امت اسلامى با همه اختلافات فکرى که در گرایشهاى مذهبى داشت، با الهام از رهنمودهاى حیاتبخش اسلام توانسته بود پیوند اخوت در میان خود ایجاد نماید و در پرتو کلمه توحید و توحید کلمه در برابر تهاجم سنگین دشمنان قسم خورده اسلام استوار بماند، ولى با کمال تأسف با پایهریزى مبانى فکرى وهابیت در قرن هفتم و هشتم، این وحدت درهم شکسته شد و با اتهام نادرست بدعت و شرک به مسلمانان، ضربههاى جبران ناپذیرى به صفوف به هم پیوسته آنان وارد ساخت و با نابودى آثار بزرگان دین و ممانعت از شعائر اسلامى و جلوگیرى از توجه مردم به انبیا و اولیاى الهى، اهداف شوم دشمنان دیرینه اسلام را عملى ساخت.
ابن تیمیه و شکاف میان امت اسلامى
پیشرفت اسلام در اروپا و شکست آندلس براى غرب صلیبى، بسیار تلخ و ناگوار بود. از این رو، در اندیشه انتقام بود تا اینکه در سالهاى پایانى قرن پنجم، پاپ، رهبر کاتولیکها در شهر روم، با فرمان حمله به فلسطین، قبله اول مسلمانان، صدها هزار مسیحىِ برافروخته از کینه دیرینه صلیبى را بر ضد توحید از اروپا به راه انداخت، تا قدس را قتلگاه مسلمانان سازند و به دنبال آن جنگهاى مشهور صلیبى که حدود 200 سال (489 ـ 690) به طول انجامید و میلیونها کشته و مجروح برجاى گذاشت، آغاز گشت.
در آن زمانى که مصر و شام با صلیبیان درگیر بودند، امت اسلامى با طوفان سهمگینترى، یعنى حمله مغولان به رهبرى چنگیز، مواجه گردید که آثار ارزشمند اسلامى را نابود و یا غارت کردند. پنجاه سال بعد از آن (656 ق.) به دستور هولاکو، نواده چنگیز، بغداد به خاک و خون کشیده شد و طومار خلافت عباسى درهم پیچیده شد. سپس بر سر حلب و موصل (657 ـ 660 ق.) همان بلا آمد که بر بغداد گذشت.
ابن اثیر، مورخ مشهور مىنویسد: «... مصایب وارده بر مسلمانان از سوى مغول آنچنان سهمگین بود که مرا یاراى نوشتن آن نیست و اى کاش مادر مرا نمىزایید و اى کاش پیش از حادثه مرده بودم و شاهد این فاجعه نبودم.» گفتنى است در طول سلطه مغول فرستادگان سلاطین همواره مىکوشیدند تا با جلب نظر مغولان و همدستى آنان، امت اسلامى را از دو سو تار و مار کنند. افزون بر این، مادر و همسر هولاکو مسیحى بودند و سردار بزرگش، کیتوبوقا، در شامات نیز مسیحى بود.
همچنین اباقاخان(663 ـ 680) فرزند هولاکو با دختر امپراتور روم شرقى ازدواج کرد و با پاپ و سلاطین فرانسه و انگلیس بر ضد مسلمانان متحد شد و به مصر و شام لشکر کشید. ناگوارتر از همه، ارغون نوه هولاکو(683 ـ 690) به وسوسه وزیر یهودىاش سعدالدوله ابهرى در اندیشه تسخیر مکه و تبدیل آن به بتخانه افتاد و مقدمات این دسیسه را نیز فراهم ساخت که خوشبختانه با بیمارى ارغون و قتل سعدالدوله، آن فتنه بزرگ عملى نشد. در چنین زمان حساسى که کشورهاى اسلامى در تب و تاب درگیرىهاى ویرانگر مىسوخت و مسلمانان مورد حملههاى ناجوانمردانه شرق و غرب قرار گرفته بودند، ابن تیمیه نظریهپرداز وهابیت به نشر افکار خود پرداخت و شکاف تازهاى در امت اسلامى ایجاد کرد.
محمد بن عبد الوهاب و ضربه بر وحدت اسلامى
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار و مروج افکار وهابیت در قرن دوازدهم، مسلمانان را به جرم توسل به انبیاء و اولیاى الهى، مشرک قلمداد کرد و فتوا به تکفیر آنان داد و خونشان را حلال و کشتن آنان را جایز و اموال آنان را جزء غنایم جنگى به حساب آورد که در نتیجه این فتوا، هزاران مسلمان بىگناه به خاک وخون کشیده شدند. طرح مجدد افکار ابن تیمیه به وسیله «محمد بن عبدالوهاب» در بدترین شرایط تاریخى و اوضاع بسیار نامناسب سیاسى صورت گرفت؛ چرا که امت اسلام از چهارسو مورد تهاجم شدید استعمارگران صلیبى قرار داشت و جامعه اسلامى بیش از هر زمان دیگرى نیاز به وحدت کلمه داشت.
انگلیسىها بخش عظیمى از هند را با زور و تزویر از چنگ مسلمانان خارج ساخته و با پایان دادن به شوکت امپراتورى مسلمانان تیمورى، خواب تسخیر پنجاب، کابل و سواحل خلیج فارس را مىدیدند و لشگر آنان گام به گام به سمت جنوب وغرب ایران پیشروى مىکرد. فرانسوىها به رهبرى ناپلئون، مصر، سوریه و فلسطین را با قوه قهریه اشغال کرده و در حالى که به امپراتورى مسلمانان عثمانى چنگ و دندان نشان مىدادند، در اندیشه نفوذ به هند بودند.
روسهاى تزارى که مدعى جانشینى سزارهاى مسیحى روم شرقى بودند، با حملات مکرر به ایران و عثمانى، مىکوشیدند تا قلمرو حکومت خویش را از یک سو تا قسطنطنیه و فلسطین و از سوى دیگر تا خلیج فارس گسترش دهند و بدین منظور اشغال نظامى متصرّفات ایران و عثمانى در اروپا و قفقاز را در صدر برنامههاى خود قرار داده بودند، حتى آمریکایىها نیز چشم طمع به کشورهاى اسلامى شمال آفریقا دوخته و با گلوله باران شهرهاى لیبى و الجزایر، سعى در رخنه و نفوذ به جهان اسلام داشتند، جنگ اتریش و عثمانى بر سر صربستان و همکارى ناوگان جنگى هلند با انگلیسىها در محاصره نظامى پایتخت الجزایر نیز در همین دوران بحرانى صورت پذیرفت.
مفتیان سعودى، زمینه ساز تفرقه
امروز که دشمنان قسم خورده اسلام از مسیحیت، یهود، آمریکا و صهیونیسم، کمر به نابودى اسلام و ملت مسلمان بستهاند و اساسىترین طرح ایجاد تفرقه میان مسلمانان مىباشد، مىبینیم که مفتیان سعودى عملاً در خدمت بیگانگان قرار گرفتهاند و با صدور فتاواى نادرست و مبتنى بر موهومات و تخیلات، راه هرگونه وحدت میان امت اسلامى را مسدود کرده و زمینه تفرقه در میان مسلمانان را بیش از پیش فراهم مىسازند.
از مفتى اعظم عربستان، شیخ عبد العزیز بن باز استفتا شده: با توجه به آگاهى شما از گذشته شیعیان، نظرتان درباره تقریب میان شیعه و اهل سنت چیست؟ در پاسخ گفته است: «تقریب میان شیعه و اهل سنّت ممکن نیست؛ زیرا عقاید این دو با هم دیگر سازگارى ندارد و همبستگى میان آنان امکانپذیر نیست. همانگونه که نمىشود یهود، نصارى و بتپرستان را با اهل سنت در یک جا جمع کرد و تقریب ایجاد کرد؛ همچنین به سبب اختلاف اعتقادى که میان شیعه و اهل سنت هست، تقریب میان آنان امکانپذیر نیست.» همچنین در کتاب مسألة التقریب که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سالهاى اخیر منتشر شد، نخستین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را اثبات مسلمان بودن شیعه دانستهاند.
آنچه که هر انسان مسلمان و آزاده را آزار مىدهد، فتواهاى مخالف شرع و عقل است و صاحبان این فتاوا نمىدانند که خواسته یا ناخواسته در خدمت کسانى هستند که با ایجاد تفرقه میان مسلمانان هدفى جز نابودى اسلام ندارند. امام خمینى(ره) مىفرمایند: مگر مسلمانان نمىبینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون هاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند که از یک طرف اسلام اشرافیّت، اسلام ابوسفیان، ... و اسلام آمریکایى را ترویج می کنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش آمریکاى جهان خوار می گذارند.
همچنین ایشان در وصیتنامه سیاسى الهى خود مى نویسند: «مى بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بىپایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنى مىکند و وهابیت، این مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهرهبردارى مى کند.»
مقام معظم رهبرى هم در این باره مى فرمایند: «از اول، وهابیت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهى ـ مثل اسرائیل ـ در بین جامعه مسلمانها به وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را براى اینکه پایگاهى علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهابیت و این رؤساى نجد را به وجود آوردند تا داخل جامعه اسلامى، مرکز امنى داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و مىبینید هم که وابستهاند. الان این سلاطینى که در بقعةالاسلام وهابى هستند، از این که به وابستگى و رفاقت و طرفدارى خودشان از سیاستهاى دشمنان اسلام - یعنى آمریکا - تصریح کنند، ابایى ندارند و آنرا پوشیده نمىدارند.»
نظر شما