به گزارش خبرنگار مهر، باید تعریفشان کرد. باید نگاهشان کرد، مهم است که کجا بود، در یکی از خیابان های شهر، یکی از خیابان های شمال شهر. یک ساختمان نیمه کاره، یک جفت خرابه، در دل زمین وسیعی قد کشیده و در آن تاریکی شب، حفره های خالی دیوارها که قرار بود قاب در و پنجره باشد، به چشمان خواب رفته آدمیزاد می ماند.
ویرانه ها همه جای حاشیه شهر
رنگ دیوارها خاکستری است، چیزی شبیه سنگ. دور و بر پراست از صداهای درهم و آدمهایی که غریبه اند. خرابه ها تقریبا همه جای حاشیه شهر را در بـرگـرفته و صورتهایی که از پشت هرکدام ازدیوارهای خرابه پیداست، تلخ و گس و سرما زده تو را دنبال می کنند. هــر کــس در گــوشــهای مـشغـول کـاری. پسـر بچـههـا کنـار دیواری که رنج سالها را به دوش کشیده و حالا کهن تر از آن است که با باد و بارانی نحیف نریزد بازی می کنند و با هر دویدنی، انگار بمبی از خاک و غبار را منفجر می کنند .چند نفر هم توی تاریکی طاقهای نیمه ویران خرابه روی زمین نشستهاند و پچ پچ میکنند.
دود و خاکستر از آتش زیر زباله ها زبانه میکشد و بویی که نفست را بند می آورد دستش را انگار می گذارد بیخ گلویت و می خواهد خفه ات کند . سقف و دیوار. با قاب پنجره های بدون شیشه. با کفی پوشیده از خاک و سنگ و آجر و قوطی خالی نوشابه، با بوی شب و ماندگی و راندگی.
فساد و اعتیاد تنها مشخصه خرابه ها
سراغ کوچهای میرویم که فساد و اعتیاد تنها مشخصه آن است، کسی در کوچه دیده نمیشود و درها بسته است.
چـــرخ گاری که روی آن پر از پلاستیک و نان خشک است از جـلــوی پــایــت رد مــیشــود. کـســی آنطرفتر چرت می زند. خودش را لای پارچه رنگ و رورفتهای پیچیده. با یک نگاه گذرا هم می توانی بفهمی که این دیوارهای ویران کــه جــای جــای مـحـلــه را در خــود بـلـعـیــده انــد روزگـاری خانه های اعیانی بزرگی بوده اند که دست مالکین کوچک و بزرگشان حالا یا از دنیا کوتاه است یا اینقدر مالک دارند که ترجیح داده می شود همینطور مهجور مثل یک وصله ناجور و زخم ناسور توی دل محله ها دلمه ببندند.
دیـوارهـای خـرابـه بـه بـاروهـای قلعـه میماند. آسمان سیاه است. دیوارها خاکستری، اتاقهای ویران شده تودرتو و نیمه ویران به تو زل زده اند . نزدیک دیوارها که میشوی مــــردم شــبــیــــه کــــولــــیهـــا مـــیشـــونـــد، رنـــگ آدمهـــا فـــرق مــیکـنــد.گـویـی تـوی ویـرانـه هـا غـوغـای سـرنـگ و سـوزن بدجور رنگشان را عوض کرده .اما شهر آرام است، با همین خرابه هایی که گاهی اطراف جادهای باریک و پرپیچ و خم شکل گرفتهاند یا در دل خرابه ای نفس میکشند نامنظم از آدمهایی که هرچند وقت یک بار طرحهای متعدد باعث می شود که این سکوت شکسته شود . انگار این خرابه ها جزئی از زندگی مردم این مناطق شده اما همسایههایشان زیاد هم راضی نیستند. سهم آنها از با نزدیک شدن خـورشیـد بـه خـط خـاکستـری افـق، به تعدادعابرها افزوده می شود و آنها را می بینی که در گروههای دو نفره و سه نفره در حالی که با چشمهایشان تمامی کوچه را می پایند بیشتر می شــود .قـیــافــه هــا تــرسـنـاک اسـت ؛ بـهـم ریـخـتـه و عـبـوس.
