اين جنايت باعث شد آرامش و ثبات لبنان پس از جنگ خونين داخلي كه 15 سال طول كشيد و به قرباني شدن ده ها هزار نفر از لبناني ها منجر شد، در معرض خطر قرار گيرد.
بلافاصله پس از اين حادثه زشت تروريستي مداخله جويي آشكار آمريكا و غرب در امور داخلي لبنان تحت شعارهاي دروغين هميشگي يعني دمكراسي و حمايت از آزادي آغاز شد.
جرج بوش رئيس جمهور آمريكا با بهانه قرار دادن حضور نيروهاي سوري در لبنان كه حضورشان بر اساس توافقنامه طائف در لبنان قانوني است، مدعي شد لبنان در اشغال سوريه است و اين كشور بايد به اشغال آن پايان دهد و اجازه دهد انتخابات پارلماني آزاد برگزار شود.
تظاهرات ميليوني مردم لبنان در 18 اسفند (12 روز پيش ) كه با شركت بيش از يك و نيم ميليون نفر برگزار شد و در آن مردم لبنان حمايت قاطعانه خود را از مقاومت و حزب الله اعلام كردند و با قطعنامه مداخله جويانه 1559 مخالفت كردند،باعث عقب نشيني موقت مقامات آمريكا از اظهارات مداخله جويانه در امور لبنان شد.
اما تظاهرات معارضان كه جنجال سازي و بزرگنمايي رسانه هاي آمريكايي وغربي آن را تظاهراتي گسترده اعلام كرده بود باعث شد كه بوش و ديگر مقامات آمريكا و كشورهاي غرب بار ديگر شروع به مداخله جويي در امور لبنان كنند .
بوش اين بار پا را فراتر گذاشت و بدون در نظر گرفتن حمايت ميليوني ملت لبنان از مقاومت و حزب الله ، اين جنبش را تروريستي خواند و خواستار خلع سلاح آن شد .
بوش حتي براي اينكه اين جنبش مقبول آمريكا افتد، گفت اين جنبش مي تواند ثابت كند كه گروهي تروريستي نيست و اين كار هم با كنار گذاشته شدن سلاح ممكن است.
البته سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله بلافاصله درموضع قاطعانه با رد درخواست جرج بوش بر ادامه مقاومت و حفظ سلاح تا زمان ادامه تهديدهاي رژيم صهيونيستي تاكيد كرد.
گرچه مقامات آمريكا بعد از گردهمائي بزرگ حزب الله در لبنان اذعان كرده اند كه اين گروه گروهي پرطرفدار و مردمي است ليكن هنوز بر ادعاي خود كه اين گروه تروريستي است پافشاري دارند.
در پي ادامه مداخله جويي هاي آمريكا در امور داخلي لبنان، هزاران تن از مردم لبنان در مقابل سفارت آمريكا در بيروت تظاهرات كردند و خواستار اخراج سفير آمريكا به علت مداخله جويي اين كشور در امور داخلي لبنان شدند، آنها دخالت آمريكا را در امور داخلي كشورشان محكوم كردند.
هنوز نمي توان انگشت اتهام را در جريان ترور حريري متوجه يك جريان خاص كرد، اما عاملان ترور حريري كه زلزله اي لبناني وعربي و بين المللي بوجود آوردند به خوبي مي دانستند كه زمان انجام آن بسيار حساس و خطرناك است .
اين ترور باعث خشم مردم لبنان از عاملان آن شد و باعث بروز حالت دوقطبي شدن جامعه لبنان ميان طرفداران دولت و مخالفان آن شد.
با اين ترور، دخالت گسترده و فزاينده بيگانگان در مساله لبنان كه تنها به دنبال منافع خاص خود مي گردند،آغاز شد
البته آمريكا كه چندي است طرح معروف خاورميانه بزرگ را براي ايجاد تغييرات مورد نظر در منطقه دنبال مي كند اين ترور را بهترين فرصت براي تبليغ و پيشبرد اين طرح خود يافت طرحي كه ترسيم مجدد نقشه خاورميانه و صدور دمكراسي آمريكايي و حمايت از منافع اسرائيل را دنبال مي كند.
