دکتر مهدی محبتی، محقق و نویسنده کشورمان در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که چگونه است که افرادی سالها روزه میگیرند و نماز میخوانند و به معرفتی دست پیدا نمیکنند و تغییری در ذهن، روح و حالات خود مشاهده نمیکنند، مشکل این امر در کجاست، گفت: عرفان متعلق به انسانهایی است که بیدار شده باشند، تا زمانی که انسان خواب است اصلا طالب این مسائل نیست، فکر میکند که خیلی خوب زندگی میکند و سعادتمند است.
وی افزود: به همین خاطر نخستین مرحله در عرفان «یقظه» به معنای بیداری است تا زمانی که انسان خواب است اصلا به دنبال این مسائل نیست، وقتی که بیدار شد به اطراف خود نگاه میکند که در حال انجام چه کاری است، به عبارت مولانا ز کجا آمدهام؟، آمدنم بهر چه بود؟، به کجا میروم؟، اگر انسان به این سه مسأله توجه کند که برای چه آمده، از کجا آمده و به کجا میخواهد برود نخستین جرقه انسان زده میشود.
استاد دانشگاه تهران در ادامه سخنانش اظهار داشت: وقتی به این مرحله رسید به تدریج از خواب بلند میشود، یعنی در او طلب ایجاد شود. وقتی که طلب در او ایجاد شد آرام آرام اراده کند، مرحله اداره که در او شکل گرفت همه اینها ما قبل ورود به عالم عرفان است وقتی این سه مرحله در انسان شکل گرفت و مقاومت کرد و شیطان و وسوسهها را از بین برد راه در مسیر پیشرفت میگذارد.
نویسنده کتاب «سیمرغ در جستجوی قاف» با تأکید بر اینکه البته اینگونه هم نیست که هیچ پیشرفتی نداشته باشیم، جرقههایی در میان خودمان میبینیم، اینگونه هم نیست که کسی اینها را نبیند. یادآور شد: در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست، اما این جرقهها ضعیف است. تسویه در میان انسانها به نسبت چراغها و شمعهایی است که در دنیا وجود دارد، بعضی دلها مانند شمع ضعیف است و بعضیها همانند فانوس و بعضیها هم به خورشید میرسد که به قول حافظ زین آتش نهفته که در سینه من است/ خورشید شعلهای است که در آسمان گرفت، اگر توجه کنید که این برنامهای که آغاز کردید آنقدر ادامه میدهید تا تجربهاش را در خود حس کنید قطعا شما هم در آغاز مکاشفههای ضعیفی را خواهید دید و دیدارهای تازهای با خداوند خواهید داشت که اگر مداومت کنید دیدار بیشتر و بیشتر میشود تا اینکه در این دیدارها غرق میشوید.

وی در پاسخ به این سؤال که به نظر میرسد ریاضتهای معتدلی همچون روزهداری در فرهنگ ما مقدمه کسب معارف نیز دانسته میشود. این دو یعنی ریاضت و کسب معرفت چگونه باهم میتوانند مرتبط شوند، تصریح کرد: پیامبر(ص) میفرمایند: «هر کس چهل شبانه روز وجودش را برای خداوند خالص کند خداوند چشمههای حکمت را از دلش به زبانش جاری میکند.» در قرآن هم آمده است: «اگر شما تقوا بورزید، خداوند خودش به شما آمرزش میدهد.»
وی افزود: اگر این عبارات را در کنار هم بگذاریم به این نتیجه میرسیم که دو نوع علم و معرفت داریم؛ یکی معرفت اکتسابی است که باید در مدرسه و نزد معلم آموخت. همچنین معرفتهای دیگری هم وجود دارد که جوششی است نه کوششی. با یک مثالی از غزالی این را روشن میکنیم؛ شما یک استخر را در نظر بگیرید که پنج جوی از پنج طرف به آن آب میریزد، یعنی پنج جوی پنج حس ماست، به هر حال ما از این پنج طریق به کسب علم و معرفت دست مییابیم.
نویسنده کتاب «پهلوان در بن بست» در ادامه سخنانش گفت: این پنج جوی آبهایی را که به وجود ما میریزد، به علم تبدیل میشود، گاهی وقتها است که ما از این راهها تغذیه نمیکنیم و آرام آرام جایی را حفر میکنیم که به آب برسیم و چاه در وجود ما به فوران درمیآید. علوم اول که از راه پنج حس حاصل میشود علوم اکتسابی است و اینکه در درون خود چاه میزنیم علم جوششی است.
وی با اشاره به اینکه عرفا معتقدند که علوم اکتسابی زایل شدنی و ناقص است و ممکن است درست نباشد، تأکید کرد: آنچنان که ممکن است جویهایی که وارد استخر وجود ما میشود خراب شود و تمام شود و کثیف شود، ولی کسی که در درون خودش چاه زده است آبش به دریاها وصل میشود و به تعبیر شما علمی پیدا میکند که از جانب خداوند به او میرسد. به قول مولانا قطرهای دانش که بخشیدی ز پیش/ متصل گردان به دریاهای خویش. بنابراین انسان با شناخت خود و نیروهایش و با زدودن جنبههای منفی وجودش میتواند وجود خود را به دریای علم وجود متصل کند که واقعا دانش اش بیپایان شود و در حد آموختههای معلم و کتاب نباشد.
نظر شما