مصطفی هاشمی طبا در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار مهر در خصوص نتایج کاروان ایران در المپیک، عدم توجه به نامههای کمیته بین المللی المپیک و مسائل دیگر صحبت کرد که در ادامه میآید:
-هاشمی طبا: در مجموع عملکرد خیلی خوبی بود و ما موفق شدیم بهترین نتیجه تاریخ المپیک مان را به دست آوردیم. البته این نتایج زیر سایه کشتی فرنگی کشورمان بود. سرانجام آن توقعی که سالها از تیممان داشتیم، این بار تا حد زیادی برآورده شد. نتیجه خوبی به دست آمد که البته خودم هم آن را پیش بینی می کردم.
- حرف زدن و ادعا کردن خیلی ساده است، اما باید دید واقعیت چیست. به طور مثال من هم می توانم مدعی شوم که ما 15 سال پیش، 4،5 برنامه مشخص برای ورزش کشور داشتم که آن را پیاده کردیم و این نتایج در ماحصل آن است. اما باید دید این ادعاها تا چه حد صحت دارد و درست است.
- تقریبا چیزی غیر از این رشتهها نداشتیم.
- اگر از آن تاریخ حرکت رو به رشد میداشتیم، امروز باید به جای 4 طلا، 8 مدال طلا به دست می آوردیم. ورزش ما نوسان دارد و روال دقیق و مطمئنی را طی نمیکند. به همین دلیل نمیتوان پیشبینی کرد در المپیک برزیل چند مدال خواهیم گرفت.
- علت اصلی این است که ستارههای ورزش و رشتههای ما محدود هستند. اگر رشتههای متعددی داشته باشیم و بحث آموزش ورزش در مدارس را تقویت کنیم، این اتفاقات کمتر رخ می دهد. اینکه مدارس چند ساعت ورزش داشته باشند و استعدادهای بیشتری در ورزش حضور پیدا کنند از بحث های مهم و اساسی است. ما در این زمینهها مشکل داریم. در سال 76 مراکز استعدادیابی را در سراسر کشور برنامهریزی و راهاندازی کردیم. اگر آن امر ادامه پیدا میکرد امروز استعدادهای بیشتری میتوانستد وارد ورزش کشور شوند.
- با این تغییرات موافق نیستم. به نظرم فدراسیونها باید مستقل و انتخابات آزادانهای داشته باشند.

- وقتی شما به IOC نامه می دهید، فردا پاسخ آن به دست شما می رسد. اصولا جواب ندادن یا تاخیرداشتن از نظر IOC کار خیلی بدی است. دیر پاسخ دادن به نامهها، از نظر کمیته بین المللی المپیک نقطه ضعف محسوب می شود. آنها دوست دارند به سوالشان پاسخ داده شود.
- بله دقیقا مانند داستان فوتبالمان می شود.
- در حال حاضر حل این مشکل با وزارت ورزش است اما IOC کاری به این حرف ها ندارد.
- آنها وزارت ورزش را به رسمیت می شناسد اما طرف حساب آنها در ایران، کمیته ملی المپیک است. اگر در ایران آن چیزهایی را که IOC می خواهد، وزارت ورزش انجام ندهد و یا به هر طریقی صورت نگیرد، کمیته بین المللی المپیک در خصوص ایران تصمیمگیری خواهد کرد.
- فدراسیونهای جهانی مربوطه باید آنها را به رسمیت بشناسند. IOC نمی آید روسای فدراسیون ها را به رسمیت بشناسد اما وقتی می گوید چنین روندی درست نیست، روی آن روند پافشاری دارد. طبیعتا فدراسیون بین المللی خلاف نظر کمیته بین المللی المپیک عمل نمی کنند.
- کمیته ملی المپیک ایران اساسنامه ای دارد که به تصویب IOC رسیده است. این اساسنامه تغییر دیگری نکرده است. این موضوع به زمان من بازمی گردد.
- این بحث به اساسنامه فدراسیونها باز می گردد. اساسنامه فدراسیونها در زمان من تصویب شد. پس از آن "مهرعلیزاده" آمد و مادهای را به آن اضافه کرد که رئیس سازمان می تواند روسای فدراسیونها را برکنار کرده و سرپرست تعیین کند. این مقایر با منشور المپیک و مصوبات فدراسیونهای بین المللی است. این اساسنامه نه تنها به IOC بلکه به هیچ جای دیگری هم نرفته است. به واقع تغییر را کسی تصویب نکرد.
- ما باید مسئله را حل کنیم.
- اگر حل نشود برای ما مشکل ایجاد می شود.
- این است که کمیته ملی المپیک به اصطلاح تعلیق می شود و فدراسیونهای مربوطه هم به دنبال آن تعلیق می شوند.
- دیگر ما نمی توانیم در مسابقات آسیایی و المپیک شرکت کنیم.
- خیر چنین چیزی نیست. اگر کمیته تعلیق شود، فقط خودش تعلیق می شود. در صورتی که فدراسیونهای جهانی، فدراسیونهای ما را به رسمیت بشناسند، می توانیم در رقابتهای جهانی شرکت کنند اما اگر در این چند فدراسیون هم دچار مشکل شویم، دیگر نمی توانیم در مسابقات آنها شرکت کنیم.
- مشکلی برای سایر فدراسیون ها رخ نمی دهد مگر اینکه آنها هم متوجه این داستان بشوند و به پیروی از فدراسیونها دیگر، با فدراسیونها مربوطه در ایران وارد کش مکش شوند.
- در حال حاضر تغییر اساسنامه فدراسیونها بر عهده وزارت ورزش و هیات دولت است. مجلس اعلام کرده است اساسنامه فدراسیونها را دولت تصویب کند. بنابراین از نظر داخلی باید وزارت ورزش تغییرات لازم را پیشنهاد بدهد، دولت آن را اصلاح کند. وقتی اصلاح صورت گرفت، آن را به کمیته بین المللی المپیک ارسال کنند.
- همه کار می توان کرد اما غیر قانونی است. ما طبق منشور المپیک و اساسنامه کمیته ملی المپیک حداکثر یک یا دو ماه پس از المپیک باید مجمع برگزار کنیم. حالا اگر IOC می گوید تا وقتی آن مسائل نباشد، یک بحث دیگر است. اما تاخیر در مسائل قانونی را درست نمی دانم.
- نظرم این است که اصلا نباید مصلحت خواهی کرد و باید مطابق اساسنامه پیش رفت حالا هر چی می خواهد بشود، بشود. ما باید مطابق قانون و اساسنامه جلو برویم.
- آن یک بحث دیگری است. اما من می گویم هر چیزی باید سر جای خودش عمل شود. حالا همسو بودند یا نبودند. اگر قرار باشد قانون را اجرا نکنیم و مصلحت خواهی کنیم، دائما تغییراتی برخلاف قانون خواهیم کرد.
- همیشه از این حرفها هست. اینها مهم نیست. بالاخره چنین چیزهایی همیشه کم و بیش وجود دارد و کاری هم نمی توان کرد. اخلاقیات و فرهنگ آدمها در این موضوع دخیل است. تا وقتی اخلاقیات و فرهنگ خودمان را اصلاح نکنیم، سایر کارها را نمی توانیم اصلاح کنیم.
- فرق کشورهای توسعه یافته و نیافته همین است. وقتی کشوری توسعه یافته است، آدمهایش هم توسعه یافته می شوند و عکس آن.
- من که تغییر ندادم. از آنهایی که این کار را انجام دادهاند سوال کنید. واقعا نمی دانم احتمالا مسائل شخصی است و دلیل فنی پشت آن نیست.
نظر شما