به گزارش خبرگزاری مهر، عصر روز دوشنبه بیستم شهریورماه بیست و ششمین جلسه خانه فیلم فردوس واقع در فرهنگسرای فردوس با نمایش و نقد و بررسی فیلم "ضدگلوله" برگزار شد. در این جلسه مصطفی کیایی (نویسنده و کارگردان)، رضا رخشان (تهیهکننده)، نیما جعفریجوزانی(تدوینگر) و محمدرضا لطفی (مجری و منتقد) حضور داشتند.
در ابتدای این نشست محمدرضا لطفی توضیح داد که ضدگلوله دومین فیلم مصطفی کیایی پس از "بعداز ظهر سگیسگی" است که نسبت به فیلم قبلی خود پیشرفت چشمگیری داشته است.عمدهترین نقطه مثبت فیلم رعایت خوب مرز بین فضای رئال و فانتزی است که فکر میکنم این خود نقش بهسزایی در تصاحب سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر را داشته است.
لطفی ادامه داد: از نکات خوب دیگر فیلم رعایت ستینگ فیلم است که در بیست دقیقه ابتدایی تکلیف تماشاگر با پنج موضوع اصلی یعنی زمان و مکان داستان، ژانر داستان، معرفی شخصیتهای اصلی فیلم، حادثه محرک و مسئله فیلم مشخص میشود. این نوع چینش به فیلمهایی با فیلمنامه کلاسیک تعلق دارد و چون ضد گلوله اساسا فیلمی با مختصات یک فیلم کلاسیک است این موضوع به درستی در اثر به چشم میخورد.
وی با این توضیح خطاب به رضا رخشان پرسید چه شد که بهعنوان اولین اثر برای کار تهیهکنندگی این فیلم را انتخاب کردید؟ و رخشان در پاسخ به این سوال گفت: اسکلت این فیلم بر اساس یک واقعه حقیقی شکل گرفته است و روزی که من این داستان را شنیدم به شدت مجذوب آن شدم.
وی افزود: همان موقع به مصطفی کیایی گفتم که فیلمنامه آن را برایم بنویسد و او شروع به نگارش کرد، هرچند که خود کیایی در ابتدا چندان تمایلی به نگارش آن نداشت،زیرا بر این باور بود که همه این فیلم را با لیلی با من است مقایسه خواهند کرد، اما وقتی وارد مرحله نگارش شد کم کم با آن ارتباط برقرار کرد و خود از علاقهمندان آن شد و بعد که فیلمنامه را برایم آورد من به شدت از آن خوشم آمد.
فیلم ما به لحاظ بار قصه خط شکن بوده است
پس از صحبتهای رخشان، منتقد برنامه از مصطفی کیایی درباره شباهت این فیلم با "لیلی با من است" سوال کرد که کیایی در پاسخ گفت: دلیل این سوء برداشت نگاه متفاوت فیلم است و چون لیلی با من است در این مسیر خط شکن و آغازگر راه بوده ناخود آگاه هر فیلمی در این فضا ساخته شود با آن مقایسه میشود. اما قصه فیلم ما با لیلی با من است کاملا متفاوت است و در واقع میتوانم بگویم در تضاد است.
کیایی گفت: در لیلی با من است صادق برای کشته نشدن تلاش میکند و سلیم برای کشته شدن. در ضدگلوله خبری از تحولات کلیشهای نیست، شوخیها و فضا به فیلمهای مشابه نزدیک نمیشود و اساسا حرف فیلم چیز دیگری است. با این وصف میتوانم بگویم فیلم ما به لحاظ بار قصه خط شکن بوده است.
تدوینگر نمیتواند معجزه کند
در ادامه این نشست لطفی خطاب به نیما جعفریجوزانی پرسید نحوه پیوستن شما به این پروژه بهعنوان تدوینگر به شکل بود و اینکه فیلم در بخش تدوین هم در جشنواره کاندید شده بود، چقدر همفکری با کارگردان برای تدوین فیلم داشتید؟ جوزانی در پاسخ گفت: آشنایی من با مصطفی کیایی به فیلم قبلی او یعنی بعداز ظهر سگیسگی برمیگردد که در همان چند جلسه اول در آن فیلم متوجه شدیم که چقدر ذهنهای ما به هم نزدیک است و این انرژی فوقالعادهای به هر دو نفر ما میداد.
وی افزود: بعد از آن فیلم من در جریان فیلمنامه ضدگلوله بودم و آن را خوانده بودم و دربارهاش با کیایی صحبت کرده بودم، در واقع من برای این پروژه به قدری حساس بودم که فکر میکردم فیلم خودم هست و نگاهم این نبود که انجام وظیفه کنم و پلانها را بهم بچسبانم و بروم. حتی در طول فیلمبرداری که راشها میآمد با مصطفی درباره تکتک پلانها حرف میزدیم و آنها را انالیز میکردیم.
جعفری جوزانی گفت: بهزعم من ضدگلوله ریتم خود را در فیلمنامه پیدا کرده بود و در تدوین باید این ریتم را از دل کار استخراج میکردی. حسنی که این کار داشت این بود که کارگردان میدانست که چی گرفته است و برای چی گرفته است و این به ذهن تدوین گر خیلی کمک میکند. چون در بسیاری از کارها تدوینگر با انبوهی از راش مواجه است که کارگردان فقط آن را سر صحنه گرفته است و حالا تدوین گر باید پای میز مونتاژ هم به آن سر و شکل بدهد و هم ریتم بوجود بیاورد و هم ایرادهای صحنههای فیلمبرداری شده را پوشش دهد.
در ادامه لطفی سوال کرد با توجه به این موضوع که خیلی ها می گویند تدوینگر کارگردان دوم است،شما چقدر این حرف را قبول دارید؟ که جوزانی هم در پاسخ گفت: منمعتقدم که تدوینگر صاحب اثر نیست، این کارگردان است که صاحب اثر است. اما یک تدوین سهم بسیار مهم و به سزایی در سرنوشت فیلم ایفا میکند. تدوینگر نمیتواند معجزه کند، او تنها میتواند با مصالحی که در اختیار دارد بهترین بازده را نهایی کند.
بهترین نام برای این فیلم غیرمجاز بود
ر ادامه نشست رضا رخشان درباره نام فیلم گفت: نام ابتدایی فیلم همانطور که شما هم اشاره کردید "بزن بریم بهشت" بود که با همفکری کارگردان به این نتیجه رسیدیم که اسم زیاد جالبی نیست و شاید کمی فیلم را سطحی کند، در نیمههای راه به نام بسیار مرتبط با داستان فیلم یعنی "غیرمجاز" رسیدیم که ارشاد با این اسم موافقت نکرد و در نهایت چند روز مانده به جشنواره مجبور شدیم تا به دنبال اسم دیگری بگردیم که مصطفی ضدگلوله را پیشنهاد داد و در نهایت فیلم با همین نام راهی جشنواره و سپس اکران عمومی شد. به زعم من بهترین نام همان غیرمجاز برای این فیلم بود،اما متاسفانه دوستان ارشاد زیربار این اسم نرفتند.
نمیدانم چرا ارشاد اصرار داشت بگوید "ضدگلوله" مشکل پروانه نمایش ندارد؟
پس از پاسخ رخشان، لطفی خطاب به کیایی گفت از جشنواره تا اکران ظاهرا حاشیههای زیادی برای فیلم بوجود آمده بود که وی پاسخ داد: پس از جشنواره به ما اعلام کردند که فیلم پروانه نمایش دائم دارد و مشکلی برای اکران وجود ندارد، اما وقتی برای دریافت پروانه نمایش به ارشاد رفتیم آن را به ما ندادند و گفتند که باید سکانس آخر را دربیاوریم تا پروانه نمایش صادر شود، اما ما به هیچ عنوان زیربار نرفتیم.
کیایی افزود: چرا که معتقد بودم اگر این سکانس حذف شود تمام بار فیلم من از بین میرود و مانند ماشینی میشود که چهار چرخش پنچر شده است. این بود که مقاومت کردیم و عملا اکران نوروز و بعد هم بهار را از دست دادیم. در این میان وقتی خبرنگاران به من زنگ میزدند تا از سرنوشت فیلم با خبر شوند به آنها میگفتم که پروانه نمایش فیلم را به ما نمیدهند، اما نمیدانم چرا ارشاد اصرار داشت بگوید ضدگلوله پروانه نمایش دارد، ولی واقعیت چیز دیگری بود تا این که در نهایت با حذف یکی، دو صحنه از سکانس آخر موفق به دریافت پروانه نمایش شدیم و فیلم را اکران کردیم. در واقع برای اکران "ضدگلوله" کمی ما کوتاه آمدیم و کمی هم ارشاد.
از همزمانی اکران با کلاه قرمزی راضی هستم
در ادامه تهیهکننده فیلم درباره همزمانی اکران "ضدگلوله" با فیلم "کلاه قرمزی و بچه ننه" گفت: من از این همزمانی اکران ناراحت نیستم. فیلم من از فروش خوبی برخوردار است و روز به روز هم دارد بهتر میشود. ضد گلوله جای خود را در بین مردم باز کرده است و تبلیغات دهان به دهان فیلم را جلو میبرد.
رخشان افزود: من هم بر این باورم که این موج آشتی مردم با سالنهای سینما به فیلمها کمک میکند، تنها ناراحتی من از این تداخل اکران کمبود سالن است که باعث شده اکثر سالنها به فیلم کلاه قرمزی اختصاص پیدا کند و فیلم من با وجود سانسهای پر تعداد نمایش کمتری داشته باشد. بیشتر سانسهای خوب فیلم ما در سینماها با ظرفیت بالا میرود، حال اگر همین سانسها دو برابر بود الان فروش فیلم ما دوبرابر میشد.
نظر شما