اسرائيل نيز هنوز از روياي قديمي اش كه لبنان بايد سومين دولت عربي باشد كه با اسرائيل معاهده صلح را پس از متلاشي شدن زيرساخت حزب الله و طبعا خلع سلاح مقاومت امضا كند، دست برنداشته است.
تظاهرات گسترده ميليوني مردم لبنان در 12 روز پيش كه بنا به دعوت احزاب مردمي از جمله حزب الله و جنبش امل برگزار شد و بر حمايت از نقش ارزنده سوريه در حفظ ثبات لبنان و مخالفت با قطعنامه 1559 تاكيد شد و از مقاومت نيز علنا حمايت شد، متاسفانه با بي انصافي رسانه هاي آمريكايي و غربي و حتي برخي شبكه هاي عربي روبرو شد و آنها در كمال تعجب راهپيمايي بيش از يك و نيم ميليون لبناني را بسيار كمتر از واقعيت نشان دادند اما تظاهرات چند روز بعد معارضان را با بزرگنمايي تصاوير و موذيگري رسانه اي ميليوني خواندند .
حال بايد سوال كرد چگونه غرب راهپيمايي يك ميليون و ششصد هزار لبناني كه در حمايت از دعوت حزب الله و گروه هاي مردمي ومخالفت با دخالت بيگانگان به خيابان هاي بيروت ريختند را نماد دمكراسي نمي خواند اما تظاهرات معارضان را كه تعدادشان به مراتب كمتر از راهپيمايي ميليوني مردم لبنان بود، دمكراسي مي داند البته علت آن مشخص است در راهپيمايي ميليوني مردم چون با دخالت آمريكا و غرب و قطعنامه 1559 مخالفت شد آمريكايي ها آن را نماد دمكراسي نمي دانند.
در اين رابطه حسن هاني زاده كارشناس مسائل خاورميانه مي گويد: به نظر مي رسد پس از تمديد دوران رياست جمهوري اميل لحود رئيس جمهور لبنان ، آمريكا و غرب و اسرائيل در صدد برآمدند تا از اين موضوع ساده وداخلي براي جنجال سازي و بحران سازي در سوريه و لبنان بهره برداري كنند به همين دليل از شش ماه پيش رسانه هاي گروهي آمريكا و غرب و برخي كشورهاي عربي در يك حركت هماهنگ تلاش كردند تا مساله نيروهاي سوريه در لبنان را مستمسك و بهانه اي براي حمله به اين كشور قرار دارند به همين دليل پس از مدت كوتاهي قطعنامه 1559 با فشارهاي آمريكا تصويب شد و پس از چند ماه ترور دردناك رفيق حريري موجب شد تا فضاي لبنان كه توسط كشورهاي غربي و عربي به آن بيشتر دامنه زده شد به صحنه اي از مناقشات نيروهاي مخالف و موافق حضور نيروهاي مخالف و موافق نيروهاي سوريه مبدل شود.
وي مي افزايد : در پي آن انگشت اتهام متوجه نيروهاي امنيتي سوريه شد يك سلسله تظاهراتي از سوي نيروهاي مخالف در لبنان صورت گرفت اين فضا كه از سوي آمريكا و فرانسه كارگرداني مي شود با حركت پرشور حزب الله وارد مرحله تازه اي شد و اين حزب توانست به جامعه لبنان براي مدت كوتاهي به آرامش برسد متعاقب آن آمريكا و غرب موقتا عقب نشيني كردند اما اخيرا بار ديگر ضد حمله خود را از طريق تحريك نيروهاي مخالف آغاز كردند .
