به گزارش خبرنگار مهر، هنگامی که تقویم را ورق میزنی و به شروع برگریزان میرسی، درست وقتی که قاصدکها خبر پاییز را با آوای باد در گوش درختان زمزمه میکنند و باران در ابرها به تماشای زمین نشسته است، در روز 27 شهریورماه نوشته شده است: بزرگداشت شعر و ادب پارسی.
از سال 81 این روز را با همین عنوان،در تقویمها نامگذاری کردند که پاس بداریم آنچه را که میراث گذشتگان ماست. مهم نیست که به پاسداشت نام کدام شاعر نامآور این روز را نامگذاری کردند، مهم نیست که برخیها مخالف هستند و برخی دیگر موافقاند اما مسئلهی مهم این است که پاسداشت هر اتفاقی که گوشهای از گذشتهی یک ملت است امری ضروری است.
همواره کلمات»شعر« و»ادب« را در کنار هم هم میآورند، انگار دو کوه هستند که باید در کنار هم پابرجا و استوار بمانند، این حکایتی واقعی از تاثیر شعر بر اجتماع است و اگر این مسئله بهصورت جامعهشناسانه مورد بررسی قرار گیرد معلوم میشود که شعر میتواند و باید یکی از تاثیرگذارترین هنرها در جامعهی انسانی باشد. وسعت تاثیرگذاری شعر بر اجتماع هرگز مرز نشناخته و نمیشناسد و ترجمهی شعرِ شاعران برتر دنیا به زبانهای دیگر خود گواه این مرزناشناسی است. شعرهای شاعرانی چون: خیام، فردوسی، نظامی، سعدی و... بر برخی چنان تاثیرگذار بوده که مرزهای جغرافیایی معنی عام و معمول خویش را از دست داده است. تاثیر اجتماعی شعر بر انسانها بهگونهای است که بسیاری از شاعران عقیده دارند که شعر و اجتماع علت و معلول هماند و شعر به طور مستمر و مستقیم با جامعه مرتبط است، البته ذکر این نکته ضروری است که شعر شاعرانی که پیوندی با جامعه ندارند هرگز لباس ماندگاری بر تن نمیپوشد. شعر بهواسطهی زیباییهایی که دارد زبان مشترکی است بین تمام اقوام و ملتها در تمام اعصار و قرون. هنگامی که شعر از مرز احساس میگذرد و دردِ اجتماع را در کلمات میریزد و آن را در دسترس مردم قرار میدهد، اصلا مهم نیست که چه کسی آن را در کجای دنیا سروده است.
با آن که ترجمهی اشعار به هر زبانی، ساختار شعر را به هم میریزد و از زیبایی آوایی آن میکاهد اما مشاهده میشود که حتی ترجمهی بسیاری از اشعار چنان بر خواننده تاثیر میگذارد که انگار روح کلمات در او دمیده شده و سلولهایش را به تکاپوی خوانش و فهمیدن وادار میکند. شاعری که درد جامعه را بفهمد شعرهایش مرز را نمیشناسند و میتوانند مشمول قانون »جهانسرودهها« باشند.
شاعران جوانی که این روزها اقدام به شناخت واژه میکنند و بیت و بندها را به هم متصل میکنند، هرگز ارتباط شعر خود را با جامعه قطع نکنند که هر آنچه در شعر نمود مییابد، نمادی برگرفته از جامعهای است که شاعر در آن زیست میکند.
ثریا صفری
نظر شما