نمي دانيم با چه زباني بايد به آقايان تفهيم كنيم كه پرسپوليس متعلق به هيچ نيست، چرا كه اين تيم يك سرمايه ملي است وهيچ فرد يا گروه ونهادي نمي تواند ادعاي مالكيت آنرا داشته باشد.
اگريك روزبنا برشرايط موجود فردي را بعنوان مسوول پرسپوليس معرفي كرده اند وچند صباحي مسوول اين تيم بوده، فقط مختص همان شرايط بوده وتاريخ مصرف مديريت اوبعد ازاستعفاء يا كناره گيري به پايان رسيده است.
حال اينكه آن مديريت درمدت مديريتش خراب كرده يا آباد، خورده يا برده، كم آورده يا ضرركرده ارتباطي با اصل موضوع ندارد وبايد درجايي ديگرو توسط مراجع ذيصلاح رسيدگي شود.
اصل موضوع اين است كه پرسپوليس تا زمانيكه ازطريق مراجع قانوني به ثبت نرسد وسهامي شدن آن برمجراي قانوني نباشد نه خريداري مي تواند گوشه ايي ازپرسپوليس را بخرد ونه فروشنده اي وجود دارد كه دست به فروش آن بزند. اگرهم امروزسازمان تربيت بدني مدعي واگذاري سهام پرسپوليس شده، براساس ضوابط قانوني است كه اين سازمان بعنوان متولي باشگاه پرسپوليس شرايط سهامي شدن باشگاه فوق را فراهم آورده است. توجه داشته باشيد كه سازمان تربيت بدني هم خود را صاحب ومالك پرسپوليس نمي داند، بلكه متولي پرسپوليس است كه بعنوان متولي به اداره پرسپوليس مي پردازد.
جالب اينكه افرادي دوباره مدعي مالكيت پرسپوليس شده اند كه خود ازجمله رجال سياسي واجرايي اين كشوردرگذشته بوده اند وازقوانين به خوبي اطلاع دارند. افرادي مانند محلوجي، عابديني وميرزايي هم داراي پيشينه اجرايي درسطوح بالا هستند وهم دستي ازدورونزديك برورزش داشته ودارند. با اين وجود جاي تعجب است كه براساس چه منطق و استدلالي چنين ادعاهايي را مطرح مي كنند؟! ازاين مهم كه بگذريم به مباحث هميشگي مديران دوباشگاه استقلال وپرسپوليس مي رسيم كه همواره ازنداري مي نالند وهرچقدركه پول به اين دوباشگاه تزريق مي شود بازدم ازبي پولي مي زنند.
همين امروز اگرسراغ مديران دوباشگاه استقلال وپرسپوليس برويد، آنها آنچنان مصيبتي برايتان خواهند سرود كه تا يك هفته همه مشكلات خود را فراموش كنيد، اما زماني كه بحث تعويض همين مديران مطرح مي شود خود را به در وديوار مي زنند تا بلكه درمسووليت خود بمانند.
عجبا! نمي دانيم كدام را باوركنيم، مشكلات عديده اي كه پرسپوليس واستقلال براي مديران خود بوجود مي آورند يا منافع و مقاصدي كه درپشت اين صندلي هاي داغ نهفته است؟
افرادي كه امروزبعد ازسالها بازهم براي بدست آوردن پرسپوليس دندان تيزكرده اند بدانند كه تاريخ مصرف مديريت آنها بعد از همان روزي كه كناره گيري كرده اند به پايان رسيده وهيچ حق وحقوقي نسبت به پرسپوليس ندارند.
اگرهم حقي باشد، اين پرسپوليس است كه برگردن آنها حق بزرگي دارد. چرا كه آنها خود مي دانند ازقبال پرسپوليس به چه جاها و چه منافع ومقاصدي مي توان رسيد. براي همين است كه هنوزهم هرشب خواب پرسپوليس را مي بينند وبراين باورند كه پرسپوليس ملك شخصي آنها بوده است.
* سيدرضا فيض آبادي
نظر شما