اما متاسفانه در حالي كه حزب الله علنا از معارضان خواسته است براي جلوگيري از دادن هرگونه بهانه به دشمنان و بيگانگان براي دخالت در امور داخلي لبنان و وخيم تر شدن اوضاع به گفتگو روي آورند معارضان همچنان بر شرايط تحميلي خود اصرار مي ورزند و همين لجبازي آنها باعث تشديد وخامت اوضاع اين كشور كوچك شده است.
هاني زاده در اين باره مي گويد : اين وضعيت و تقابل آشكار نيروهاي موافق ومخالف مي رود تا وضعيت لبنان را به سمت يك درگيري داخلي سوق دهد كه در اينجا لازم است همه نيروهاي ملي و مبارز لبنان از تاثير پذيري غرب وآمريكا خودداري كنند وتنها مصلحت كشور خود را درمنطقه در نظر بگيرند.
درباره جنجال سازي و هياهوي رسانه هاي غرب كه نحوه پوشش تظاهرات ميليوني 12 روز پيش مردم لبنان و تظاهرات چند روز پيش معارضان نشان داد آنها هرگز در انجام فعاليت خود صداقت و سلامت رسانه اي را در نظر نمي گيرند،هاني زاده مي گويد: موضوع ديگري كه رسانه هاي غرب وبرخي شبكه هاي عربي موضوع تظاهرات گروه هاي موافق ومعارض از سوي رسانه هاي غربي به شدت مورد توجه قرار گرفت اما رسانه هاي غربي مخصوصا بي بي سي،سي ان ان و فاكس نيوز و برخي رسانه هاي عربي تلاش كردند تا تظاهرات ميليوني طرفداران حزب الله و احزاب مردمي را كم رنگ جلوه دهند و آنها را تظاهرات چند هزار و چند ده هزارنفري جلوه دهند و برعكس تظاهرات مخالفان را بزرگنمايي كردند و آن را بيش از يك ميليون اعلام كردند.
به گفته هاني زاده، علت اين امر اين است كه اين رسانه ها با مردم لبنان يك جنگ رواني را به راه انداخته و سعي دارند تا دامنه مخالفت را گسترش دهند هدف آنان اين است پس از اخراج نيروهاي سوري از لبنان ، ابتدا حزب الله را خلع سلاح كنند و سپس ميان حزب الله و امل كه دو جنبش مردمي شيعه هستند بار ديگر اختلاف ايجاد كنند و هر دو نيروي مبارز را تضعيف و از صحنه خارج كنند بديهي است كه جنگ رواني آمريكا وغرب ادامه خواهد يافت و اين رسانه ها به تلاش هاي خود براي دامن زدن به اختلافات در لبنان ادامه خواند داد در اينجا لازم است همه گروه هاي لبناني اعم از رهبران ديني و شيعه و سني و مسيحي مردم لبنان را به يك گفتگوي داخلي و پرهيز از مقابله با يكديگر دعوت كنند تا در اين خصوص از گسترش دامنه اختلافات جلوگيري كنند.
اما درباره بعد داخلي توطئه در لبنان بايد گفت كه متاسفانه برخي از احزاب مخالف حضور سوريه به تشويق كشورهاي غربي و آمريكا از تشكيل يك دولت آشتي ملي كه هدف آن عبور دادن لبنان از بحران فعلي است جلوگيري مي كنند اين گروه ها با بهره گيري از اهرم هاي فشار سياسي تلاش مي كنند تا از تشكيل دولت عمر كرامي كه در آن حتي نيروهاي مخالف شركت دارند جلوگيري نمايند.
به گفته اين كارشناس مسائل بين الملل ، با توجه به اينكه شرايط لبنان در حال حاضر مرحله دشواري را پشت سر مي گذارد لذا راهپيمايي هاي متعدد گروه هاي مخالف و تحريكات ژنرال فراري ميشل عون فرمانده نيروهاي فالانژيست سابق
موجب مي شود تا لبنان وارد يك مرحله تازه اي از درگيري قبيله اي بشود متاسفانه ميشل عون فردي است كه مدت 14 سال تحت نظر فرانسوي ها براي برهم زدن فضاي سياسي لبنان آموزش ديده است و اخيرا اعلام كرده است كه به لبنان بازخواهد گشت .
از سوي ديگر همنوايي برخي از احزاب مخالف لبنان با آمريكا براي خلع سلاح حزب الله يكي از حركت هاي خطرناكي است كه اين نيروها بدون توجه به عواقب آن تكرار مي كنند درحقيقت حزب الله به عنوان بازوي نظامي ملت لبنان براي مقابله با تهديدهاي نظامي رژيم صهيونيستي تشكيل شده است و تهديدهاي ارتش اسرائيل همچنان باقي است بنابراين هرگونه فشار براي منزوي كردن حزب الله و خلع سلاح آن به سود رژيم صهيونيستي خواهد بود.
خطرناك ترين اين موضعگيري ها، درخواست اسقف اعظم ماروني هاي لبنان براي خلع سلاح حزب الله مي باشد كشيش نصرالله صفير در حالي مدعي مي شود كه ديگري نيازي به ادامه مقاومت وحل سلاح از سوي حزب الله نيست كه به اين اشاره نمي كند كه درصورت خلع سلاح حزب الله چه تضميني وجود دارد كه لبنان بار ديگر مورد تهديد و يا تجاوز رژيم صهيونيستي قرار نگيرد البته فراموش نكنيم كه اسقف ماروني ها اين اظهارات غير مسئولانه و آمريكايي پسند را پس از سفر به واشنگتن و ديدار با بوش و كوفي عنان بر زبان آورد كه البته با پاسخ قاطع دبير كل حزب الله كه با خلع سلاح اين جنبش مخالفت كرد، روبرو شد.
به نظر مي رسد آمريكا و غرب هنوز از حوادث لبنان و راهپيمايي ميليوني چند روز پيش مردم لبنان كه در حمايت از مقاومت و حزب الله و مخالفت با قطعنامه 1559 يعني دخالت بيگانگان تظاهرات كرده بودند، درس عبرت نگرفته اند و همچنان به دخالت هاي خود ادامه مي دهند.
لذ آمريكا و كشورهايي كه در انديشه دخالت مجدد در صحنه لبنان هستند تا آن را ميداني براي توطئه ها و آغازي براي طرح هاي توسعه طلبانه خود قرار دهند، بايد از آنچه در عراق اتفاق افتاد عبرت بگيرند زيرا اگر آنها در فكر تكرار تجربه عراق يا اوكراين يا گرجستان هستند، بايد بدانند اگر لبنان به باتلاقي تبديل شود پيامدهايش به مراتب خطرناك تر وناگوار تر از باتلاق عراق خواهد بود زيرا هنوز نتايج ناگوار و ويرانگر جنگ داخلي لبنان در اذهان وجود دارد .
لذا به نفع همه از جمله آمريكا و غرب است تا لبناني ها را به حال خود بگذارند تا خودشان مشكلاتشان را بدون دخالت خارجي حل و فصل كند، مداخله كنندگان خارجي به عواقب مداخله خود فكر نمي كنند و هرگز منابع لبنان يا سوريه را در نظر نمي گيرند و تنها به فكر تحقق منافع خود هستند.
بر گروه هاي مخالف نيز لازم است به مسئوليت خطير خود در اين لحظه حساس واقف باشند و بدانند كه آمريكا وغرب هرگز به فكر منافع ملي و مردمي لبنان نيستند و تنها منافع خاص خود را دنبال مي كنند و حمايت آنها از مخالفان تنها يك حربه و فريب براي پيشبرد منافع استعماري و توسعه طلبانه اين قدرت ها مي باشد لذا مخالفان بايد با روي آوردن به اصل گفتگو بر همه مشكلات فائق آيند تا بيش از اين صحنه داخلي لبنان متنشج تر و بحراني تر نشود مساله اي كه تنها مورد دلخواه و پسند اسرائيل و آمريكا است .
نظر شما