. هر گاه يك تيم بتواند تمام اعضاي يك گروه را بگيرد، بازي تمام ميشود، اين بازي احتمالا در تمرينهاي رزمي جنگاوران ريشه داردضمن آنكه بازي هم به نام سمندر نامگذاري شده كه حيوان ناشناختهاي است كه خود را در آتش ميسوزاند.
در ميان مردم جنوب خراسان رسم است كه در روز ششم نوروز به بيابانها بروند و از گياهان تازه رسته كه شايد بعضي از آنها جنبهي دارويي هم داشته باشد بخورند. در اين روز گياهي به نام «نقودشك» كه اولين گياه خوراكي است كه در بهار ميرويد و پياز گل لاله بيشتر از بقيه مصرف ميشود.
در جنوب خراسان منطقههايي به نام پير وجود دارد: پيرمكاني است كه در آنجا چشمه و درخت بيدي است كه معمولا در نزديكي آن اتاقي ساخته شده است. مرسوم است كه مردم در روز سيزدهم نوروز آش خاصي را شامل انواع حبوبات در آنجا ميپزند و ميخورند. اين آيين بسيار قديمي است و به دوران مزدايي، يعني پيش از زرتشت، بازميگردد پختن اين آش شبيه چيزي است كه در آثار ادبي ما به نام «بهمنجنه» از آن ياد ميشود:
به جوش اندرون ديگ بهمنجنه
به دست اندرون دسته نسترن
اين رسم تا 230 سال پيش در ايران برگزار ميشد و چون اينگونه رسمها جنبههاي سنتي دارند و به آساني از ميان نميروند، قطعا اكنون نيز در ميان برخي از مردم اجرا ميشود.
نوروز خواني در مازندران
آستانه فرارسيدن فصل زيباى بهار طنين صداى عاشقانه ، عارفانه و ستايش گر "نوروز خوان ها" دربرخى ازمناطق استان مازندران ، بهارى پر از عشق واميد و بركت را به مردم نويد مي دهد. "نوروزى خوانى" يا خواندن ترانه هاى بهارى از مراسم بسيار كهن است كه قدمت آن به پيش ازاسلام باز مىگردد كه تا چند دهه پيش به شكل گسترده در مازندران " رواج داشت.
نوروزى خوان ها در گروه هاى چند نفره اشعارى را در مدح بهار مىسرودند ،كه پس از اسلام آوردن ايرانيان ، ابياتى در وصف امامان نيز بدان افزوده شد. اندك نسل باقي مانده از نوروز خوانان قديمى گيلان هنوز هم اين ترانه ها را سرمى دهند : بهار آمد ، بهار آمد خوش آمد على (ع ) با ذوالفقار آمد خوش آمد على (ع ) با ذوالفقار ،قنبر جلودار به شاه زنگبار آمد ، خوش آمد **** باد بهارى آمده ، گل به گلستان آمده، مژده دهيد اى دوستان ، نوروز سلطان آمده ...
درآواز نوروز خوانان ستايش پرود گار ، فصل بهار وشكرگزارى نعمات ، عشق به خدا و ائمه اطهارموج مىزند. دسته هاى نوروز خوان به درخانه مردم مراجعه و شروع به آواز خوانى مىكنند، تا صاحب خانه هديه اى به آنها بدهند ، هدايا معمولا پول نقد، برنج ، تخم مرغ ، گندم و آرد است و ميزان آن به كرم صاحب خانه بستگى دارد. دختران و پسران دم بخت مازندران نيز معتقدند اگر گروه نوروز خوان در خانه آنها را بزند، به زودى راهى خانه بخت خواهند شد.
اشعار نوروز خوانان مملواز ابياتى با مضامين بىوفايى دنيا ، دوستى و عشق را قدر دانستن ، وفاى به عهد و احترام به والدين است . نگاه نوروز خوانان به گذشته آكنده از غم و اندوه و ناتوانى در برابر سرنوشت در عين حال اميدوراى به آينده اى خوش است . دراشعار عاميانه نوروز خوان ها نوعى تضاد مضامين وجود دارد به نحوي كه در آن از يك سو مبارك باد به مناسبت رسيدن ايام عيد و از سوى ديگرغم هجر كه يكى از اصول عشق شرقى است ديده مىشود.
اشعار نوروزخوان ها اگر چه عاميانه ، ساده وبراى همگان قابل فهم است ، در لايه هاى آن اندوه عارفانه دورى از معشوق حقيقى و دور افتادن از حق و بىاهميت بودن ماديات دنياموج مىزند. تنوع اشعار نوروز خوان ها با بهره گيرى از طبيعت استان از ديگر ويژگىهاى سروده هاى آنان است به گونه اى كه سبزى و طراوت بهار با بهرگيرى از واژه هاى شاعرانه كاملا در ذهن شنونده تداعى مىشود.
نوروز در ساير كشورها :
سه روز جشن در تاجيكستان به مناسبت نوروز
در زماني كه تاجيكستان جزوي از استانهايشوروي كمونيست بود، دولتمردان اين حزب،سعي داشتند به نوعي اين جشن را از بين ببرند، امااين سنت از ميان نرفت. تاجيكها نوروز را جشنپاكيها ميدانند، نوروز براي مردم تاجيكستانيك جشن ملي و سنتي به حساب ميآيد.
اين در شرايطي است كه از تاجيكستان به مدتهفتاد سال زير نظر حكومت كمونيستي ادارهميشد. حكومتي كه همواره سعي داشتآيينهاي يك كشور را زير سوال ببرد. به مدتهفتاد سال به تاجيكها گفتند كه اين جشن نبايدوجود داشته باشد. اما تاجيكها آن را حفظكردند، كمونيستها بارها به مردم آن كشور گفتندكه «نوروز» سال نو نيست و اول ژانويه سال نوميباشد، اما مردم تاجيك همواره از نوروز بهعنوان سال نو ياد ميكنند.
گل گرداني
در تاجيكستان، مراسمي صورت ميگيرد كه بهآن گل گرداني ميگويند. اين جشن به صورتياست كه عدهاي از كودكان به در خانهها ميروند،شعر ميخوانند و گل هديه ميبرند، آنانميخوانند: گل آوردم از آن پايان...
بهار نو مبارك باد گل زردك ثنا ميگه، بهار نومبارك باد در تاجيكستان هم به مانند ايران،رعايت آداب نوروزي با خانه تكاني آغاز ميشودو اما مهمترين غذاي نوروزي تاجيكها، مراسمسمنك يا سمنو است.
سمنك بوي بهار است، سمنك رمز بهار است،عيد نورزوي مبارك باد
سمنك در جوش ماكفچه زنيم
ديگران در خواب ما دخچه زنيم
همچنين سفره هفت سين، البته هفت نوع غذا براي تحويل تدارك ديده ميشود.
آتش پرك جايگزين چهارشنبه سوري
«آتش پرك» از ديگر آيينهاي نوروزي است كه به هنگام فرارسيدن نخستين روز ماه فروردينيا سال نو صورت ميگيرد. سه گلخن (مشعل) ازچوب درخت سرو روشن كرده ميشود و مردم بهخصوص جوانان و دختران از بالاي شعله آتش ميجهند و «سرخي تو از من و زردي من ازتو» ميگويند و به اين وسيله كينه، كدورت، غم ودرد خود را بيرون ميكنند.
در نخستين روز نوروز كه در تاجيكستان 21مارس است، مراسم «جفت براران» صورتميگيرد و به اين دليل از نوروز به عنوان عيد بهار وآغاز كشت و كار براي كشاورزان نام ميبرند.
پرفسور «دادخدا سيم الدين اف» رييسپژوهشگاه زبان و ادبيات فرهنگستان علومتاجيكستان ميگويد: «در گذشته يك سنتمشترك تجليل از نوروز ميان مردم آريايي وجودداشت. در تاجيكستان، ايران و افغانستانويژگيهاي محلي تجليل نوروز وجود داشت وهنوز هم رايج است. آيين سنتها را بايد احياكرد و تمامي اين سنن را در يك سنت مشتركبراي تجليل از نوروز آماده كرد، تا مراسمهايتاريخي تجليل از نوروز به وجود بيايد».
بار ديگر نوروزي ديگر و سالي ديگر از راه مي رسد ، بياييم آيين و سنتهاي گذشته را كه همچون ميراثي ارزنده كه از گذشتگانمان به يادگار مانده پاس بنهيم و در راه حفظ آداب و رسوم كهن سرزمين عزيزمان بكوشيم .
نظر شما