پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۸ شهریور ۱۳۹۱، ۷:۳۱

چرمشیر در نشست "سیمرغ":

نمی‌توانستم مثل عطار نیشابوری جهانی و فلسفی به امور نگاه کنم

نمی‌توانستم مثل عطار نیشابوری جهانی و فلسفی به امور نگاه کنم

شانزدهمین نشست "تئاتر امروز" به نقد و بررسی اجرای "سیمرغ" به کارگردانی کیومرث مرادی با حضور محمد چرمشیر و کارگردان و عوامل نمایش اختصاص یافت.

به گزارش خبرنگار مهر، این نشست با حضور کیومرث مرادی؛ کارگردان، محمد چرمشیر؛ نویسند، فارس باقری؛ منتقد و نمایشنامه­نویس و امین عظیمی؛ منتقد تئاتر برگزار شد. در ابتدای این برنامه امین عظیمی با اشاره به اینکه اجرای "سیمرغ"، یک بازخوانی از منطق­الطیر اثر عطار نیشابوری است و در طول تاریخ ادبیات نمایشی اقتباس­های بسیار شناخته شده از آن اجرا شده گفت: اقتباس ژان کلود کریر نمایشنامه­نویس فرانسوی که پیتر بروک آن را روی صحنه برد در خارج ازکشور و "سیمرغ سیمرغ" کاری از   قطب‌الدین صادقی در کشور خودمان از نمونه‌های آن است.

در ادامه فارس باقری منتقد برنامه با اشاره به اینکه ما به‌عنوان خانواده تئاتر ایران در رخدادهای غلط یا درست تئاتر شریک و همسایه یکدیگر هستیم گفت:  ما در مجموع به یکدیگر کمک می‌کنیم تا دیده­بان مسیر تئاتر، در سیری معقول باشیم.

وی در خصوص متن عطار و اقتباس از آن اظهار داشت: در متن اصلی گروه پرنده به علت یک دغدغه مشترک و از حیث اجتماعی کنار یکدیگر جمع می‌شوند تا با رفتن به کوه قاف به رهبری هدهد بر مشکل مشترک بین خود فائق شوند و در طول سفر از یک بی‌نظمی، با رسیدن و نزدیک شدن به قله قاف و خیال رویت کردن سیمرغ به یک نظم و وحدت پی می‌برند. اما در متنی که محمد چرمشیر بازخوانی کرده، روند و جهانی که در منطق‌الطیر است، واژگون شده و به نوعی هرچه متن پیش می‌رود، انگار اغتشاش و بی‌نظمی بیشتر می­شود.

وی افزود: یعنی در متن چرمشیر یک مساله برای کاراکتر پیش می‌آید که در طول اثر این مساله با هرچه حاد شدن روایت و فضا،  شمای کلی اثر را نیز مغشوش­تر و آشفته‌تر می­کند که این روند تا پایان داستان نیز حفظ می‌شود. از این جهت سمت و سوی کار نویسنده کاملا واژگون کردن  ساختار اصلی متن عطار است.

باقری با بیان این مطلب اذعان داشت: در بازخوانی محمدچرمشیر تمام عناصر و قطعه­های متن یاری دهنده و پیش­برنده فحوای پایانی آن، یعنی عدم انسجام درونی و چندپارگی کارکتر است این تصویر مینیاتوری متن، نشانی است از عدم انسجام و فروپاشی نهایی داستان، اما در اجرای کیومرث مرادی این چرخه کاملا برمی­گردد به همان سیاق متن منطق الطیر و کارگردان در اجرای خود این روند و حوالت تاریخی را واژگون می­کند که آن واژگونگی دوباره برگشت به ساختار نرم متن کلاسیک است. که لازم است کارگردان در خصوص لزوم و تبعات شکل‌گیری این چرخش توضیح دهد.

کیومرث مرادی کارگردان نمایش سیمرغ در رابطه با این سوال و عناصری که فرم و فحوای نمایش این اثر را ترسیم می‌کنند، اظهار داشت: من درست مانند کودکی هستم که کاری را انجام می‌دهد. دلایل بسیار مستدل خود را دارم. برای مثال در مورد خوانش، دریدا یک جمله کلیدی دارد که طبق آن نشانه دو وجه دارد. یکی آنچه شما می‌بینید و دیگری آنچه که نشانه از طریق آن، خود را برای شما نمایان می‌کند. اولی ظاهری است و دومی درونی. بنابراین من در این اجرا براساس آنچه دریدا می‌گوید، با جهانی سرشار از نشانه سر و کار دارم که در متن مستتر است. حال شما اسم آن را می‌گذارید فروپاشی یا متلاشی کردن، من اسم آن را می‌گذارم گسترش پیدا کردن. به قولی زمانی می‌توان عمق نشانه را نشان داد که با آنچه که هست به سادگی برخورد کنیم.

این کارگردان تئاتر در همین رابطه گفت: بنابراین من فکر می‌کنم محمد چرم‌شیر چنین رویکردی در بازخوانی متن داشته است. یک پرسش ضمنی در اثر وجود دارد که می‌پرسد ما از پرندگان چه می‌دانیم؟ که این همان شکل ساده‌ای است که بارت به تاکید می‌گوید: ما از پرندگان همان چیزی را می‌دانیم که خود پرنده وحدت آن است! اما این ظاهر و نمای بیرونی اثر است. ما از این ساده نگاری عمق درست می­کنیم. من سعی کردم به ساده­ترین شکل ممکن مخاطب را در اجرا با پیشنهادی مواجه کنم که در عمق و پیچیدگی­های عرفانی متن اصلی است. آنچه عطار نوشته و آنچه چرمشیر بازخوانی کرده پیشنهادهایی برای متن است. در اجرا عوامل و منطق شکلگیری اثر کاملا متفاوت از متون است.