اینهمه خرابه، دود و آتش و کلی سرنگ و سوزن است که ممکن است پا و دست بچه هایشان را پاره کند. چیزی که اصغر هشت ساله خوب تجربهاش کرده: با بچه ها همیشه اینجا بازی می کنیم مثل زمین فوتبال گل کوچیک می مونه. یه روز که داشتم پا به توپ می رفتم، یه چیزی انگار گزیدم. کلی خون ازم رفت. یه سرنگ رفته بود تو مچ پام با دردسر درش آوردیم.
متولی خرابه ها کجاست؟
گشت و گذار در کوچه پس کوچه های فقیرنشین و پس از آن ورود بـــه مــحــوطــه بــازســازی شــده ای کــه تــداعــیگــر شـاخـصـه هـای مـدرنیته است، ترکیب متضادی از رنگ و سـازه در یـکـی از نـقـاط حاشیه نشین را به نمایش گذاشته است. زندگی جریان آرام خود را دارد. پیرمردها در بوستانی که در کنار خانه های تودرتو است نشسته اند.
صادق از ساکنان قدیمی یکی از این محله هاست که خانه اش در همسایگی خرابه قرار دارد. لهجه اش خوب به تو می فهماند که از مناطق جنوب کشور است.
او می گوید: شرایط خیلی بدی است. بچه هایم را جرات نمی کنم از خانه بیرون بیاورم.
آنسوتر کنار زمین بـازی کـودکـان پـیـرزنـی از اهـالـی اصفهان نشسته است. مـیگـویـد: 20 سـال اسـت اینجا مخروبه است.
وی عمده مشکـل را حضـور مصـرف کننـدگـان مواد مخدر در محله می داند: امانمان را بریده اند، امنیت نداریم.
یکی از مردان محل که 60 ساله می زند و به گفته خودش از قدیمی های محل است می گوید: اینجا به بدی معروف شده است. هیچکس خانههای این منطقه را نمی خرد.
خانه هایی با چندین مالک
عباس حاج رسولیها رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان در این باره می گوید: ساکنان اصیلی که در بافتها زندگی می کنند یا توان اقتصادی لازم برای مهاجرت را نداشته اند، یا اساسا به محله خود علاقه مندند و حاضر نیستند که خاطرات آبا و اجدادی خود را وداع گویند اما زندگی در شرایط فعلی نیز با مشکلات و صدمات بسیاری همراه است.برخی از این بافتها هم یا مالکی ندارند یا چندین مالک دارند که چند سال طول می کشد که اسناد جداگانه تهیه کنند و تکلیف خانه های خرابه خود را معلوم کنند.
اگر تا دو دهه پیشتر، همسایگان این خانواده های اصیل، افرادی هم شأن و منزلت آنان بودند، اکنون یا افاغنه در همسایگی آنها زندگی می کنند یا خانه هایشان پشت به خرابه هایی داده اند که این خرابه ها جای مناسبی برای تکثیر جانوران یا حشرات موذی است و نیز مکانی برای ریختن و انباشت زباله.
از این گذشته بزهکاران در خرابه ها پناه می گیرند و باعث سلب آسایش مردم می شوند. بافتهایی به این شکل شبها دنیای دیگری دارد و زندگی متفاوتی در آن جریان می یابد. موادمخدر به شکل گسترده در خرابه ها توزیع و مصرف می شود و معتادانی که برای تأمین نیاز خود دست به سرقت می زنند در همین اماکن پناه می گیرند.
طرح های تفصیلی ،دست به دامن اعتبارات
سعید اسلامی، کارشناس شهرسازی در این رابطه با اشاره به مهمترین سیاست در مطالعات حاشیه نشینی شهرداری می گوید: برای حل این معضل طرح های تفضیلی شهرها و سیاست توانمند سازی و پیش بینی خدمات عمومی این مناطق و همکاری جمعی و مساعدت دولت در تخصیص اعتبارات ملی و کمک به طرح های تملک و توسعه فضاهای عمومی است.
...................
گزارش: دریا قدرتیپور
نظر شما