پیام‌نما

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * * * * قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. * * مؤمنى را كه هست نيكوكار / بهر او مهر مى‌دهد دادار

۱۸ مرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۰۷

تحلیل مهر/

مفهوم شناسی دیپلماسی فرهنگی؛ فرهنگ ابزار تحقق منافع ملی

مفهوم شناسی دیپلماسی فرهنگی؛ فرهنگ ابزار تحقق منافع ملی

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: دیپلماسی فرهنگی حوزه ای از دیپلماسی است که به برقراری، توسعه و پیگیری روابط با کشورهای خارجی از طریق فرهنگ، هنر و آموزش مربوط است.

دیپلماسی فرهنگی فرایند موثری است که در آن فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه می شود و خصوصیات منحصر به فرد فرهنگی ملتها در سطوح دو جانبه و چند جانبه ترویج می یابند.

تاثیرگذاری فرهنگ در حوزه سیاست خارجی به حدی است که در عصر کنونی از فرهنگ به‌عنوان قدرت نرم در سیاسیت خارجی بحث می‌شود که عنوان دیپلماسی فرهنگی به آن می‌دهند و به معنای استفاده از ابزارها و مکانیسم‌های فرهنگی برای معرفی و انتقال فرهنگ و تمدن یک سرزمین به سرزمین و فرهنگ دیگر است.

ریچارد آرمیتاژ، معاون اسبق وزارت امور خارجه آمریکا معتقد است دیپلماسی منحصر به گفتگو با دوستان نیست اگر توانستید با مردمی صحبت کنید که دوست نیستند آن نشانگر قدرت دیپلماسی شماست.

احمد نقیب زاده، استاد علوم سیاسی تهران در تعریفی، دیپلماسی فرهنگی را هنر کاربست و اجرای سیاستهای فرهنگی توسط نمایندگان رسمی کشورها می داند. به تعبیر ایشان مهارت و هنر استفاده از توزیع بهینه بودجه تشخیص داده شده برای برنامه های فرهنگی توسط دیپلماتها، دیپلماسی فرهنگی نامیده می شود.

این برنامه ها یا فعالیتها، خود ممکن است در خدمت افرادی چون ایجاد صلح و ثبات جهانی، صدور فرهنگ ها و تقویت هویت ملی کشورها و جز اینها باشند .بنابراین منظور از دیپلماسی فرهنگی تلاش برای درک، مطلع ساختن، مشارکت دادن و تأثیرگذاردن بر مردم دیگر کشورها است.

بر اساس تعریفی دیگر، دیپلماسی فرهنگی تبادل ایده ها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبه های فرهنگ میان ملتها به منظور تقویت تفاهم متقابل است، دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است.

پیشبرد منافع ملی با به کارگیری ابزار فرهنگی ممکن است نتواند جایگزین سایر ابزارها همانند ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و.... بشود اما می تواند مکمل آنها باشد. امروزه حتی قویترین کشورها نیز ترجیح می دهند تا آنجایی که ممکن است از شیوه های فرهنگی برای تأمین منافع خود استفاده نمایند تا سایر اهرمها.

به همین دلیل استفاده از ابزارهای فرهنگی در پیشبرد منافع ملی امری عادی و جا افتاده محسوب می شود. در همین راستا می بینیم که اوباما رئیس جمهور امریکا در پیام نوروزی سال 89 خود در اوج جنگ طلبی لابی صهیونیستی از گسترش مراودات فرهنگی و انتقال دانشجویان ایرانی به کشورش استقبال می کند.

با برداشتی تطبیقی از وجوه مشترک این تعاریف می توان چنین نتیجه گرفت که دیپلماسی فرهنگی روایت داستان یک تمدن برای صاحبان سایر تمدن ها با استفاده از ابزارهای جنس همان تمدن است. به عبارت دیگر، دیپلماسی فرهنگی آنگاه معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا می کند که کشوری برای انتقال غنای نهفته در فرهنگ و تمدن خود با استفاده از مکانیسم ها و ابزارهایی از همان جنس به معرفی و انتقال آن به سایر ملل پرداخته و آن را در سیاست خارجی خود لحاظ می نماید.

دیپلماسی فرهنگی به روابط رسمی میان دو کشور در مسائل فرهنگی اطلاق می شود  و این روابط معمولاٌ دو جانبه است ولی روابط فرهنگی کمتر رسمی و بیشترغیر رسمی است و این امر بیشتر میان بخشهای مختلف حرفهای- علمی و آموزشی دو کشور برای ارتقاء روابط و بصورت مستقیم صورت می گیرد.

دیپلماسی فرهنگی به عنوان یک ابزار کارآمد و قابل انعطاف در سیاست خارجی، زمینه ساز ارتقاء سطح روابط دولتها و به تبع آن افزایش تفاهم میان ملتها و ایجاد صلح و ثبات بین المللی است. این ابزار مهم، از طریق گسترش مبادلات فرهنگی- هنری، توسعه همکاری های علمی- آموزشی و تعامل نخبگان جوامع، آموزش زبان و رفع موانع موجود زبانی و ... بسترهای مناسب درک متقابل جوامع انسانی از یکدیگر را فراهم می آورد.

کد خبر 1668659

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha