به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، چرچلند كه معتقد است پژوهشهاي عصب شناسي نه تنها رفتار انساني را تبيين مي كنند كه تبييني خوب از تجربيات فراحسي صورت مي دهند مدلي براي عصب شناسي بصري پيشنهاد كرده است كه بر طبق آن فهم انساني از فعاليتهاي عصبي مغز ناشي مي شود.
به نظر وي اين مدل بسيار شبيه پردازش تصاوير تلوزيوني است. او تصريح مي كند كه همه انسانها رنگ را به شيوه اي يكسان درك مي كنند و اين ادراك ناشي از كيفيت پاسخ به رنگ است. اطلاعات نوري كه از شبكيه مي گذرند به سوي سلولهاي عصبي رهسپار مي شوند كه رنگ را ارزيابي مي كنند و بر طبق گونه اي نظام معادل سازي هر رنگ ارزش خاصي اخذ مي نمايد و بنابراين رنگ خاصي اطلاق مي شود.
به نظر چرچلند مي توان در اينچا مدلي رياضياتي ترسيم كرد كه با آن معادله صورت گرفته در سلولهاي عصبي رابطه اينهماني دارد كه بر طبق آن مدل سه بعدي از پردازش بصري مغز، رنگهاي جهان طبيعي را باز مي نماياند. به نظر اين فيلسوف ذهن اين مدل نه تنها ادراك بصري كه پاره اي از تجربيات انفسي را نيز پيش بيني مي كند.
او تصريح مي كند كه بخشي از مغز كه متكفل درك تصوير است قابليتهاي به مراتب بيشتر از آنچه جهان از آن طلب مي كند داراست و مغز ما اطلاعات بصري را بر مبناي يك وضعيت اوليه ترجمه مي كند كه هنگامي كه اين مبناي اوليه تغيير كند ادراكات رنگي نيز حتماً تغيير خواهند كرد. چرچلند به اين مدعا اكتفا نمي كند و معتقد است مدل پيشنهادي وي تأثير بسياري بر نظريه هاي اخلاقي و حقوقي نيز دارد چرا كه مدل وي پيش بيني مي كند مكانيسمهاي عصب شناسي مشابه براي مفاهيم انتزاعي چه ها هستند. به نظر وي كودكان همانگونه كه رنگها را مي شناسند از مفاهيمي چون اعتماد، عشق و وظيف اطعات و شناخت كسب مي كنند بنابراني اين مدل را مي تواند براي اداركات فرا حسي نيز به كار برد.
لازم به ذكر است كع پائول چرچلند از فيلسوفان مطرح و تأثيرگذار ذهن معاصر است و اين تأثيرگذاري از طريق پاره اي از كتب وي چون : ماشين عقل و جايگاه نفس صورت گرفته اند.
نظر شما