۹ مرداد ۱۳۹۱، ۸:۵۵

مطالعات میان رشته‌ای/

کثرتگرایی روشی و مطالعات میان رشته‌ای

کثرتگرایی روشی و مطالعات میان رشته‌ای

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: یکی از نتایج و پیامدهای مترتب بر گزینش رهیافت مطالعات میان رشته‌ای، پرداختن به پلورالیسم و کثرتگرایی روشی است. به طور اساسی شکل‌گیری رشته‌ها و گرایش‌های میان رشته‌ای مرهون روشهای چندگانه است.

روش و محتوا ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. با تحول در متدلوژی، شاهد تغییر در محتوا و جهت گیری علوم خواهیم بود. به عبارت دیگر متدلوژیهای مختلف محتواهای مختلفی را ایجاد می‌کنند.

 با انتخاب روش رفتارگرایی و پوزیتیویستی بسیاری از پدیده‌ها غیرقابل نتیجه‌گیری هستند. همین محدودیتها موجب تغییر رویکرد از رفتارگرایی به فرارفتارگرایی شد.

تحولات بنیادین علوم و اندیشه، پیوسته تابعی از تحولات در حوزه فلسفه علم و متدولوژی پژوهشی است. با این پیش فرض ترجیح رویکرد میان رشته‌ای در نگرش به مسائل، به معنای نوعی تساهل در استفاده از روش‌های گوناگون است. این امر یک ضرورت اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در همه ساز و کارهای ممکن برای تحقق مطالعات میان رشته‌ای، تنوع روش مشهود است.

یکی از راههای تحقق مطالعات میان رشته‌ای در دستور کار قرار دادن موضوعاتی است که دارای ماهیت میان رشته‌ای هستند. برای مثال، موضوع بحث علوم انسانی، انسان است و انسان فطرتاً در جستجوی نظم است. او باید به توانایی خود در پیشرفت و رسیدن به آینده‌ای روشن، ایمان داشته باشد. به همین علت نظم بخشیدن به آینده، مطلوب انسانهاست.

پس اگر قرار باشد به طور مثال موضوع پیش‌بینی با رهیافت میان رشته‌ای پیگیری شود، لازمه‌اش بهره‌گیری از علوم گوناگون اقتصاد، علوم سیاسی، ارتباطات، حقوق، مدیریت، الهیات، ادیان، فلسفه و تاریخ و حتی علوم طبیعی است تا بتوان با ارائه و ترکیب منظره‌های گوناگون به مشاهده مقوله چند وجهی پیش بینی پرداخت.

این سؤال مطرح است که چه انگیزه هایی برای مطالعات میان رشته ای که امروزه دامنه آن در کلیه رشته‌های علمی به طور بی‌سابقه و چشمگیری بسط یافته است وجود دارد و مطالعات مزبور چه هدف‌هایی را تعقیب می کند؟ پژوهشگرانی که تلاش فکری خود را به محدوده یک علم خاص منحصر نمی کنند و مرزهای علوم گوناگون را درمی نوردند، معمولاً توجیهاتی  چون تعهد به اندیشه وحدت علم، حساسیت نسبت به مناطق مرزی علوم، رویکرد ترکیبی بنا بر ملاحظات اخلاقی، فرهنگی و روش‌شناختی و چند جنبه‌ای بودن پدیده‌های خاص و منفرد را برای لزوم مطالعات میان رشته‌ای مطرح کرده اند :

گرایش به فکر وحدت کلیه شاخه‌های علم سابقه دیرینه دارد و ریشه‌های آن را در افکار فلاسفه یونان باستان تا اصحاب دائره المعارف قرن هجدهم فرانسه و تجربه‌گرایان منطقی قرن بیستم می‌توان یافت. در عین حال هواداران نظریه سیستمی که معتقدند همه علوم، نظامی واحد را تشکیل می‌دهند، می‌توانند جزء متعهدین به نظریه وحدت علم محسوب شوند. واضح است هر گونه تلاش برای نشان دادن وحدت علم با ترکیب تمام علوم زیر چتر یک نظام واحد، مستلزم دست زدن به مطالعات تطبیقی میان رشته‌ای است.

برای توضیح بیشتر باید گفت وحدت علم گاهی به معنی وحدت ماده و محتوای علم فهمیده می شود، یعنی پدیده‌های متنوع و گوناگون طبیعت، انسان و جامعه را به حداقل قوانین و اصول مرتبط فرو کاستن. گاهی به عنوان وحدت روش علم، وحدت زبان علم و همچنین همشکلی قوانین در رشته‌های گوناگون علم در نظر گرفته می‌شود.

ملاحظه دیگری که پژوهشگران را راغب به مطالعات میان رشته ای کرده، اعتقاد به بازدهی و بهره‌وری بالاتر کار تحقیقی در مرزهای علوم با یکدیگر است. نظر به اینکه کار علمی دانشمندان معمولاً در داخل محدوده علوم جداگانه متمرکز بوده است، تا حدودی از توجه به مرزها غفلت شده و در نتیجه نواحی مرزی دست نخورده و بکر باقی مانده و نیازمند کار تحقیقی جدی است. اگر اصل بازدهی نزولی در صحنه پژوهش‌های علمی هم تعمیم داده شود، انتظار این است که تحقیقات در مناطق مرزی علوم، غنی‌تر و با بازدهی خیلی بیشتری همراه شود. این تحقیقات معمولاً در مناطق مرزی دو علم همسایه ( به عنوان مثال فیزیک و شیمی یا اقتصاد و جامعه شناسی ) صورت می‌گیرد و معمولاً به پیدایش رشته‌های جدید و تا حدودی مستقل علمی منجر می‌شود که نام هر دو علم را با خود حمل می کند و به طور مثال رشته‌های علمی تازه‌ای مانند شیمی – فیزیک یا جامعه شناسی – اقتصادی را پدید می‌آورد.

از انگیزه‌های دیگر انجام مطالعات میان رشته‌ای، راسخ شدن این اعتقاد است که از لحاظ اخلاقی و فرهنگی و حتی انسانی لازم است یک نوع پیوند ترکیبی بین کلیه عناصر معارف بشری، اعم از دانسته‌های علمی و دانسته‌های عادی، ادبی و عرفانی و نیز قضاوتهای ارزشی برقرار شود.

 سه انگیزه مذکور برای بررسی‌های میان رشته‌ای جنبه عام داشت و تحقیقات میان رشته‌ای با این انگیزه غالباً منتج به ارائه احکام کلی می‌شد، گرچه منتقدین (آنهایی که اصل وحدت علم یا وحدت روش علم را قبول نداشتند) نیز برای مدلل ساختن دیدگاه‌های خود، ناگزیر شدند در مطالعات میان رشته‌ای فعالانه مشارکت کنند. ولی دلیل چهارم مربوط به موقعیتی است که محقق می‌خواهد یک پدیده یا واقعه خاص را در ظرف زمان و مکان معین بررسی کند.

پدیده‌های تاریخی خاص اعم از این که مربوط به زمانهای گذشته یا حال باشند، غالباً خصلت پیچیده‌ای دارند و چند جنبه‌ای هستند و نمی‌توانند منحصراً با استعانت از یک علم خاص تجزیه و تحلیل شوند. در این موارد باید با محقق با چند رشته علمی آشنایی داشته باشد و یا تحقیق توسط گروهی که هر یک در رشته خاص تخصص دارند و با یکدیگر تعاطی افکار کنند صورت گیرد. در هر حال این فرآیند نیازمند مطالعات میان رشته ای است.

از سوی دیگر با مطالعات میان رشته‌ای می‌توان به "تولید علم" و تازه‌های علمی دست یافت. با چنین مطالعاتی است که عناوین و رشته‌ها و گرایش‌های جدید علمی متولد می‌شوند.

کد خبر 1660724

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha