به گزارش خبرنگار حوزه و دانشگاه "مهر"، اشكان - ر دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران و ساكن كوي دانشگاه در ارتباط با علل استقبال دانشجويان از سيستم هاي درآمدزاي منشوري مانند گلدكوييست گفت : براي نخستين بار حدود دو سال پيش بود كه از طريق هم خوابگاهي هايم با گلدكوئست آشنا شدم ولي آن را زياد جدي نگرفتم. چون هنوز سازماندهي مشخصي براي آن وجود نداشت و حتي از طرف اعضاي آن هم جدي گرفته نمي شد. از يك سال و نيم پيش در راهروهاي خوابگاه سر و صداي سكه هاي طلا به عنوان يك كالاي تجاري به گوش مي رسيد. پس از مدتي همان فردي كه سيستم را به من معرفي كرده بود (در اين مدت تلاش زيادي براي افزايش زيرشاخه هاي خود كرده بود و به عنوان يك عضو مورد قديمي شناخته شده بود)، با من يك قرار ملاقات گذاشت. در ساعت قرار با لباس رسمي به اتاق من آمد و از من هم خواست تا لباس هاي رسمي پوشيده به اتاقشان بروم. من هم همين كار را كردم. وقت ورود به اتاق آنها به شدت شوكه شدم چون آدم هايي كه هميشه آنها را با لباس هاي راحتي در خوابگاه ديده بودم با لباس هاي رسمي - با كت و شلوار و كراوات - منتظر من بودند و در اين جلسه گلدكوئست به صورت جدي به من معرفي شد.
وي تصريح كرد: من در آن زمان به علت مشكلات مالي (حدود 480 دلار سرمايه اوليه لازم بود، 420 دلار بابت سكه و 60 دلار به عنوان هزينه اوليه) عضو سيستم نشدم. اما وانمود كردم كه اين تجارت اينترنتي به نظرم غير اخلاقي است در حاليكه اين موضوع واقعا برايم چندان اهميتي نداشت و حتي آن را به عنوان يك تجارت درآمدزا كه به هيچ مهارت يا تخصصي نياز ندارد قبول داشتم.
اين دانشجو افزود: رابطه من با دوستان گلدكوئستي كه بعد از مدتي صاحب موبايل و ماشين شده بودند و خانه اجاره كرده بودند قطع شد. تا اينكه با سيستم گلد ماين آشنا شدم كه از لحاظ فرم، مشابه گلدكوئست بود اما به سرمايه اوليه كمتري (30 و 60 دلار) نياز داشت. بنابراين عضو سيستم شدم و توانستم در مدتي كوتاه يكي از شاخه هايم را در شهرستان و ديگري را در تهران فعال كنم. اين سيستم جديد به دليل هزينه اوليه كمتر آن در ميان دانشجويان با استقبال شديدي مواجه شد و من هم كمي بعد دو خريد ديگر انجام دادم.
دانشجوي نقشه برداري دانشگاه تهران در مورد چگونگي ادامه كار گفت : نگهداري سه اكانت (سه اشتراك گلد ماين) براي من بسيار دشوار بود ضمن اينكه به علت رقابت شديد بين شاخه من و شاخه اي ديگر، يكي از اكانت هاي من به وسيله يك دوست قديمي هك شد و اين باعث شد من بعد از اينكه سرمايه اوليه ام را از سيستم به دست آوردم از سيستم كناره گيري كنم. چون به نظرم رسيد در اين سيستم همه فقط به فكر خود هستند و از هيچ كاري براي پيشرفت فرو گذار نمي كنند. با كناره گرفتن من ازسيستم، زيرشاخه هاي مستقيم من هم از فعاليت واماندند و سراغ پول خود را از من مي گرفتند و به اين ترتيب رابطه من با اين دوستان زيردستي ام هم قطع شد (بعد از آنكه با بالا دستي هايم هم ديگر رابطه اي نداشتم). خوشبختانه من در اين جريان توانستم كمي بيش از سرمايه خودم را به دست آورم ولي تمامي زيرشاخه هاي من ضرر كردند و به اين ترتيب شاخه من متوقف شد.
وي در مورد وضعيت فعلي اين سيستم متذكر شد : به نظر من كساني كه در حال حاضر مي خواهند عضو سيستم شوند اشتباه مي كنند چرا كه سيستم اشباع شده و حتي كساني كه شاخه هاي بزرگي دارند هم شروع به فروختن اكانتهاي خود كرده اند.
سودابه - ف دانشجوي دانشگاه علامه طباطبايي نيز در اين رابطه گفت : من دانشجوي سال دوم هستم و آشنايي ام با اين موضوع به اواخر سال اول دانشگاه برمي گردد كه زمزمه هايي در اين رابطه در گوشه و كنار دانشگاه مي شنيدم. در مهر ماه سال گذشته پس از اينكه سه ساعت و نيم توسط يكي از دانشجويان پرزنت (توجيه كردن ديگران براي عضويت) شدم، به عضويت گلدكوييست درآمدم.
وي تصريح كرد : با توضيحات دوستم، توجيه شدم كه مي تواند اين كار فعاليت خوبي براي من به عنوان دانشجو كه امكان كار به شكل تمام وقت ندارد، محسوب شود. با توضيحاتي كه شنيدم، مي توانستم به راحتي بدون انجام دادن فعاليت خاصي ماهانه به مقدار قابل توجهي پول دست پيدا كنم. در نتيجه در همان ابتداي كار يكي از سكه هاي نسبتا گران گلدكوئست را خريدم و شروع به فعاليت براي يافتن زير شاخه و افزايش آنها كردم. اين كار اصلا كار ساده اي نبود، چرا كه در حدود سه ماه پي گيري براي عضو كردن دوستانم و گسترده كردن زير شاخه هايم به راحتي روزانه بيش از سه يا چهار ساعت از وقتم را هدر مي داد و كمتر مي توانستم به درس هايم بپردازم.
وي يادآور شد : در نهايت تنها كساني را كه توانستم به زير شاخه هاي خود اضافه كنم يكي خواهرم بود و ديگر دختر خاله ام كه آنها ديگر نتوانستند به زير شاخه هاي خود كسي را اضافه كنند و در واقع شاخه ما تعطيل شد و آن دوستم كه من زير دستش محسوب مي شدم هم بسيار ناراضي بود. البته او از آنجا كه بسيار فعال و جدي در اين قضيه عمل مي كرد توانست به دريافت پورسانت هاي خوبي هم برسد.
وي افزود : گلدكوييست كار بي درد و سري هم نيست و اينگونه نيست كه بتوان بدون فعاليت پولدار شد. جذب زير شاخه و پرزنت كردن افراد از هر بازاريابي ديگري سخت تر است.
دانشجوي ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي خاطر نشان كرد : سكه من كه در همان ابتداي كار خريده بودم در كانادا تحويل خاله ام شد كه همان موقع از او خواستم تا ارزش و كيفيت سكه را ارزيابي كند و او نيز بعد از نشان دادن سكه به چند طلا فروشي از طلا بودن آن مطمئن شد. بنابراين با عضو شدن در گلدكوئست با وجودي كه سودي نكردم ولي در هر حال ضرري هم نكردم.
دانشجوي ديگري از دانشگاه علامه طباطبايي در اين مورد گفت : يك ماه پيش براي پرزنت كردن من، من را به اتاق يكي از دوستان دعوت كردند و سفارش كردند كه با لباس رسمي به آنجا بروم (مراسم پرزنت كردن بايد با لباس رسمي صورت گيرد) من كه گمان مي كردم در اين مراسم شخصيت خاصي حضور خواهد داشت با همان دوستان قديمي روبرو شدم. دوستم كاتالوگ بسيار شكيل و زيبايي به من داد و به پرزنت كردن من مشغول شد. شخصي كه تا كنون چهار بار در رياضي پيش افتاده و نتوانسته بود اين درس را با موفقيت بگذراند براي من در مورد تصاعد عددي و حسابي توضيح مي داد و مي خواست من را با سودآوري گلد كوييست آشنا كند. من هم فوري اتاق را ترك كردم.
وي تصريح كرد : دانشجويان شهرستاني كه تازه به تهران آمده اند با ديدن وضعيت دانشجويان تهراني كه موبايل و ماشين و خانه شخصي دارند گلدكوييست را راهي براي رسيدن به اين موارد مي دانند و به راحتي وارد اين ماجرا مي شوند. دانشجوياني را مي شناستم كه واقعا براي تهيه ژتون خود به مشكل برمي خورند و به گلد كوييست به عنوان چراغ جادو نگاه مي كنند. متاسفانه اكثر دانشجوياني كه به سمت اين درآمدزايي مي روند دانشجويان كم بضاعت است.
اين دانشجو خاطرنشان كرد : بحث گلدكوييست در خوابگاه دانشگاه علامه طباطبايي از دو ماه پيش آغاز شده است. در اين مدت دانشجويي بوده كه بيش از يك ميليون تومان هزينه كرده است. هنوز مدت زيادي از اين قضيه در دانشگاه علامه نمي گذرد و در اين مدت هنوز درآمد چنداني كسب نكرده اند. ضمن اينكه زمان بسيار طولاني صرف پرزنت كردن (افرادي كه وارد اين سيستم مي شوند به لغت پرزنت و تلفظ دقيق آمريكايي آن حساس هستند) مي كنند.
وي افزود : گروه هاي مختلف ايراني مانند كرد، لر، ترك و ... هر كدام دسته جداگانه اي در خوابگاه تشكيل داده و به پرزنت كردن افراد مي پردازند و گاها بين آنها درگيري هايي هم اتفاق افتاده است.
اين دانشجوي دانشگاه علامه طباطبايي آينده نامعلوم دانشجويان كشور و وضعيت نامناسب اشتغال از اين شيوه درآمدزايي استقبال مي كنند. دانشجويان شهرستاني نيز براي رسيدن به وضعيت دانشجويان تهران خود را وارد بازار معاملاتي گلد كوييست مي كنند.
ياسر.ش دانشجوي دانشگاه صنعتي شريف نيز در مورد نحوه آشنايي خود با اين سيستم و فعاليت هاي خود در اين ارتباط گفت : من از اوايل شهريور سال گذشته به عضويت گلد ماين درآمدم. با سيستم سون داياموند و گلدكوئست از طريق اينترنت و يكي از دوستانم در دانشگاه آشنا شدم. من فعاليت هاي خود در گلد ماين را از خوابگاه و دانشگاه شروع كردم و چون از اولين كساني بودم كه در دانشگاه خود به عضويت اين سيستم درآمده بودم، توانستم به سرعت زيرشاخه هاي خود را توسط هم دانشگاهي هايم گسترش داده و در مدت كوتاهي به سود خوبي برسم.
وي افزود: سرعت پيشرفت كار به حدي بود كه بعد از مدت كمي من خريد دوم خود را هم انجام دادم و زيرشاخه هاي آن را در دانشگاه خودمان و دانشگاه هاي ديگر گسترش دادم.
دانشجوي دانشگاه صنعتي شريف متذكر شد: سرعت پيشرفت كار به علت رشد سيستم با توان دو به سرعت زيادتر مي شد، هر چند كه حالا با وجود رسيدن زيرشاخه ها به توان هاي بالاي دو، سيستم تقريبا اشباع شده و رشد آن كم شده است.
مرتضي - ر كه از مخالفان سيستم هاي منشوري است علل مخالفت خود با اين سيستم ها را به اين ترتيب شرح داد : در اين سيستم ها كه مثلا بر اساس جلب مشتري توسط مشتري و حذف واسطه ها بنيان گذاشته مي شوند، سرمايه كلاني وارد شده و بدون انجام هيچ گونه فعاليت مفيد اقتصادي و يا توليدي سودي به عنوان پورسانت جذب مشتري به اعضا داده مي شود. كالاهاي مورد مبادله در اين سيستم ها اكثرا جنبه تزييني دارند (تازه اگر به دست اعضا برسند) و ورود آنها به كشور هيچ منفعت اقتصادي را به دنبال ندارند (به خصوص به علت تفاوت عيار آنها با عيار رايج و اينكه جنبه كلكسيوني دارند)
دانشجوي مهندسي برق دانشگاه تهران افزود: به ازاي هر سه سهم پول وارد شده به سيستم يك سهم سود داده مي شود. ضمن اينكه هر يك از اعضا يك سقف درآمدي براي هر روز دارند. اعضا اكثرا دانشجو مي باشند و در حال حاضر به دليل اشباع شدن سيستم از دانشجويان اين سيستم به ميان ديگر اقشار جامعه هم كشيده شده است.
وي در مورد دلايل استقبال دانشجويان از اين سيستم ها گفت : با توجه به تعداد زياد دانشجويان در كشور ما و بحران بازار كار و درآمد و سرمايه اوليه براي كار و نيز مشكلات مالي خانواده ها، دانشجو كه درگير مشكلات متعدد مالي، روحي و رواني و اجتماعي است، هنور تخصص لازم براي ورود به بازار كار را پيدا نكرده (كه اگر پيدا كند هم هنوز تضميني براي آينده خود نمي بيند) به دنبال راهي آسان و سريع براي كسب درآمد كلان مي گردد و به همين دليل به اين سيستم ها كه به صورت سرطاني و سريع در جامعه رشد مي كنند روي مي آورد.
مرتضي.ر تصريح كرد: از نظر من اين سيستم هاي دلالي تحت ويندوز، در سطح كلان خطر بسيار بزرگي براي اقتصاد كشور دارد و غده اي سرطاني در دل ساختار اقتصادي ما مي باشد كه اگر جلوي رواج آنها گرفته نشود هر روز با سرعت بيشتري سرمايه هايي را كه مي توانند چرخ هاي اقتصاد را به چرخش درآورند از كشور خارج مي كنند. ضمن اينكه اين سيستمها افراد را از فعاليت اجتماعي - اقتصادي دلسرد كرده موجب كناره گيري افراد فعال از كارهاي مفيد روزانه و كسب درآمد از راهي ساده ولي مضر مي شود. به نظر من درآمد ناشي از اين سيستمها غير اخلاقي، غير شرعي و گامي در جهت نابودي اقتصادي ماست.
نظر شما