در ادامه این نشست و با توجه به گفته‌های کیومرث مرادی، فارس باقری اظهار کرد: در متن چرمشیر آشفتگی وجود دارد که براساس نگاه پدیدارشناسانه با یک فاصله مشخص از مبدا یا بزنگاه تاریخی متن کهن، شکل گرفته، که این نگرش در متن چرمشیر، با ایده‌ای که شما در اجرا داشتید کاملا متفاوت است. در اجرای شما بنابر بازگشت دوباره به سیر و سیاق متن اصلی، نوعی نگرش "اتوپیایی" وجود دارد که تمام پدیده‌ها با یک نظم تاریخی کنار هم قرار می‌گیرند. در صورتی که متن چرمشیر یک جهان "دیس­اتوپیایی" است. یعنی جنس نگرش درونی متن  شر است؛ که هرچه تلاش می‌شود پدیده­ها نظمی بگیرند، این امر امکان‌پذیر نیست. این مهم در واقع متن را از حوالت تاریخی خود به عصر ما آورده است. چیزی که در اجرای شما، عکس آن دیده می‌شود.

کارگردان "سیمرغ" در مورد شکل اجرای نمایش بیان کرد: ما در اجرای این اثر ابتدا با یک اثر رئال مواجه می‌شویم اما در ادامه به کمک نور و تغییر فضای موسیقی اجرای ما وارد یک فضای مخیل و مشخصا وارد یک رویا می‌شود و اجرا با یک روند روشن پیش می­رود که من آن را در تقابل با کابوس و معنای مرسوم آن می‌دانم. از این جهت نقطه گنگ و یا مساله بغرنجی جهت ارتباط با اجرا و نمایش وجود ندارد. حال برداشت‌ها و تلقی‌ها از داستان می‌تواند مختلف و متعدد باشد. البته قراردادهایی که در اجرا از طریق عناصری همچون نور، موسیقی و غیره با مخاطب گذاشته می‌شود، زیرساخت­های روایی را می­سازد که برای هدایت مخاطب و همسو کردن او با داستان نمایش، بسیار موثر است. من در نهایت نمی­توانم بگویم که موفق بوده‌ام یا نه! اما تلاش کردم تا تخیل مخاطب را روشن کنم تا رخدادهای برآمده از اجرا را خود پی‌گیری کند.
 
در ادامه نشست محمد چرمشیر از چهره­های مهم تئاتر در حوزه بازخوانی و دراماتورژی در ارتباط با چگونگی بازخوانی منطق­الطیر و حرکت به سمت این متن گفت: به پیشنهاد کیومرث مرادی بازخوانی از منطق­الطیر عطارزمانی عملیاتی شد که این پیشنهاد مرا در لحظه‌ای قرار داد تا ساختار این متن ترسیم شود و البته این متن عطار بود که مکانیزم فکر کردن به پدیده­های کنونی متن بازخوانی شده را برای من شکل و تجسم بخشید.

این نمایشنامه­نویس در ادامه گفت: مهم برای من  در خصوص خط سیر داستانی عطار، این پرسش بود که این سیر داستانی به موقعیت امروز ما چقدر نزدیک است؟ و آیا ارائه نعل به نعل این خط داستانی ضرورت دارد؟ یا مقتضای زمان حال ما است که باید سیر این داستان را تعریف کند؟ که استدلال دوم صریح‌تر، و منطقی­تر بود برای پرداخت دوباره سیر داستان در متن بازخوانی شده از عطار. که در شرح این استدلال، زمان نقش محوری را برعهده داشت.

محمد چرمشیر در ادامه با ذکر این مطلب که من در ارائه یا بازخوانی این متن از عطار، چگونگی مواجه شخصی خود را با این اثر، براساس فاصله زمانی با عطار مدنظر قرار داده‌ام و با گسستی که در نگرش معرفتی حاکم بر منطق‌الطیر با دوران خود احساس کردم، کانونی جهت شکلگیری متن بازخوانی شده تعیین کردم، بیان کرد: من اصلا نمی‌توانستم همچون عطار جهانی و فلسفی به امور پیرامونم نگاه کنم که این عدم تناسب یا برقراری پیوند با سنت‌های متن اصلی، با سرفصل‌های نگرش سوررئالیستی بر آن شد تا شکاف‌هایی آگاهانه در متن ایجاد کند که این شکاف‌ها همان تعبیر حوالت تاریخی را در متن بازخوانی شده توجیه و تبیین کرد.

در پایان این نشست خبری نرمین نظمی نیز در خصوص چگونگی شکل­گیری مولفه­های مکانی برای طراحی صحنه گفت: نمایشنامه مشخصا مکان خاصی را به من پیشنهاد نمی­کرد. شاید نمایشنامه در زمانی که ما آن را می­خواندیم ذهنیتی از مکان به وجود می­آورد. اما اجرایی که کیومرث مرادی از نمایش ارائه داد که این در طول تمرین­های گروه شکل می­گرفت، من را از مکانی که نمایشنامه داشت القاء می­کرد وارسته کرد و کاملا این تصور مکانی ابعاد دیگری به خود گرفت. و فضای جدیدی را رقم زد که تجلی آن در رنگ سفید یک دست صحنه نیز بروز پیدا کرد. این رنگ قضاوت­ها را نیز سخت کرد.

شانزدهمین نشست تئاتر امروز با اهدای لوح تقدیر و تندیس به عوامل اجرای "سیمرغ" پایان یافت.

کد خبر 1698435

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha