پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۰۷

تحلیل مهر/

گفتاری در کیستی نخبگان/ آیا ثروتمندان هم نخبه هستند

گفتاری در کیستی نخبگان/ آیا ثروتمندان هم نخبه هستند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: در یک تعریف نخبه به گروهی از اشخاص گفته می‌شود که در هر جامعه‌ای مواضع رفیع را در اختیار دارند.

 نخبه(Elite) از واژه "Eligere" به معنی انتخاب و یا انتخاب کردن، گرفته شده است. مفهوم اولی برای تبیین کیفیت اجناس و کالاهایی به کار می‌رود که دارای نوعی ویژگی و برتری، نسبت به سایر کالاها است.

 نخبه به کلی‌ترین مفهوم آن به گروهی از اشخاص گفته می‌شود که در هر جامعه‌ای مواضع رفیع را در اختیار دارند. به بیان جزئی‌تر، نخبه مشتمل بر گروهی از افراد است که در رشته‌ای خاص برتری دارند.

دقیق‌ترین تعریف از نخبگان را "پاره تو" ارائه داده است. به اعتقاد او، نخبه کسی است که ذاتاً دارای امتیازات هوشی، جسمی و روانی است. این مواهب را طبیعت در وجود یک شخص به عاریت نهاده است. معمولاً برگزیدگان، دربرگیرنده تمام افراد و اشخاصی‌اند، که دارای خصوصیات استثنایی و منحصر به فرد بوده و یا دارای استعداد و قابلیت هایی عالی در زمینه کار خود و یا در برخی فعالیت ها می باشند.

در دوره جدیدتر هـارولد لاسول، نخبگان را متشکل از افرادی می داند، که بیشترین دسترسی و کنترل به ارزش‌ها را دارند. این نوع تعریف از نخبگان، مصداقی برای انواع مختلف نخبگان اجتماعی، مسامحه در تعبیر و ساده‌انگاری می باشد؛ زیرا همه گروه‌های نخبه، سیطره و کنترلی بر ارزشها ندارند.

تعریف لاسول مخصوص به گروه خاصی از نخبگان اجتماعی است که در قالب نخبگان سیاسی می‌گنجد.


گرچه اندیشه بحث نخبه‌گرایی را در ایده‌پردازی‌های افلاطون، ماکیاول و دیگران می توان یافت؛ ولی واژه نخبه(Elite)، در قرن هفدهم میلادی برای توصیف و تبیین کیفیت اجناس و کالاهایی بکار می‌رفت، که دارای ویژگی و برتری نسبت به سایر کالاها باشد. در قرن‌های هیجدهم و نوزدهم، نخبه به اشخاص و گروهای اجتماعی‌ای اطلاق می‌شد، که از جایگاه و منزلت اجتماعی، سیاسی و روحانی برتری نسبت به دیگران برخوردار بودند. نخبه گرایی به عنوان یک نظریه پرقدرت اجتماعی توسط کارل مارکس، ویلفرد، پارتو، گائتانوموسکا و رابرت میخلز طرح گردیده است. دیدگاه مشترک این گروه از متفکران بر این مبنا استوار بود که حاکمیت در جامعه به دست گروه کوچکی از نخبگان می‌چرخد.

محمود سریع القلم در کتاب عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران در مورد نخبگان چنین اظهار نظر می کند:

"لغت نخبگان به معنای بزرگان، صاحبان فکر، شخصیت و تواناییهای وسیع فکری و سازماندهی می باشد. نخبگان به دو گروه کلی تقسیم می شوند: نخبگان فکری و نخبگان ابزاری، نخبگان ابزاری صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و نخبگان فکری افرادی هستند که اندیشه، فکر، روشهای بهینه، تئوری، آینده نگری و دوراندیشی تولید می کنند. اینان روشهای عقلایی تحقق اهداف را مشخص می کنند. البته نخبه ابزاری می تواند در عرصه سیاست و یا نظام اقتصادی، از تواناییهای فکری نیز برخوردار باشد."

در هرحال مفهوم گروه نخبه تحت تاثیر برخورد عالمانه و روشنفکرانه جامعه شناسان و استادان علم سیاست اروپایی و آمریکایی در دو دهه 60 و 70 میلادی، متحول شد؛ به طوری که در علوم اجتماعی عموماً گروه نخبه به نیروهایی اطلاق می شود که کیفیت کارکرد گرایانه مشخصی را دارا می باشد.

بدون اینکه به جوانب سیاسی و اخلاقی مساله توجه شود. امروزه محور اصلی بحثها در باره گروه نخبه، ساختار و عملکرد نیروههای قدرتمند سیاسی حاکم را شامل می شود. قدرت نخبگان سیاسی در یک نظام اجتماعی دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی، به عنوان تجلی حاکمیت ملی توجیه می گردد. با وجودی که هنوز برخی بر بعد ایدئولوژیک نخبگان شدیداً تاکید می ورزند، ولی در تعاریف جدید، اصطلاح نخبه و عملکرد آن، به صورت بی طرفانه و بدون توجه به بار سیاسی و ایدئولوژیک آن مورد ارزیابی قرار می گیرد.

 بالاخره در حالی که امروزه در جوامع صنعتی غربی ، نخبگان سیاسی به مثابه گروهی رسمی که قانوناً برگزیده شده اند، تعریف و تبیین می شوند، گروه نخبه در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران ، هنوز با تعاریف پاره تو و موسکا همسویی بیشتری دارند . به عبارت دیگر باید پذیرفت که در تعریف گروه نخبه شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص جوامع تاثیر تعیین کننده ای دارند. مفهوم نخبه مورد نظر جامعه شناسی غربی تطابقی با کارگزاران و دولتمردان کشورهای حهان سوم از جمله ایران ندارد.

گی روشه در کتاب تغییرات اجتماعی  طبقه بندی ششگانۀ زیر را از نخبگان ارائه کرده است:

1ـ نخبگان سنتی

نخبگان سنتی از حاکمیت و یا نفوذی برخوردارند که ناشی از ساختهای اجتماعی، ایده ها و اعتقاداتی است که ریشه در گذشته ای دور دارند و مبتنی بر راه و رسم سنتی طولانی اند. بدین ترتیب تمام برگزیدگان آریستوکراتیک برگزیدگان سنتی محسوب می شوند زیرا اعتبار آنها ناشی از  نژاد و اصل و نسب است که ریشه در سنتها دارد.

مانند رئیس یک قبیله که حاکمیت خود را ناشی از آن می داند که جانشین بلافصل رئیس قبلی است که آن هم به صورت سلسله مراتبی ادامه پیداکرده است. همچنین می توان نخبگان مذهبی را نیز معمولاً تا حدی نخبگان سنتی قلمداد نمود، زیرا حاکمیت یا نفوذ آنها مبتنی بر احترام نسبت به بعضی از حقایق است که در زمانهای پیشین بر انسانها آشکار گردیده و یا مبتنی بر سنتی طولانی است که ریشه تاریخی دارد.

2ـ نخبگان تکنوکرات

نخبگان تکنوکراتیک منتسب به ساختی رسمی یا اداری هستند. اقتدار آنها بر اساس معیار دوگانه ای استوار است. اول آنکه این نخبگان بر اساس قوانین وضع شده و رایجِ شناخته شده، انتخاب شده اند، دوم آنکه این اتنخاب به دلیل دارا بودن صلاحیتها، قابلیتها و تخصّصهای تحصیلی یا همچنین با احتساب دارابودن تجارب و سابقه در زمینه های خاص یا ملاکهایی از این قبیل سنجیده و مورد قضاوت قرار می گیرند. این نخبگان تکنوکراتیک از اقتداری برخوردارند که ماکس وبر آن را اقتدار عقلایی ـ قانونی نام نهاده است.

3ـ نخبگان مالکیت

نخبگان مالکیت به دلیل ثروت و اموالی که دارند از نوعی « اقتدار» یا « قدرت» برخوردار می شوند. این اموال و این ثروت باعث تسلط آنان بر نیروی کاری می گردد که به خدمت گرفته اند، ولی از طرف دیگر این توانایی مالی به آنها امکان می دهد که بتوانند بر روی سایر نخبگان سنتی و یا تکنوکراتیک فشارهایی وارد سازند و در نتیجه برای خود قدرت اجتماعی کسب نمایند. نخبگان مالکیت یا نخبگان اقتصادی از قبیل ملاکین بزرگ اراضی یا صنعتی و یا مالی افرادی هستند که تصمیماتشان می توانند بر زندگی سیاسی و اجتماعی اثر بگذارد و در نتیجه باعث ایجاد تغییرات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی گردد یا برعکس از انجام این تغییرات جلویری نماید.

4ـ نخبگان خارق العاده یا کاریزمایی

نخبگان کاریزمایی ( به تعبیر وبر ) نخبگانی هستند که خصوصیات خارق العاده به آنان نسبت می دهند. اقتدار و نفوذی که این نخبگان از آن برخوردارند، مستقیماً به شخصیت آنان بر می گردد و به گفته ماکس وبر بر قهرمان پروری مقدس، ویژه و استثنایی یا بر خصلت و صفت ستودة یک شخصیت متکی است.

5ـ نخبگان ایدئولوژیکی

این نخبگان اشخاص یا گروههایی هستند که در اطراف ایدئولوژی معینی متشکل گردیده یا در به وجود آوردن ایدئولوژی خاصی سهیمند. همچنین می توان اشخاص یا گروههایی را در این رده بندی قرار داد که ایدئولوژی مشخصی را اشاعه می دهند یا سخنگو و معرف آنند. نخبگان ایدئولوژیک یا معنوی بدون اقتدار ولی بانفوذ، اغلب گروههایی هستند که دگرگونی های ساختی آینده را سبب می شوند و موجب جهت گیری مجددی از کنش تاریخی می گردند.

6 ـ نخبگان سمبلیک

ارزشها، ایده ها، سمبل های وضعیت موجود، نهادها و ایده های جدید و غیره در رؤسای سیاسی متبلور و متجلی می شوند و در این میان رؤسای معنوی و ایدئولوژیکی بهتر می توانند خصوصیات سمبلیک به خود بگیرند.

نخبگان سمبلیک در اصل کسانی هستند که نمونه های اصیلی از بعضی رفتار، کردار، افکار و خصوصیات و ارزشها هستند. برای مثال هنرمندان مردمی یا خوانندگان مردمی که در نظر مردم و مخصوصاً جوانان به صورت قهرمانانی در می آیند و مظهر جوانی ، عشق ، شادی ، خلاقیت و صفاتی از این قبیل اند نمونه هایی از نخبگان سمبلیک هستند.

............

عبدالکریم پهلوانی

کد خبر 1654961

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha